استفاده از فضاهای «خالی»
«رضا صادقیان» عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی درباره ی فضاهای خالی که جریان احمدی نژاد در حال تبلیغات در آن است، نوشت:
تایید یا رد صلاحیت حمید بقایی در انتخابات ریاست جمهوری تفاوتی در عدم دقت به شعارها و سخنان طیف همراه او نمیکند. اینکه وی رد صلاحیت شود و یا بعد از انبوهی موضعگیری سیاسی به ناچار میدان انتخابات را ترک کند در این نوشتار مهم نیست، نکته اصلی اینجاست که نمیتوان چشم بر شیوه تبلیغات وی بست. انتخاب شعارهای وی حکایت دیگری از سیاستورزی را نشان میدهد. شاید وی و یا همراهان وی به نشناختن فضای سیاسی ایران متهم شوند، این نکته نیز مهم نیست. در واقع میتوان بسیاری از نیروهای سیاسی و یا تحلیلگران را با برچسب نشناختن فضای سیاست در ایران معرفی کرد، ولی نشناختن «فضای سیاسی» و قدرت در کشور ارتباط مستقیمی با «شناخت جامعه» و انگشت نهادن بر خواستههای شهروندان ندارد. بنا به گفته یکی از روزنامهنگاران اصولگرا: شما کار خودتان را میکنید و جامعه تغییرات خودش را دارد.
شعار اول: وعده بازگشت برخی از خوانندگان ایرانی خارج از کشور. شعار دوم: استفاده از نیروهای اهل تسنن در هیات دولت. شعار سوم: انتخاب چهار مشاور از اقلیتهای دینی. شعار چهارم: یارانه 250 هزار تومانی. به نظرتان در چنین شرایطی میتوان از برخی از نیروهای اصولگرا و یا اصلاحطلب توقع داشت چنین شعارهایی را حتی در اوج تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سر دهند؟ کمتر میتوان مستنداتی را نشان داد که سمتگیری یکی از کاندیدای ریاست جمهوری به سوی بیان چنین سخنانی باشد، در واقع وجود مشکلات گسترده و هیجانی شدن فضای انتخابات کمترین امکان را به کاندیدا میدهد تا بتوانند به بخشهای دیگر دقت کنند. شاید بازگشت شماری از خوانندگان آنسوی آبها برای برخی اساسا مهم نباشد، وقتی به آمارهای خودکشی، میزان کشتهشدگان حوادث رانندگی، کمبود آب، خشکسالی، آمار طلاق و بحران زیست محیطی طی سالهای اخیر نگاه میکنیم کمترین جایی برای بها دادن به خوانندگان و یا بازگردانندن آنان به کشور وجود دارد، قیاس آن گرفتاریها با بازگشت یک خواننده به زادگاهش بیمعنا جلوه میکند، ولی از یاد نبریم نمیتوان تکثیر میلیونی و غیرمجاز آهنگهای آنان را در داخل کشور نادیده گرفت، در واقع صدا و شنیدن آهنگهای این خوانندگان برای بسیاری از مردم مهم بوده است، در غیر اینصورت در سالهای نخست مهاجرت این خوانندگان نام و نشانی از آنان در دست نبود!
شعارهای بقایی استفاده از فضاهای کمتر دقت شده در اجتماع است. شاید نیاز باشد به جای دقت بیش از اندازه به فضای سیاسی، روی فضاهای مغفول مانده در اجتماع انگشت گذاشته شود. تجربه انتخابات اخیر نشان داده ارایه برنامههای بلند مدت و نوشتن و انتشار برنامههای اقتصادی 100 صفحهای برای کارشناسان بسیار جذاب و پرکشش است، ولی عموم مردم خواهان شنیدن شعارها و سخنان روشن و دقیق هستند، شعارهایی که به هدفی روشن اشاره دارد. شاید برای بسیاری از کاندیدای ریاست جمهوری پرداخت یارانه زنجیری به پای دولت تعبیر شود، دولتی که قرار است طی سالهای متوالی و بدون در نظر داشتن تورم سالیانه همان مبلغ سابق را به حساب مردم واریز کند. ولی برای کسانی که لحظه به لحظه درگیر تورم، بیکاری، نداشتن شغل خوب و میزان درآمد ناکافی هستند شنیدن مبلغ 250 هزار تومان جرقهای نوید بخش در زندگی است. بحث بالا رفتن تورم به دلیل بالا بردن یارانه نقدی را فراموش کنید، افزایش نقدینگی را حداقل برای همین چند لحظه نادیده بگیرید، سخن از شهروندانی در میان است که روز واریز یارانه نقدی مقابل عابربانکها صف میکشند تا با همان پول کمزور شده طی سالهای اخیر نیازهای روزمره را تامین کنند.
ارایه برنامههای پر و پیمان و کارشناسی شده در هر دولتی مهم است. به عبارتی، در صورت نبود همان برنامهها صدها هزار بحران گریبان همان دولت را خواهد فشرد، با این حال نمیتوان آنقدر در دل همان برنامهها فرو رفت که جایی برای دیدن نیازهای اساسی مردم یافت نشود و آن برنامهها ارتباط زودهنگام با رفع نیازهای شهروندان برقرار نسازد. شاید بتوان براساس آن برنامهها برخی از گرفتاریها را مرتفع کرد و به راهی بدون سنگلاخ رسید با این وجود نمیتوان براساس همان تحقیقات و کارهای کارشناسی شده به مردم گفت نزدیک به ده سال دیگر صبر کنید تا برنامههای مدون شده به اجرا برسد و نتایج آن برای همگان قابل لمس گردد! کمتر شهروندی را در جهان بتوان یافت که نزدیک به یک دهه برای دریافت خدمات عمومی صبر پیشه کند.
شعار «جامعه مدنی» در سال 76 شنیدنی بود و قابل رای آوردن. چرا که کلامی جدید بود. سنت شکن بود. چارچوبهای قانونی کلان را دقت داشت ولی به نقطهای اشاره داشت که براساس سیاستهای دولت قبلی به کلی نادیده گرفته شده بود. براساس آمارهای منتشر شده درباره نیازهای شهروندان و میزان دخل و خرج آنان طی سالهای گذشته؛ جامعه مدنی، نهادهای مردم نهاد، اقتصاد خصوصی، کاهش درآمدهای نفتی در بودجه… در این سالها از کشش خاصی برخوردار نیست. نیاز است مطالعات جدیدی بر روی نیازهای مردم انجام شود، اینکه نیازهای اقتصادی مردم در صدر قرار میگیرد و یا نیازهای اجتماعی آنان و یا ترکیبی از هر دو میتواند برنامههای دولت آینده را بهتر شکل دهد. گمان میرود تیم بقایی در حال ارایه ترکیبی از نیازهای اقتصادی و اجتماعی به شهروندان باشد، شاید او میدان را رها کند، رد صلاحیت شود و یا… ولی نمیتوان شیوه تبلیغات و شعارهای تیم وی را نادیده گرفت.
انتهای پیام
فرقه ی انحرافی احمدی نژاد با توجه به عدمِ اعتقاد به ولایت فقیه و حضرات آیات اعظام، به راحتی هر تاکتیکی را انتخاب و تغییر سریع میدهند چون هدف رسیدن به قدرت و ثروت است
این شعارها با شعارهای تبیینی احمدی نژاد چه رابطه ای دارد؟طبقه محروم را با یارانه،قشر مرفه را با وارد کردن خوانندگان،اقلیت های دینی وقومی را با وعده پست و مقام،و قشر مذهبی را با شعار تبیین آرمانهای انقلاب می خواهند فریب دهند،احمدی نژاد و آدمهای وی در آدم فریبی وریا کاری و ترویج دروغ مهارت و تخصص دارند.
هدف از نامزدی بقایی بهانه ایست برای تبلیغ ملی گرایی به سبک مشایی که زمینه مناسبی هم دارد ، ازقبیل اسلام ایرانی !
به نظر نمیرسد چنین هدفی را دنبال کنند. تیم احمدی نژاد اندیشه ای را دنبال می کند که برای ایران امروز و فردا بسیار مخرب است.
پدیده جدیدی نیست بهر حال عوام فریبی اشکال متفاوتی دارد مانند کشیدن مار ونوشتن مار عوام به معنای واقعی اصطلاح نه جقیقی ان در هر طبقه ای پیدا میشود.
دولت جناب روحانی تنها با افشای انواع فساد و اختلاسی که در دوران احمدی نژاد انجام یافت و کنار آن موجبات تحریم جهانی را فراهم کردند و نهایتا کشور و مردم را به خاک سیاه نشاندند ، میتواند عوامفریبی و دیگر شگردها را پشت سر گذارد و جناب روحانی با رای حداکثری علیرغم دشمنی تمام عیار اصولگرایان و … دوباره رییس جمهور شود