خرید تور تابستان

شرمندگی از پیشینه سیاسی | عباس عبدی

«عباس عبدی» تحلیلگر سیاسی روز گذشته در روزنامه ایران نوشت:

انتخابات وارد مرحله ثبت‌نام شده است، ولي هنوز وضعيت كلي نامزدهاي اصلي روشن نيست و اين نيز از ويژگي‌هاي سياسي جامعه كنوني ماست! ابتدا به نظر برخی مي‌رسيد كه با شكل‌گيري «جمنا» وضعيت بخش مهمي از جريان اصول‌گرا روشن شود و با رأي‌گيري آنان نامزدشان براي انتخابات نهايي گردد. ولي با انشعاب‌هايي كه در آنها پيش آمد و سپس اعلام حضور مستقل رييسي، همه آن مقدماتي كه چيده شده بود تا وحدت و يكپارچگي را به نمايش بگذارد، به يك‌باره دچار بحران شد. حتی یکی از نزدیکان سیاسی قالیباف نیز فرصت را مغتنم شمرده و اعلام کرده که وی در صورت حضور مستقل از جمنا خواهد آمد. این که آقای میرسلیم در اولین روز بلافاصله اقدام به ثبت نام کرد پیام روشنی برای این وحدت صوری دارد. از اين رو و برخلاف انتظار دوباره وارد فضاي عدم تعيُّن شديم. اصول‌گرايان به تعداد نامزدهاي بالقوه ميان مجموعه‌شان، تفرق دارند. وحدت بخشي از آنان تنها و تنها بر محور ضديت با اين دولت و شخص روحاني است. بخش ديگرشان كه تاكنون سكوت تشكيلاتي كرده‌اند از دولت حمايت مي‌كنند، و يك بخش مهم ديگرشان (دولت قبلي) بيش از آنكه در مقام ضديت با دولت موجود خود را تعريف كنند دنبال بازسازي و حضور خود هستند. آنهايي هم كه در پي ضديت با روحاني هستند، هركدام از ظن و گمان خود مخالف هستند كه مهم‌ترين آن رييس جمهور شدن خودشان است. در اين زمينه چند نكته زير مي‌تواند به فهم ما از اتفاقات روزهاي آينده كمك كند.

اولين نكته درباره رفتار و مواضع احمدي‌نژاد و اطرافيان او است. در صورتي كه نامزد مورد نظر او تأييد شود، به طور كلي اردوگاه اصول‌گرايان دچار بحران خواهد شد و ساير نامزدهايشان به حاشيه رانده خواهند شد. گروه او همزمان مواضع تند علیه وضع موجود و ضد دولت اتخاذ خواهد كرد تا بدنه اصول‌گرايان را متقاعد كند كه آنها تنها نيرويي هستند كه مي‌توانند دولت را به دست گيرند. در اين صورت در جلب حمايت بدنه جناح اصول‌گرا و بخشی از مردم موفق خواهند بود. آنان به دنبال دوقطبي كردن انتخابات مي‌روند و در این صورت و در اندازه‌هاي كوچك‌تر اتفاقات سال 1388 تكرار خواهد شد. البته اينها همه بر فرض تأييد صلاحيت نامزد مورد حمايت آنان است كه احتمال رخ دادن آن در حد صفر است. با فرض رد شدن نامزد اين گروه، پيش‌بيني رفتارشان كمي سخت است ولي به يك دليل مشخص گمان مي‌كنم كه عليه اصول‌گرايان وارد عمل خواهند شد. هرچند آنان در شرايط عدم حضور تأثيرگذاري مهمي نخواهند داشت. چرا عليه اصول‌گرايان وارد مي‌شوند؟ به اين دليل كه پيروزي نامزد اصول‌گرايان به منزله حذف كلي اين گروه است، و چه بسا بسياري از آنان با مشكلات و پرونده‌هاي گوناگوني مواجه شوند. زيرا اصول‌گرايان به اندازه كافي از اين جمع كينه به دل دارند و اگر در اين 4 سال هم كاري عليه آنان نكردند، به دليل ملاحظات سياسي بوده است. در حالی که پیروزی روحانی خطری را متوجه موجودیت آنان نخواهد کرد.

ساير گروه‌هاي اصول‌گرا نيز بعيد است بر نامزد مشتركي توافق كنند. زيرا از يك سو فاقد سازوكار روشن براي رسيدن به چنين هدفي هستند و از سوي ديگر نامزدي كه قدرت و اعتبار شخصی داشته باشد كه حمايت همه را جلب كند در ميان آنان نيست. بعلاوه حمايت بخشي از آنان از رييسي به منزله اعلام شكست سياست نزد اين دسته از اصول‌گرايان است؛ زیرا بخش مهمي از سياست، واجد ویژگی حرفه‌اي است. اينكه مجموعه‌اي مثل موتلفه كه خود را داراي سابقه‌اي بيش از نيم قرن مي‌داند، هنوز نتوانسته باشد يك نامزد جدي انتخاباتي بدهد و بجايش دست به دامن كساني شوند كه اصولاً فاقد پيشينه سياسي حرفه‌اي باشند، نوعي اعلام شكست رسمي است. اينكه ده‌ها نفر با سابقه وكالت و وزارت و کنشگری سیاسی در ميان اين جمع وجود دارد ولي هيچ‌كدام از آنان شايسته معرفي و حمايت نباشند، بدون شك به منزله شكست سياسي اين جماعت است كه در حضور اين افراد، از كسي حمايت كنند كه تاكنون حتي چند گزاره روشن درباره مسايل و ايده‌هاي احتمالي‌اش درباره مسايل كشور از او نشنيده‌ايم. و از همه عجيب‌تر اينكه پس از آنكه بالاترين رأي را به وي دادند، او بدون توجه به این حمایت، اعلام ورود مستقل نمايد، در حالي كه بارها گفته شده بود كه اين نامزدها سازوكار «جمنا» را پذيرفته بودند! در مقايسه با اصولگرایان مي‌توان گفت كه اصلاح‌طلبان همواره سياسي‌ترين چهره‌هاي خود را براي تصدي پست سياسي رياست جمهوري معرفي كرده‌اند و اين بدان معناست كه آنان از پيشينه سياسي خود شرمنده نيستند و آن را سرمايه سياسي مي‌دانند، در حالي كه اين رفتار اصول‌گرايان به نوعي شرمندگي از پيشينه سياسي خودشان نيز هست. نه تنها به آن پيشينه علاقه‌اي ندارند، بلكه همواره به ضديت با آن نيز افتاده‌اند. نمونه‌اش برخوردشان با آقاي هاشمي، با آقاي ناطق نوري، با آقاي روحاني و حتي با آقاي احمدي‌نژاد، نشان مي‌دهد كه آنان نمي‌توانند با گذشته خود همدلي داشته باشند. فارغ از اينكه اين گذشته چگونه بوده است. ولي اصلاح‌طلبان به راحتي مي‌توانند با اين گذشته همدل باشند. حتي اگر به آن نقد داشته باشند. گذشته براي اصول‌گرايان مذكور ضد سرمايه است، ولي براي اصلاح‌طلبان سرمايه است. به همين سياق مي‌توان گفت كه آينده اين جناح از اصول‌گرايان نيز ضد سرمايه است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا