خرید تور تابستان

آرای خاکستری

عباس عبدی تحلیلگر سیاسی در یادداشتی در روزنامه‌ی «ایران» درباره ی آرای خاکستری در انتخابات نوشت:

آراي مردم را به چند دسته كلي مي‌توان تقسيم كرد.

دسته اول آراي قطعي به سمت يك نامزد است. برخي از نامزدهاي شناخته شده داراي آراي به نسبت قطعي هستند. براي نمونه دو جناح اصلي يعني اصلاح‌طلبان و اصول‌گرايان واجد درصدي از آراي قطعي هستند و هر كسی را كه نامزد خود معرفي كنند، اين حداقل رأي را به همراه خواهد داشت و اين مسأله نيز ربط چنداني به برنامه‌ها و گفتگوها و تبليغات این نامزدها ندارد. البته عدد این گروه قطعي نيست، ولي برحسب تجربه مي‌توان گفت كه اصلاح‌طلبان حدود 25 درصد و اصول‌گرايان حدود 15 درصد آراي كل مردم را به صورت قطعي دارند. اعداد تقريبي است و برحسب منطقه و شهر يا روستا بودن تغيير مي‌كند. دسته دوم عدم شرکت است. به احتمال فراوان و به طور معمول حدود 20 تا 30 درصد مردم و هر کدام به دلیلی در انتخابات شركت نخواهند كرد. هرچند با اوج‌گيري فضاي انتخاباتي ممكن است اين درصد به كف خود يعني به 20 درصد هم برسد. ولي اكنون فرض مي‌كنيم كه 25 درصد است. در تهران و در حال حاضر اين رقم به صورت قطعي حدود 23 درصد است. بقيه مردم بخش خاكستري رأي‌دهندگان هستند. كه مي‌شوند حدود 35 درصد كل جمعيت كه نزديك به نيمي از رأي‌دهندگان احتمالي هستند. اين گروه خودشان به چند بخش تقسيم مي‌شوند. گروه اول كساني هستند كه در حال حاضر تصميم به شركت در انتخابات گرفته‌اند و گروه ديگر مردد هستند كه شركت كنند يا نكنند. آنان كه تصميم به شركت گرفته‌اند نيز دو گروه هستند يا نامزد مورد نظر خود را براي رأي دادن انتخاب كرده‌اند يا هنوز در حال فكر كردن هستند. بنابراين آراي خاكستري كه قابل جذب است شامل كساني مي‌شود كه ترديد دارند در انتخابات شركت كنند و كساني كه شركت مي‌كنند ولي هنوز نامزد خود را انتخاب نكرده‌اند و نيز كساني كه در شرایط کنونی نامزد خود را انتخاب كرده‌اند ولي امكان تغيير نظر آنان وجود دارد. اين گروه در سال 1392 زياد بودند و آراي آنان به وسيله آقاي روحاني و اصلاح‌طلبان تغيير كرد در حالي كه پيش از آن درباره نامزد مورد نظر خود تصميم موقتي گرفته بودند.

آمار نظرسنجي‌ها در تهران نشان مي‌دهد كه اين گروه حدود 30 تا 35 درصد كساني است كه در تهران رأي خواهند داد و بايد براي جذب آنان برنامه‌ريزي كرد و آنان را مخاطب خود قرار داد. اينها افراد به نسبت متنوعي هستند. بخشي از آنان علاقه‌اي به شركت در انتخابات ندارند. ولي اگر بيايند معلوم است كه به چه جناحي رأي مي‌دهند. اصلاح‌طلبان مي‌توانند اميدوار باشند كه 10 تا 15 درصد افراد را از طريق تشویق به مشارکت به آراي خود اضافه كنند. آنان كمابيش سهم سبد نامزدان اصلاح‌طلب هستند ولي در مورد بقيه افراد بايد مخاطب‌شناسي كرد. هر دو گروه اصلاح‌طلب و اصول‌گرا مي‌توانند براي آنان برنامه داشته باشند. اگر به لحاظ طبقاتي بخواهم توضيح دهم اين افراد بخش مهمي از طبقات دهك‌هاي اقتصادي يك تا شش هستند كه آراي آنان سيال است و برحسب اينكه تا آخرين روزها چه دريافتي از نامزدها داشته باشند، رأي خود را تغییر خواهند داد. حركت روزهاي آخر انتخابات تأثير نسبي بر آراي اين افراد دارد. آنان ضمن اينكه از وضع كنوني خود ناخشنود هستند، نيازمند تصويري اميدبخش و امكان‌پذير از آينده نيز هستند. اين گروه هيچ تعلق‌خاطري به نامزدهاي موجود ندارد، جز اينكه مواردي ايجابي و سازنده از آنان ببيند. آراي منفي بالا به نامزدها نشان‌دهنده اين واقعيت است كه نامزدها بيش از آنكه در جهت نفي و تخريب ديگران عمل كنند، مي‌بايد در جهت اثبات و توانايي و معقول و ممكن بودن برنامه‌هاي خود عمل كنند. همه انتخاب‌ها به نحوي براي پاسخگويي به مطالبات و خواست‌هاي اين گروه است. زيرا مطالبات گروه‌هاي ديگر به نحوي از پيش تعيين شده از سوی نامزدهای آنان تضمینی تلقي مي‌شود و نامزدها به آنها پاسخ قطعي خواهند داد، ولي اين گروه‌هاي مياني و كساني كه پايگاه رسمي چنداني ندارند، تعيين‌كننده نهايي نتيجه انتخابات در ایران هستند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا