تریدینگ فایندر

آلودگی هوا و سیاست ذرات کوچک

عباس کاظمی، جامعه‌شناس، در کانال تلگرامی خود نوشت: «۱. هوای تمام شهرهای ما؛ حتی شهرهای شمالی که روزگاری نماد پاکی بودند اینک به یک اندازه ناپاک و مسموم شده‌اند. تو گویی، همه چیز اینک در کار از میان برداشتن موجودیت ما برآمده‌اند.

سرعت این ویرانی آن‌قدر بالاست که از تصورمان بیرون است. در این میان همه چیز به هم متصل است: هوا، آب، خاک، نظام تولید کارخانه‌ای، ساختار اداری و سیاسی و… تشکیل شبکه‌ای از «نیروی مخرب‌ساز» را داده‌اند. همه‌ی این عناصر، هم خود در معرض اضمحلال‌اند و هم موجودیت ما را نشانه گرفته‌اند.

همزمان با این شبکه‌ی ویران‌ساز بیرونی، بدن و روان ما نیز تاب‌آوری‌شان را از دست داده‌اند؛ بیماری‌های خودایمنی، اختلالات عصبی، آسیب‌های روانی و سرطان‌ها از هر سو سر برآورده‌اند. در چنین شرایطی نه امید به تغییر به‌سادگی ممکن است و نه می‌توان دیگر بر «انتظار» تکیه کرد. در این وضعیت تعلیق، ما در آستانه‌ی تحولی قرارگرفتیم که نه صرفا محصول اراده انسانی بلکه مجموعه و شبکه‌ای از نیروهای انسانی و غیرانسانی است.

۲. آلودگی هوا و کم آبی در ایران تنها بحرانی زیست‌محیطی نیست؛ نشانه‌ای از فرسودگی ساختارهای سیاسی و اجتماعی است. وقتی آلودگی از وضعیتی موقت به امری دائمی بدل می‌شود و حتی شهرهای خوش‌آب‌وهوای گذشته را دربرمی‌گیرد، دیگر جایی برای توجیه سیاست موجود باقی نمی‌ماند که خود، محصول توسعه‌ی بهم‌ریخته و ایجاد ساختارهای سیاسی پدرسالارانه‌‌ و ناکارآمد است.

۳. در طول چند دهه‌ی گذشته، کنش‌های سیاسی روزمره برای ایجاد تغییر در کنار کنش‌های سیاسی مدنی، حزبی و جناحی فرسوده شده‌اند و توان گذشته خود را برای گشودن راهی تازه از دست داده‌اند، اما عناصری چون هوا، آب و خاک و دیگر عامل‌های غیرانسانی، می‌توانند به تغییر وضع موجود کمک کنند.

آنها اگرچه ویرانگرند و بودن ما را در معرض تهدید قرار داده‌اند اما در عین حال نوعی قیام علیه بی‌کفایتی وضع موجود محسوب می‌شوند. ریزگردها، کربن‌ها و دیگر عناصر محیطی اگرچه ذرات کوچکی هستند اما در کنار یکدیگر نیروی مهمی برای تغییر فرض می‌شوند.

آنان را می‌توان به عنوان نیروی تاریخی، اجتماعی و سیاسی درک کرد. این ذرات کوچک که نفس ما را حبس کرده‌اند موجوداتی غیرقابل کنترل شده‌اند که حکومت از مدیریت آن بازمانده‌ است از این رو، نیروی سیاسی معترض و سرکشی شده‌اند که تن به خواست مدیریت نمی‌دهند.

آنها تنها نشانه نیستند بلکه از فاعلیتی برای دگرگونی نیز برخوردارند. این ماده‌ی زنده و موثر، قدرت سیاسی و اخلاقی جدیدی را می‌گشاید که امید است به بازتعریف چیزهای زیادی دست بزند و یکی از مهمترین آنها بازتعریف سیاست توسعه‌گرایی است که از دل آن تصرف زمین‌ها و جنگل‌ها، ویلاسازی‌ها، کشاورزی مفرط، استفاده‌ از سموم و آفت‌کش‌ها، دفن زباله در دل طبیعت با سوزاندن آنها، سدساز‌ی‌ها، توسعه بی‌رویه بوم‌گرد‌ی‌ها، توسعه‌ی بی‌منطق صنعت طبییعت‌گردی، فرهنگ آف‌رود سواری و… بیرون می‌آید.

۴. آلودگیِ هوا، بازخوانیِ بنیادینِ دستگاه‌های نظری و عملیِ ما را طلب می‌کند؛ بازخوانی‌ای که از “ماتریالیسمِ نو” کمک گیرد تا فاعلیتِ غیرانسانی را به رسمیت بشناسد و مناسبات توسعه را از زاویه‌ی زیست‌بوم و عدالتِ محیطی نقد کند. این لحظه‌ی بحران، اگرچه تهدیدی جدی است اما امکان نیز هست: تهدیدی که موجودیت ما و ایران عزیز را به مخاطره انداخته‌است، و امکان بازاندیشی در نظمِ اجتماعی ـ سیاسی‌ای که ما را به این نقطه‌‌ی دهشتناک رسانده است.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا