تریدینگ فایندر

ملاحظات یک دیپلمات سابق در‌باره‌ی سخنان سریع‌القلم

کوروش احمدی، دیپلمات سابق ایران و تحلیلگر مسائل بین‌الملل در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

با تمام احترام، با فرمایش ایشان مبنی بر اینکه “چون سیاست و اقتصاد به تبحر و عقلانیت مغزی نیاز دارد، کسانی که به دنبال رفع محرومیت‌های گذشته خود هستند، نمی‌توانند عهده‌دار این امور شوند” موافق نیستم.

ایشان می‌گوید فلان جمله را یک نفر از طبقه متوسط نمی‌گوید. (اتفاقا آن جمله را یک نفر از طبقه متوسط گفت) فلان روزنامه ما هر چه دلش می‌خواهد به زن رئیس جمهور فرانسه می‌گوید (اتفاقا ترامپ که از طبقه متوسط هم بالاتر است، زشت‌تر از آن روزنامه به زن رئیس جمهور فرانسه گفت) ایشان اگر با “طبقه‌ای که الان تو کشور حاکم است” مشکل دارند، این مشکل خود را نباید به نحوی بی‌پایه تئوریزه کرده و به نحوی بغض‌آلود به حدود 60 درصد از مردم این کشور و  همه فرودستان تسری دهند. و جالب است که تنها “مستند علمی” ایشان هم همان تست ورودی دانشگاهشان است.

نه تنها اظهارات ایشان به لحاظ علمی اشتباه و به لحاظ تجربی نادرست است، بلکه به لحاظ اجتماعی نیز چیزی بیش از یک تعصب تنگ نظرانه (bigotry)  نیست.

به لحاظ تجربی، فرمایش ایشان نادرست است چرا که:

– آبرهام لینکلن (آمریکا) در یک خانه محقر چوبی به دنیا آمد و زندگی کرد و پیش خود درس خواند و در نوجوانی سوزنبان بود.
– نارندرا مودی (هند) در بچگی برای امرار معاش چای در ایستگاه قطار می‌فروخت.
– لولا دو سیلوا (برزیل) یک پسرک واکسی بود و در کلاس پنجم ترک تحصیل کرد و بعدا هم کارگر بود.
– دوایت آیزنهاور (آمریکا) از یک خانواده بسیار فقیر بود.
– کالین پاول (آمریکا) فرزند یک خانواده فقیر جامائیکایی بود.
– رضاشاه بعد از فوت پدر در داخل یک توبره الاغ به تهران آورده شد و از 14 سالگی کارگر طویله قزاقخانه بود.

به لحاظ علمی، چنین سخنانی هیچ پایه و اساسی ندارد. در یافته‌های جامعه شناختی محرز است که طبقه و خاستگاه اجتماعی عامل تعیین کننده‌ای در توانائی‌های بالقوه افراد در سطوح مدیریتی نیست. به عبارت دیگر:
Leadership ability tends to be distributed approximately normally across a population and shows no inherent correlation with socioeconomic class.

به لحاظ اجتماعی، توصیه آقای دکتر شاید بدون اینکه متوجه باشند، منعکس کننده نوعی نفرت طبقاتی و نگاه از بالا به پائین به اقشار کمتر برخوردار جامعه است. تسری چنین دیدگاه‌هایی اگر رایج شود، مانع صلح اجتماعی است و می‌تواند منشاء بحران و تولید متقابل نفرت و کینه بین اقشار مختلف در جامعه شود. جوامع غربی بیش از حدود 200 سال است که راه را برای تحرک اجتماعی باز کرده اند. چنین توصیه‌ای اگر قرار باشد در جامعه ما مبنای کار قرار گیرد، در شرایط کنونی عملا موجب حذف حدود 60 درصد از جمعیت می‌شود و روشن است که چه عواقب سهمگینی می‌تواند داشته باشد. 

تفاوت‌ها ناشی از فرصت‌ها و امکانات اجتماعی است. و در جوامع صنعتی پیشرفته و در بینش لیبرالی بر تامین حداقل‌های لازم برای همه دانش‌آموزان تاکید می‌شود و در این رابطه در بسیاری از کشورها “مدارس عمومی” مجانی برای دوره دبستان و دبیرستان باضافه تغذیه رایگان فراهم است؛ با این هدف که حداقل لازم از نظر “برابری شرایط و امکانات” تامین شود. تحصیلات دانشگاهی نیز در بسیار از کشورها یا برای قبولشدگان رایگان است یا وام‌های تحصیلی فراهم است.

راه ارتقا در سیاست حزبی مشخص است. برای کسانی نیز که قرار است ماموران اجرایی و در آینده مدیران میانی و عالی باشند، تنها و تنها یک معیار وجود دارد و آن نیز آزمون عمومی بالسویه و منصفانه است. کسانی که از حداقل‌های لازم در سطوح مختلف تحصیلی برخورداراند، در صورت پذیرش در آزمون‌ها می‌توانند وارد چرخه اداری و مدیریتی شوند که آن نیز تابع معیارهای عینی مشخصی appraisal است.

متاسفانه آنچه که آقای دکتر توصیه می‌کنند، تنها می‌تواند مبنا و توجیهی برای توزیع پست‌ها به صورت رانتی باشد. اقشاری صدها میلیون تومان در سال برای آموزش فرزندانشان می‌پردازند و به موازات آن همانها اغلب عضو انواع شبکه‌های رانتی هم هستند و از طریق توصیه مطلوب‌ترین پست‌ها را برای فرزندان فراهم می‌کنند. نتیجه توصیه‌های آقای دکتر ادامه و تثبیت و تعمیم همین وضع است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا