آینده روابط ایران و عربستان
شفقنا: عربستان در مسیر تغییراتی داخلی قرار گرفته است که برخی آن را در ادامهی تغییر سیاستهای آمریکا بعد از روی کار آمدن ترامپ میدانند اما این تغییر تا چه حد میتواند دامنهدار شود و منطقهی خاورمیانه را متأثر کند؟ در فضای روی کار آمدن ولیعهد جدید عربستان، رویکردهای تند سلمان نسبت به ایران و سیاستهای تنشزای آمریکای ترامپی در خاورمیانه، منازعات میان ایران و عربستان به چه سمت و سویی میل خواهد کرد؟ خبرنگار شفقنا این پرسشها را با قاسم محبعلی، مدیرکل سابق خاورمیانه وزارت امور خارجه به بحث گذاشت است. او با بعید دانستن احتمال اینکه ایران و عربستان بتوانند رقابتهای خود را از بین برده و به همکاری برسند، میگوید که اما میشود این رقابتها را کنترل کنند، همانطور که در طول جنگ سرد، آمریکاییها و روسها مناقشات خود را مدیریت کردند و اجازه ندادند رقابتهای آنها به حد درگیری وسیع و جهان شمول برسد. ما هم باید مناقشاتمان با عربستان را مدیریت کنیم و در حد محدود نگه داریم. این دیپلمات با سابقه بر این نکته تأکید میکند که راهکار مدیریت دیپلماتیک تنش بین ایران و عربستان احتیاج به یک طراحی و برنامهزیری و سیاست همه جانبه دارد که ایران بتواند با قدرتهای موثر بینالمللی و منطقهای و با طرفهای مختلف وارد مذاکرات شود و طرحی روی میز بگذارد که مذاکرات جامعی در سطح منطقه با نظارت جامعهی بین المللی و سازمان ملل شکل بگیرد.
متن گفتوگوی شفقنا با قاسم محبعلی را بخوانید:
*با تغییر ریاست جمهوری در آمریکا تغییراتی را در عربستان هم شاهد بودیم. به طور مثال گفته میشود که شاهزاده نایف با تیم اوباما همراهتر بود اما تیم ترامپ با ولیعهد فعلی همراهتر است. از نظر شما تغییراتی که امروز در عربستان میبینیم چقدر متأثر از تغییراتی است که در آمریکا اتفاق افتاده است؟
محب علی: تا اندازهای میتوان گفت این تعبیر درست است اما این تغییرات پس از مرگ ملک عبدالله در عربستان آغاز شد. ملک سلمان در ابتدا وصیت ملک فیصل که برادر بعدی یعنی مقرن باید جایگزین می شد را کنار گذاشت و نایف را ولیعهد اول و پسر خود را ولیعهد دوم قرار داد. سپس در فرصتی مناسب، با تغییراتی که با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا رخ داد و به این روند در عربستان کمک کرد، تغییرات گذشته را تکمیل کرد؛ پسر نایف را هم برداشت و فرزند خود را به عنوان ولیعهد معرفی نمود. به نظر می رسد که جایگزینی قدرت در عربستان تا اندازهای تکمیل شده باشد و امروز، سلمان قدرت را به طور کاملتری در دست بگیرد و بر حکومت عربستان مسلط شود.
تحول در آمریکا به تغییرات مد نظر ملک سلمان کمک کرد. به نظر میرسد نزدیکی بیشتری بین تیم ترامپ و به ویژه دختر و داماد وی با محمد بن سلمان وجود دارد و آنها از این تغییر حمایت کردند. رابطهی اقتصادی و معاملاتی که بین آنها وجود داشت و سفری که آقای سلمان در اوایل امسال به واشنگتن داشت و با آقای ترامپ ملاقات کرد، نشان میدهد که آمریکا هم از این تغییرات استقبال کرده و مورد حمایت قرار داده است. به طور طبیعی عربستان هم به جمهوریخواهها و همچنین ترامپ نزدیکتر بوده است که شاید فرصتی استثنایی در دو سه دههی اخیر برای عربستان به وجود آورده است.
*با توجه به این موضوع آیا ممکن است این تغییر دامنهدارتر هم باشد و کشورهای دیگری در منطقه، فراتر از عربستان را هم در بربگیرد؟
محب علی: هنوز شاید این نظر خیلی تند باشد اما با نگاهی به منطقه میتوان گفت فشاری که به قطر یا برخی کشورهای دیگر وارد میشود، تفاوت سیاستهای اوباما با ترامپ است. آقای اوباما بیشتر از تغییراتی در مسیر دموکراتیکتر و ترامپ از دولتهای مستقر و قدرتمندتر و متمرکزتر حمایت میکرد به خاطر منافعی که شاید جمهوریخواهها یا نظامیان آمریکایی فکر میکنند در این صورت بیشتر در خاورمیانه خواهند داشت. اگر به این سمت باشد، قابل پیشبینی است که آنها از تقویت دولتهای فعلی حمایت خواهند کرد. در مناطقی که نیروهای مخالف وجود دارد نیز از سرکوب آنها حمایت کنند؛ از جمله در بحرین، سرکوب نیروهای معترض حکومت، مورد حمایت بیشتر آمریکا قرار میگیرد برخلاف دولت اوباما که سیاستهای دولت بحرین را مورد انتقاد قرار میداد. ترامپ از دولت و حکومت فعلی بحرین حتماً حمایت بیشتری میکند کما این که در سخنرانی خود در ریاض هم سیاستهایی که برای سرکوب مخالفین در پی گرفتهاند را تشویق کرد.
*با توجه به اختلافات داخلی اعراب و موضوع قطر، فکر میکنید این تغییرات داخلی چه تبعاتی در منطقه داشته باشد و به طور کلی این تغییرات، اتفاقات منطقه را به چه سمت و سویی میبرد؟
محب علی: آنچه بین عربستان و قطر شکل گرفته، اختلافی نسبتاً کهنهتر است و به تحولاتی بازمیگردد که از اوایل قرن حاضر میلادی در منطقه صورت گرفت است و از بحثی که به عنوان خاورمیانهی جدید شروع شد. در آن سالها بیشتر جلسات مربوط به شکلگیری خاورمیانهی جدید در دوحهی قطر انجام میشد یعنی قطریها از آن روند حمایت کردند و یکی از محصولات آنها نیز شکلگیری شبکه الجزیره بود. پس از آن نیز میتوان به رفتن پارهای از نیروهای معارض منطقه به قطر اشاره کرد. این روند نوعی تغییر در سیاستهای منطقه و تغییرات در حاکمیتهای منطقه بود که آمریکاییها از زمان کلینتون و بوش و اوباما دنبال میکردند اما به نظر میرسد در زمان ترامپ، این سیاست در حال کنار گذاشته شدن است. به همین دلیل هم در آن زمان، موقعیت قطر مورد حمایت بیشتری از سوی آمریکاییها قرار میگرفت اما امروز این تغییر باعث شده که عربستان سعودی حمایت بیشتری شود چون عربستان چه در آن دوره به عنوان خاورمیانهی جدید و چه بعد در زمان بهار عربی از جمله مخالفان تحول در خاورمیانه بود یعنی عربستان سعودی و قطر، دو سیاست متفاوت را دنبال میکردند. به طور مثال قطر در مصر، سوریه، یمن و همچنین لیبی از جنبش اخوانالمسلمین حمایت میکرد اما عربستان سعودی برعکس در مصر و تونس و لیبی از نظامیها و قدرت مستقر حمایت می کرد. اگر چه جریانات مورد حمایت قطر و عربستان در سوریه متفاوت بودند یعنی قطر و ترکیه بیشتر از جریانات نزدیک به اخوان بودند و عربستان بیشتر از جریانات نزدیک به سلفیها و شاید القاعده و داعش حمایت میکردند بنابراین این اختلافی کهنه و ریشه دار است. اختلافی که امروز با بهبود موقعیت عربستان در ارتباط با سیاستهای آمریکا طبیعتاً بروز پیدا کرده و شکلی علنی یافته است. در حالی که این اختلافات در گذشته هم وجود داشت؛ قطر از تغییر در خاورمیانه حمایت میکرد و عربستان از عدم تغییر و نظامهای فعلی و آنچه آن را ثبات میخواند، حمایت می کرد. اتهاماتی که به قطر میزنند در مورد این که از مخالفین در عربستان، بحرین یا مصر حمایت میکند، به همین دلیل است. مصر به خاطر حمایت آنها از اخوانالمسلمین و مرسی، به شدت از سیاستهای قطر گلهمند است. هم اکنون نیز الجزیره به شدت از مخالفان سیسی حمایت میکند. همهی این موارد نشاندهندهی آن است که آن اختلافات، امروز سر باز کرده و به شکل بیرونی و عینی در سطح منطقه مطرح شده است که باید دید به چه سمتی حرکت میکند.
* با توجه به دیدگاههایی که ولیعهد جدید عربستان دارد، فکر میکنید در آینده، رویکردهای وی چه تأثیراتی بر مناسبات سیاسی در منطقه خواهد داشت؟
محب علی: البته باید به این نکته توجه داشت که تغییراتی که در عربستان رخ میدهد، در حال شکل دادن دولت یا حکومت دیرپایی است. اگر هم اکنون آقای محمد بن سلمان را با در نظر گرفتن بیماری پدرش قدرت و حاکم اصلی در عربستان تلقی کنیم، با توجه به این که معمولاً عمر پادشاهان عربستان بالای هشتاد سال است، به طور عادی باید یک دورهی پنجاه ساله برای وی در نظر گرفت، مگر این که اتفاقی غیر عادی بیفتد یا حادثهی غیر مترقبهای در عربستان رخ دهد که این وضعیت تغییر کند. با این چشم انداز، ایشان سیاستهای جاهطلبانه و طولانی مدتی را در نظر دارد که یکی از آنها پروژهی ۲۰۳۰ عربستان است که قصد دارد عربستان را به یک قدرت اقتصادی توسعه یافته و در کلاس کشورهای شمال اروپا مطرح کند، نفت را از اقتصاد عربستان کنار بگذارد، عربستان را به یک اقتصاد تکنولوژی اطلاعاتی تبدیل کند. این موارد سیاستهایی است که هم در عربستان تأثیراتی اجتماعی سیاسی به دنبال دارد و هم به طور طبیعی ممکن است در منطقه تأثیراتی جدی داشته باشد. از جمله جاهطلبیهایی که ممکن است عربستان داشته باشد، این است که بخواهد عربستان را به قدرت برتر جهان عرب و جهان اسلام تبدیل کند و طبیعی است که آن هژمونیای که به دنبال آن است، مورد مناقشه واقع میشود و هم با دولتهای منطقه و هم ممکن است با ما وارد رقابتی جدی و نفسگیر شود و ممکن است بین آن بحرانهایی هم وجود داشته باشد و درگیری هایی هم به وجود آید. با ترکیه هم به همین شکل، طبیعتاً وارد یک رقابت میشود. مصر فعلاً شرایط مناسبی ندارد و دارای آیندهی مبهمی است اما مصر هم یکی از کشورهایی است که در صورت قدرت گرفتن عربستان باید نقش و تواناییهای خود را به عربستان واگذار کند و آن هم میتواند از این وضعیت آسیب ببیند.
*در حال حاضر نگرانی از بروز جنگ در منطقه بالا گرفته است. فکر میکنید ممکن است شرایط به این سمت رود که کشورهای بیشتری در قضیهی سوریه درگیر شوند، تنش ها بیشتر از گذشته شود و خدای ناکرده به سمت درگیری مستقیم کشورها رود؟
محب علی: سوریه روند بسیار رو به تنشی را طی میکند و دیگر حداکثر مداخلات در سوریه در حال انجام است و فکر نمیکنم جایی برای مداخلهی بیشتر وجود داشته باشد. مهم این است که چگونه بتوان این اندازه مداخله و منافع متضاد در سوریه را مدیریت کرد. اگر نتوان مدیریت کرد، ممکن است درگیریهایی به شکلهای جدید در سوریه شکل بگیرد، به ویژه بعد از این که داعش مثل عراق از سوریه پاکسازی شود و دیگر جایی را در تصرف خود نداشته باشد. در این صورت آرایش نیروها و جبههها به شکلی جدید مطرح میشود. در شرق سوریه وضعیت میتواند به درگیری بین کردها و ترکیه و کردها و قبایل سنی منجر شود با توجه به این که کردها در حال گسترش به جنوب و دیرالزور هستند. همچنین بین آمریکاییها و طرفداران حکومت سوریه میتواند درگیریهایی صورت بگیرد که جرقههای آن زده شده و درگیریهای موردی صورت گرفته است. طبیعتاً این درگیریها میتواند به سمت نیروهای ایرانی که در آنجا حضور داشتند هم میل کند و در بدترین حالت به درگیری بین روسیه و آمریکا منتهی شود. البته آن دو قدرت بزرگ حداکثر خویشتنداری را خواهند کرد که به طور مستقیم با هم درگیر نشوند اما ممکن است بین آنها و نیروهای متحدشان درگیریهایی به وجود آید؛ درگیریهایی که ممکن است در سطح سوریه هم باقی نماند و به سمت ایران و اسراییل یا ایران و عربستان یا حتی ایران و ترکیه گسترش پیدا کند. اینها مواردی است که باید روی آن دقت کرد که اتفاق نیفتد چون منافع ما را به شدت متأثر خواهد کرد.
*چقدر احتمال دارد که منازعات بین ایران و عربستان بالا بگیرد و از کنترل خارج شود؟
محب علی: روندی در منطقه وجود دارد که باید جایی مدیریت شود و اگر به همین شکل ادامه یابد، چارهای جز رسیدن به درگیری برای حل و فصل آن وجود نخواهد داشت و تنها راه حل جنگ میتواند برای آن در نظر گرفته شود. مداخلاتی که عربستان در یمن و بحرین و سوریه و … انجام میدهد و در مقابل آن، نقش و حضوری که ایران در سوریه، لبنان، عراق و یمن و همچنین سیاستهایش در قبال بحرین باید در جایی از طریق دیپلماسی مدیریت شود و روی میز مذاکره قرار بگیرد. در غیر این صورت اگر خواسته باشد در میدان به همین شکل پیش رود، در جایی ممکن است به برخورد برسد و آن برخورد ممکن است بین ایران و عربستان هم متوقف نشود. دو روند وجود دارد؛ یک روند که ایران و عربستان به سمت دیپلماسی و مذاکرات حرکت کنند و یک روند این که وضعیت به همین صورت بدون این که چشمانداز روشنی وجود داشته باشد، ادامه پیدا کند. در این صورت درگیریها و بحرانها در عراق، سوریه، یمن و شاید جاهای دیگر منطقه شکل گیرد. شاید در افغانستان در آیندهی نزدیک شاهد یک نوع تنشهای جدید باشیم و همهی این موارد، چالشهایی است که میتواند به درگیری در سطوح بالاتر منجر شود. اگر طرفین احتیاط نکنند و نتوانند این درگیریها را مدیریت کنند و اگر نخواهند به حل و فصل سیاسی برسند، باید تلاش کنند این درگیری را حداقل در حد جنگهای کم شدت حفظ کنند. مثل آن چه در طول جنگ سرد بین آمریکا و شوروی سابق اتفاق افتاد و آنها درگیریهای خود را در سطح جنگهای کم شدت یا با دامنههای کوچک کنترل میکردند و اجازه نمیدادند به سطح درگیری بین دو طرف برسد. اگر این مدیریت رخ ندهد، ممکن است در منطقه شاهد درگیری وسیعی بین ایران و عربستان سعودی باشیم.
*در صورت بروز درگیری بین ایران و عربستان، چه چشم اندازی برای آیندهی سیاسی این دو کشور میبینید؟
محب علی: این مساله متفاوت از این است که نتیجهی آن درگیری چیست؛ حتماً مناقشهی ایران و عربستان، مناقشهی پرخسارت و پرهزینهای برای هر دو طرف خواهد بود. ما باید تلاش کنیم که طرف مقابلمان هزینهی بیشتری از این مناقشه شامل حالش شود اما به هر حال ایران و عربستان که دو همسایهی صاحب قدرت منطقهای و تواناییهای فرامرزی هستند و تواناییهای اسلامی و قومی و مذهبی دارند و هر کدام ابزار متعددی برای اعمال فشار بر همدیگر دارند، با توجه به قدرت مالی و قدرت لابی عربستان در آمریکا و غرب و همچنین قدرت پولی آن طبیعی است که درگیری بسیار پرهزینهای برای هر دو طرف خواهد بود. در هر صورت این درگیری به نفع هیچ کدام ازطرفین نخواهد بود و حتماً باید تلاش شود که مدیریت شود و تحت کنترل درآید. پایان یافتن رقابت بین ایران و عربستان بسیار دور از ذهن است و احتمال بعیدی است که این دو کشور قادر باشند رقابت های خود را از بین ببرند و به یک همکاری برسند اما میشود این رقابتها را کنترل کنند، همانطور که در طول جنگ سرد، آمریکاییها و روسها مناقشات خود را مدیریت کردند و اجازه ندادند رقابتهای آنها به حد درگیری وسیع و جهان شمول برسد. ما هم باید مناقشاتمان با عربستان را مدیریت کنیم و در حد محدود نگه داریم. در غیر این صورت با توجه به وضعیت منطقهی خاورمیانه که آبستن بحرانها و درگیریهای جدید است، این موضوع میتواند به یک بحران در منطقه تبدیل شود. در شرایطی که در آمریکا یک دولت جمهوریخواه تندرو سرکار و لابی اسراییل فعال است، ممکن است آنها هم از این درگیریها استقبال کنند. گزارشاتی در آمریکا وجود دارد که ارتش آمریکا و حکومت این کشور این برداشت را دارد که در درگیری ایران و عربستان، منافع اقتصادی بسیار قابل توجهی برای آمریکا تولید میکند و طبیعتاً ما نباید چنین اجازهای دهیم که دشمنان ما از این وضعیت سود ببرند و ما باعث شویم که آنها هزینههای بسیاری را به کشور و سرزمین ما تحمیل کنند.
*اگر بخواهیم در مسیر دیپلماسی و مذاکره با عربستان حرکت کنیم، شرایط فعلی منطقه چقدر اجازهی این حرکت را میدهد که بتوانیم در بعد عملی، شاهد تحقق آن باشیم؟
محب علی: احتیاج به یک طراحی و برنامهزیری و سیاست همه جانبه دارد که ایران بتواند با قدرتهای موثر بینالمللی و منطقهای و با طرفهای مختلف وارد مذاکرات شود و طرحی روی میز بگذارد که مذاکرات جامعی در سطح منطقه با نظارت جامعهی بین المللی و سازمان ملل شکل بگیرد. مذاکراتی شبیه آنچه در جنگ سرد در پیمان هلسینکی بین اروپا و شوروی سابق صورت گرفت یا در آسیای جنوب شرقی بین چین و کشورهای حوزهی آ سه آن صورت گرفت و منجر به معاهدهای به نام کد آو کاندک شد. در نتیجهی این مذاکره، طرفین باید از هر اقدامی که باعث تحریک یا ضربه خوردن جدی به طرف مقابل شود، احتراز کنند و به این ترتیب حوزهی آسه آن، دریای جنوبی چین آرام شد. در دههی هفتاد تا اندازهای مناقشات در اروپای شرقی و مرزهای بین اروپای غربی و شوروی سابق هم مدیریت شد. این که پس از آن چه اتفاقی رخ داد، بحثی جداست اما توانستند از یک جنگ بزرگ که محتمل بود و اروپا در وحشت از آن به سر می برد، جلوگیری کنند. در آسیای جنوب شرقی هم از این که یک درگیری بزرگ بین چین و کشورهای حوزهی آ سه آن بر سر حاکمیت روی دریای جنوبی چین و منافع اقتصادی آن شکل بگیرد، جلوگیری شد. به این ترتیب این جا در خلیج فارس و خاورمیانه، ما هم به چنین راهکاری نیاز داریم که ایران باید مبتکر آن باشد. این میتواند خیلی جذاب باشد. با توجه به این که هم مردم منطقه به شدت از جنگ و خشونت و تروریسم خسته شدهاند و هم همهی کشورهای دیگر جهان در حال آسیب دیدن از این وضعیت هستند، شاید همه به چنین راهکاری علاقهمند باشند. اگر این جریان شکل بگیرد که اتحادیهی اروپا، کشورهای اروپایی، روسیه، چین و اقتصادهای بزرگ آسیایی از آن حمایت کنند طبیعتاً این فشار به آمریکا وارد خواهد شد که از این روند حمایت کند. عربستان سعودی و کشورهای منطقه هم چارهای ندارند که وارد دایرهی بزرگ مذاکرات شوند. در آنجا فرصتهایی هست که ایران بتواند منافع خود را کسب کند البته دیپلماسی از نگاهی هم درازمدتتر است و هم شاید سختتر باشد و شاید کار نظامی و میدانی سادهتر محسوب شود. هزینههای هر کدام را باید محاسبه کرد و حتماً تعامل و کار دیپلماتیک در نهایت هم به نفع صلح و امنیت و ثبات منطقه است و هم باعث میشود که ما بتوانیم منافع خود را در جهات سیاسی تعریف کنیم و نه به صورت آسیبپذیر در میدانهای جنگ که ممکن است هر لحظه به ضد خود تبدیل شود.
انتهای پیام