نصرالله از ثمرهی کاشتههای امام موسی صدر گفت
متن سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان، در جشن یازدهمین سالگرد پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه به نقل از «مقاومت اسلامی لبنان» در پی میآید:
نبرد دشت خیام بخشی از منظومهی قهرمانیها و دستاوردهای میدانی عظیم در جنگ ۳۳ روزه بود. میتوانیم آن را وادی الحجیر ثانی بنامیم. دشتی که به قبرستان تانکها و نیروهای دشمن تبدیل شد و سال گذشته مراسم سالگرد جنگ را در آن برگزار کردیم. علاوه بر این دشت، خود روستای خیام، با الگویی که از همزیستی مسلمان و مسیحی ارائه میدهد، نمونهای از کل لبنان است. اسرائیل در جنگ سی و سه روزه پس از بمباران شدید این منطقه، در حالی که خیال میکرد هیچ جنبدهای اینجا نمانده است، به اعتراف فرمانده نیروهای شمالی اسرائیل، با یک لشکر کامل به این دشت حمله میکند اما در مقابل تعداد اندکی از نیروهای حزب الله فرو میپاشد. معادلهی جنگ سی و سه روز، معادلهی انسان مقاوم باورمند به پروردگارش، آرمانش، راهش و مقاومتش بود.
پس از ۱۱ سال، جنگ سی و سه روزه همچنان یک حادثهی ویژه در تاریخ رژیم صهیونیستی و مردم این رژیم بهشمار میرود و همچنان نقطهی کانونی بحثها، پژوهشها، برنامهریزیها و جنگ روانیشان است. حتی اخیرا عدهای درخواست کردند کمیتهی وینوگراد دوباره تشکیل شود چون در این سالها اطلاعات تازهای دربارهی این ناکامی پیدا کردهاند. و همچنان با چراغ در حال گشتن دنبال کوچکترین موردی در جنگ هستند که به مردم حتی به دروغ بگویند فلان دستاورد را داشتهایم. هر سخنی از جانب اسرائیل مبنی بر افزایش قدرت حزب الله، اعترافی تازه به شکست اسرائیل در جنگ سی و سه روزه است. چرا؟ چون هدف اصلی و اعلامشدهی جنگ ۳۳ روزه نابود کردن حزب الله بود و نقش برآب شد.
مقاومت لبنان و دوقلو و هممسیرش یعنی مقاومت غزه در مقابل اسرائیل، مقاومتهایی جدی هستند که شوخی نمیکنند و وقتشان را هدر نمیدهند و شبانهروز میکوشند، اندیشه میکنند، برنامه میریزند، دنبال میکنند، همهی حوادث تازه و پیشرفت امکانات دشمن را بررسی میکنند، آموزش میبینند و تجهیز میشوند. همچنین جنبهی دیگر این مقاومتهای جدی، ایستادگی سیاسی است.
چند روز پیش اظهار نظری از یکی از سیاستمداران محترم لبنان میخواندم که گفته بود میترسیم حزب الله لبنان پس از پیروزی در بلندیهای عرسال درخواست سهم بیشتری از جایگاههای سیاسی لبنان داشته باشد. بنده به ایشان میگویم خیالت راحت. همانطور که سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ چنین کاری نکردیم، امروز و پس از حوادث سوریه و پس از سوریه نیز هیچ سهمی نمیخواهیم. شاخصهی انسانی و اخلاقی این مقاومت آن است که هدفهایی ملی را برای خودش تعیین کرده و برای آنها میکوشد و به هیچ وجه دنبال دستاوردهای سیاسی نیست. ارزش اصلی مقاومت این است.
اخیرا مشخص شد آن مخزن آمونیاکی که مقاومت تهدید کرده بود آن را میزند، متعلق به یکی از اطرافیان ترامپ بوده است. در دادگاهی که اخیرا در اسرائیل تشکیل شد مقرر شد تا حدود نیمهی سپتامبر این مخزن باید تخلیه شود. این تخلیه به معنای میلیونها دلار ضرر اقتصادی برای اسرائیل است. آن هم برای اسرائیلیهایی که پول همهچیزشان است. اما در هر صورت آنها به مقاومت احترام میگذارند چون از قدرت آن باخبرند. اگر ما قدرتمند نبودیم، حتی اگر ۳۰۰ روز در سال سخنرانی میکردیم دشمن هیچ ترتیب اثری نمیداد. در هر صورت اسرائیل میداند هزینهی حمله به لبنان بسیار بالاست. حتی در میان تندروهای اسرائیلی افرادی هستند که میگویند بههیچ وجه و در هیچ صورتی به لبنان حمله نکنید. موضوع آمونیاک را حل کردند اما باید مسئلهی دیمونا را نیز حل کنند چون خودشان نیز میدانند که خطرناکتر از آمونیاک است.
بنده میگویم همهی تحریمهای مالی و تهدیدها و ارعابهای آمریکا علیه لبنان نهتنها نمیتوانند از قدرت و ارادهی مقاومت بکاهند، بلکه حتی نمیتوانند جلوی رشد آن را بگیرند. اثر همهی این تحریمها تنها روانی است. در حالی که اسرائیل علنا میگوید تنها زمانی به لبنان حمله خواهد کرد که هیچ گزینهی دیگری وجود نداشته باشد، برخی مسئولان آمریکایی پشت درهای بسته و دیدارهای دیپلماتیک مسئولان لبنان را به حملهی اسرائیل تهدید میکنند. میگویند اگر شما فلان کار را انجام ندهید یا حزب الله فلان کار را انجام ندهد اسرائیل به شما حمله خواهد کرد. دیگر دوران این حرفها گذشته است. دوران اینکه اسرائیل تهدید کند و تهدیداتش را اجرا کند، تمام شده است.
سخنی عقبافتاده هم دربارهی اظهارات ترامپ و مسئولان آمریکایی داریم چون آن زمان نخستوزیر لبنان در آمریکا بود و نمیخواستیم مشکل ایجاد کنیم. اول به موضوعی اشاره میکنم که نشاندهندهی بیخبری و نادانی ترامپ است. وی میگوید آمریکا و دولت لبنان در جنگ علیه حزب الله و داعش شریک هستند. او نمیداند که حزب الله لبنان در کابینه وزیر دارد! و نمیداند که برخی دوستانشان در لبنان، حزب الله را متهم میکنند که بر دولت تسلط یافته است. ضمن اینکه نمیداند دولت لبنان تا آن لحظه وارد هیچ نبرد نظامیای علیه داعش نشده بود. سپس وی حزب الله لبنان را یک نیروی تروریستی مینامد. در حالی که خود همین شخص یک سال پیش در رقابتهای انتخاباتی گفت اوباما و کلینتون داعش را به وجود آوردهاند. او نمیداند که حزب الله یکی از نیروهای قاتل تروریسم در منطقه است. چنین فردی چگونه میخواهد نبردهای موجود در منطقه را مدیریت کند؟ همچنین وی حزب الله را یک نیروی ویرانگر و خطرناک مینامد. بله، حزب الله یک نیروی ویرانگر و خطرناک بوده و هست اما برای پروژهی اسرائیل. هر دیواری که در مرزهای لبنان، غزه و کرانهی باختری بالا میرود نشاندهندهی ویرانی پروژهی اشغال و سلطهی آمریکا و اسرائیل در منطقه است. حزب الله یکی از نیروهای خیر، دفاعی، حافظ وجود و یکی از سپرهای منطقه در قبال خطرات است.
برادران، قدرت اصلی در درون است. قدرت به سلاح و تانک و هواپیما نیست. قدرت اصلی با وضعیت اراده، تحمل، عقل، قلب، شجاعت، عزت، کرامت و آبروی شما مرتبط است. امروز کار اسرائیل به جایی رسیده است که وقتی روستاییان ما در مرز فلسطین یک درخت میکارند، اسرائیل به سازمان ملل شکایت میکند و نیروهای چندملیتی را میفرستند تا درخت را چک کنند که دستگاه شنود یا دوربین نداشته باشد! یا اگر یک نفر غیر نظامی در مرز راه برود و به سمت فلسطین نگاه کند میگویند این نقض قطعنامهی ۱۷۰۱ است چون جمعآوری اطلاعات محسوب میشود. در حالی که خودشان در مرزها دوربین و رادار نصب کردهاند و هر روز هواپیماهای بدون سرنشین میفرستند. خود اسرائیلیها در شهرکهایشان دکلهای مخابراتی میزنند و هر چه میخواهند روی آنها نصب میکنند اما اگر در یکی از روستاهای نزدیک به مرز، روستاییان یک منبع آب بلند نصب کنند، نیروهای چندملیتی را میفرستند که آن را بررسی کنند. حتی وقتی گزارش نیروهای چندملیتی را میگیرند و میبینند هیچ چیز نظامی در کار نبوده است باز هم از منبع آب میترسند چون به این فکر میکنند که اگر جنگ شد به چه کار خواهد آمد. این نشان میدهد اسرائیل به لحاظ روانی در پایینترین سطح است و از هر چیزی میترسد. اما اینکه مردم و کوچک و بزرگ ما در مرزها خانه میسازند و کشاورزی میکنند و تا صبح شبنشینی میکنند، نشان میدهد ما در اوج قدرت روانی قرار داریم.
دربارهی موفقیت نبرد عرسال، کافی است به اظهارنظر مسئولان اسرائیلی مراجعه کنید. اسرائیلیها به آمریکاییها میگویند چرا از پیروزی لبنانیها بر گروههای تکفیری خوشحالید؟ این پیروزی به معنای پیروزی ایران و خط مقاومت در منطقه است. در زمینهی نبرد پیش رو با نیروهای داعش مستقر در بلندیهای لبنان، بنده خواهش میکنم هیچ کس برای ارتش لبنان زمان نگذارد. همچنین میان آن نبرد با نبردهای دیگر هیچ مقایسهای صورت نگیرد چون هر نبردی شرایط و دشواریهای خودش را دارد. ما در آستانهی یک نبرد قطعی هستیم که تصمیمش توسط سیاستمداران و حاکمان ملی و واقعی این کشور گرفته شده و پای خون فرزندان این کشور در میان است. پس کینهها و آرزوها را کنار بگذارید.
بنده بار دیگر مسئولان دولت لبنان را به مذاکره با سوریه فرا میخوانم. بازی در سوریه تمام شده است. سرسختترین مواضع حکومتی را دربارهی سوریه فرانسه داشت که امروز دولت جدیدش مشروعیت حکومت بشار اسد را به رسمیت شناخته است. همچنین کشورهای خلیج در حال متوجه کردن اتهام به یکدیگر و بری نشان دادن خود در این زمینه هستند. آمریکا نیز در حال مذاکره با روسیه برای حفظ منافع خود در سوریه است. سوریه و حکومت و سازمانهایش باقی خواهند ماند. اگر به لحاظ جغرافیایی نیز نگاه کنید، لبنان هیچ همسایهای جز دریا و سوریه و فلسطین اشغالی ندارد و معروف است که نیاز لبنان به سوریه از نیاز سوریه به لبنان بیشتر است. فردا که مرزهای سوریه به عراق و اردن باز شد، ما برای صادرات محصولات کشاورزی و صنعتیمان به هماهنگی با سوریه نیازمندیم. اصلا صادرات به کنار، حتی وقتی مرزها امن شدند، برای استقرار نیروهای مرزی دو دولت باید با هم هماهنگ کنند. پس چارهای از گفتگو نیست.
در سالروز جنگ ۳۳ روزه میخواهم از فاجعه و مصیبتی مرتبط با این جنگ یاد کنم و آن فاجعهی یمن است. امروز سازمان ملل میگوید این منطقه فاجعهبارترین وضعیت را در جهان داراست. هزاران نفر در حال مرگ بر اثر وبا و صدها هزار نفر در حال مرگ بر اثر گرسنگی هستند. چه چیزی این کشور را به این وضعیت دچار کرده؟ جنگ و محاصره. همهی افراد جهان وظیفه دارند در مقابل سعودی و آمریکا فریاد بزنند که بس کنید. محکوم کردن و سخنرانی کردن چیزی را حل نمیکند. درمان سیاسی در یمن ممکن است اما هنوز افرادی اصرار دارند طرف مقابل را ذلیل و شرطهایشان را به آنها تحمیل کنند. نظر بنده این است که اگر کسی در زمینهی یمن صدایش را بر آمریکا و سعودی بلند نکند دربارهی این فاجعه مسئول است.
برادران و خواهران، در آستانهی ۳۱ آگوست، یاد میکنیم از امام و رهبر بنیانگذارمان، امام ربودهشده، امامی که جنبش و روح و فرهنگ مقاومت را در ما دمید، امامی که موضوع قدس و مسجد الاقصی را در فرهنگ ما رسوخ بخشید، امام همزیستی، امام چشمپوشی از حساسیتها و محاسبات شخصی، فرقهای، مذهبی و حزبی، امام صدق و وفاداری و اخلاصورزی نسبت به میهن، اماکن مقدس و امت، حضرت امام ربودهشدهی غایب، سید موسی صدر و دو همراه ایشان. در آستانهی این سالروز دردناک، کمال درود و قدردانی و منتپذیریمان را نسبت به این معلم و الهامبخش و استاد ابراز میداریم و به ایشان میگویم ما همهی ما پسران و دختران و مردان و زنانت به مدد الهی راهت را ادامه خواهیم داد و همهی هدفهایت را محقق خواهیم ساخت. و پیروزی جولای ۲۰۰۶ [در جنگ ۳۳ روزه] چیزی نبود جز بخشی از ثمرهی کاشتههایت.
انتهای پیام