خرید تور تابستان

نگاهی به مساله سوریه

«مهزیار مهرآذین»، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز درباره‌ی مساله‌ی سوریه نوشت:

مقاله‌ی زیر چند سال پیش نگاشته شد و متاسفانه روزنامه‌ای حاضر به نشر آن نشد اما در این برهه از زمان و با توجه به افزایش آلام مردم مظلوم سوریه، این نوشتار برای گواهی در پیشگاه تاریخ به سایت محترم انصاف نیوز ارسال می‌شود.

تحولاتی که طی سال‌های اخیر در کشورهای عربی رخ داد و نام‌هایی چون بهار عربی ، بیداری اسلامی و…  به خود گرفت، یکی از بزنگاه‌های بزرگ در برابر مسوولان کشور ما بود . خوشبختانه مسوولان در همه‌ی این تحولات نقش مثبتی ایفا نمودند و در کنار ملت‌های مظلوم و در برابر حکومت‌های مستبد و ظالم ایستادند و با این کار، برگ زرین دیگری به دفتر تاریخ ملت ایران افزودند. اما در این میان یک کشور وجود دارد که وضع آن متفاوت است و مسوولان ما عملکرد خاصی در ارتباط با آن از خود نشان دادند که جای درنگ و تامل دارد و آن کشر ، کشوری نیست جز سوریه .

اعتراضات مردم سوریه از ابتدای سال 2011 در شهرهای مختلف این کشور و همنوا با دیگر کشورهای عربی شروع شد، خواسته‌ی معترضان خلع ید از حزب بعث و نیز کناره گیری رییس جمهور بشار اسد از قدرت بود. متاسفانه این اعتراضات نسبتا آرام با شدیدترین وجه ممکن از سوی ارتش سوریه سرکوب شد. برخورد شدید و خشن ارتش سوریه در برابر تظاهرات مردمی، به حدی بود که حتی خود بشار اسد هم در گفتگویی که با تلویزیون ایران داشت آن را پذیرفت و گفت که ما همه انسانیم و امکان خطا داریم.

آنچه در این مجال کوتاه می‌خواهم بیان کنم گزارشی از کشت و کشتارهای سوریه نیست که همه کم و بیش از عمق فاجعه‌ناک آن باخبریم و قطعا دیدن این همه آلام ملت سوریه و به ویژه دردها و رنج‌های زنان و کودکان آنان، ما را متاثر کرده است.  آنچه ما می‌گوییم این است که چرا مسوولان ما از حاکمی که مردمش او را نمی‌خواهند حمایت می کنند؟

در واقع ما اینجا نمی‌خواهیم بگوییم که بشار اسد فردی است ستم‌پیشه یا مستبد و خیره‌سر  و یا غیرمردمی (که جانشین پدری است که خودش با کودتا برسرکار آمده)  بلکه فقط می‌خواهیم بگوییم آنچه عیان است این است که مردم سوریه تمایلی به بشار اسد ندارند (شاید اصلا از قیافه‌ی او یا از نوع لباس پوشیدن یا اصلا از طریق حرف زدنش خوششان نمی آید) خوب حالا که مردم کشوری حاکمِ خود را نمی‌خواهند ، چرا ما باید پشتیبان چنین حاکمی باشیم؟

مگر غیر از این است که طبق بند 16 اصل 3 قانون اساسی ما باید نسبت به همه‌ی مسلمانان تعهد برادرانه داشته باشیم و از مستضعفان‌ جهان حمایت بی‌دریغ کنیم؟!

حال چه شده است که ما از فردی که مردمش او را، به هر دلیلی که خود می‌دانند،  نمی‌خواهند حمایت می‌کنیم ؟

ممکن است عده‌ای بگویند رژیم بعث سوریه در جنگ ایران و عراق به ایران کمک کرد لذا ما باید خوبی او را جبران کنیم.

خوب ، حرف درستی است؛ اما آیا رژیم بعث از امکانات  خودش به ایران کمک کرد یا از امکانات ملت سوریه؟ قطعا جواب این است که از امکانات ملت سوریه . پس ما دَینی از رژیم بعث به گردن نداریم که بخواهیم آن را  ادا کنیم، بلکه اگر دَینی باشد و قبلا به صورت اهدای نفت جبران نکرده باشیم، در قبال مردم سوریه است نه حکومت آن. ضمنا حتی اگر ما در قبال حکومت سوریه هم مدیون باشیم، طی این چند سال حمایت از آن، باید به احتمال زیاد بری ذمه شده باشیم.

شاید عده‌ای بگویند سوریه ستون فقرات محور مقاومت است و واسطه ارتباط ما با لبنان و خَم هلال شیعی است، بنابراین نباید آن را به هیچ وجه از دست داد.

خوب، این هم حرف درستی است اما ما با چه قیمتی می‌خواهیم این واسطه و حلقه‌ی پیوند را حفظ کنیم؟ آیا بهای آن برای ما مهم نیست؟ آیا هدف می‌تواند وسیله را توجیه و تبرئه کند؟

نمی‌دانم! شاید این حرف‌ها در عالم سیاست خریداری نداشته باشد و حمل بر بی‌اطلاعی نویسنده از اقتضاآت جهان سیاست و سیاست بازی شود. البته  شاید راست بگویند اما باید توجه داشت که واقعیت این است که بیش از 70 درصد مردم سوریه اهل سنت می‌باشند و قابل پیش‌بینی بود که دیر یا زود  علیه حکومت اقلیت علوی خواهند شورید (البته  به نظر می رسد که سفارت ایران در سوریه در انتقال اخبار و اوضاع این کشور به دولت متبوعش کوتاهی کرده است و همین موجب شده که دولت ایران در تحولات اخیر سوریه یک گام عقب باشد) بنابراین حتی اگر بر فرض هم شورش اخیر مردم سوریه سرکوب شود، نباید آن را به معنای فیصله یافتن قضیه تلقی کرد؛ بلکه باید آن را امری موقتی و مقطعی بر شمرد و منتظر ماند تا زمانی که دوباره این دمل چرکین سر باز کند . ( چنانکه در سال 1982 نیز مردم شهر حما علیه حزب بعث و حافظ اسد شوریدند ولی سرانجام با شدیدترین وضع ممکن و دادن هزاران و طبق برخی آمار دهها هزار کشته سرکوب شدند که بنا به گفته‌ی حجت الاسلام محتشمی پور، سفیر سابق ایران در سوریه، پس از این کشتار، که گویا جرقه اش حمله رژیم بعث به مظاهر اسلامی بود، امام خمینی پیام تندی به حافظ اسد داد و وی را از کشتار مردم و حمله به مظاهر اسلام بر حذر داشت. جالب است که رژیم بعث سوریه نه تنها اسلامی نیست بلکه با دین و آیین نیز مشکل دارد.)

فی الجمله به نظر می‌رسد حتی اگر ما نگاه انسانی و اسلامی هم به قضیه‌ی سوریه نداشته باشیم. از دیدگاه منافع سیاسی هم بهتر است ما مناسبات خود را با ملت سوریه ، که بخشی از آنها علویان و شیعیان هستند ، تنظیم کنیم . به عبارت دیگر ما در درجه‌ی اول باید با  ملت سوریه رابطه‌ی خوب و برادرانه داشته باشیم و در درجه‌ی بعد با حکومت آن و لذا نباید گذاشت خدایی ناکرده نفرت و کینه‌ای از ایران و ایرانی به دل مردم سوریه بماند (چنانکه بعضی از مردم سوریه در برخی تظاهرات خود پرچم ما را به آتش کشیدند.)

در پایان ذکر این نکته نیز ضروری است نباید در قضیه‌ی سوریه با اتخاذ سیاست نادرست و غیر اخلاقی سابقه خوبی که ملت بزرگ ایران به عنوان ملت مهر و مروت و مدارا در طول تاریخ در دفاع از مظلومان و مستضعفان داشته را مخدوش کرد.

«انتشار این یادداشت در انصاف نیوز به معنای رد و یا تایید محتوای آن نیست.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. مسخره ترین مقاله ای که خوندم…
    ادم احساس میکنه محمد بن سلمان یا نتانیاهو این مقاله رو نوشته
    ادم احساس میکنه روزنامه هارتص یا عکاض عربستان هم اونو منتشر کرده

    2
    12
  2. مشاوره های ما به رژیم حزب بعث میبایست از همان موقع سرکوب مردمش انجام می شد تا با ارتباط با میانه روهای حزب بعث و اصلاحات ساختاری و شرکت مخالفین در حکومت، ناامیدی ایجاد نمی شد و تروریست های مسلح و دخالت خارجی ها، به انهدام کشور سوریه نمی انجامید!! ضمن این که سفارت ما در سوریه هم از تحولات عقب ماند! به هر حال مردم و اپوزیسیون سوریه از این که خانواده ی اسد چهل سال دیکتاتوری داشتند و اسراییل ادعا می کند از سوی همسایه های عرب دیکتاتور که انتخابات ندارند تحت محاصره است، ناخشنودند!

  3. «انتشار این یادداشت در انصاف نیوز به معنای رد و یا تایید محتوای آن نیست.»
    پس خیلی بیجا میکنی منتشرش میکنی .

    1
    4
    1. رسانه رسانه است، هر چیزی که در آن منتشر می‌شود الزاما دیدگاه اعضای تحریریه نیست. این اصلی بدیهی است

      2
      1
      1. عجب .پس با اینکه با این متن مخالف هستین اونو انتشار میدین.
        خیلی خیلی جالبه .
        “مقاله‌ی زیر چند سال پیش نگاشته شد و متاسفانه روزنامه‌ای حاضر به نشر آن نشد … ”
        در ضمن اصل بدیهی اینه که هر کی هرچی میگه ،بهش اعتقاد داره .
        همونطوری که مابقی نشریه ها اون رو منتشر نکردن وحاضر به نشر اکاذیب نشدند .

        1. انتشار دیدگاه‌ها نه به معنای همسویی اعضای تحریریه با آنهاست، نه برعکس آن. این که بسیاری از رسانه‌ها بر مبنای اصول حرفه‌ای رفتار نمی‌کنند، دلیل این نمی‌شود که ما هم چنان کنیم. سعی انصاف نیوز همیشه این بوده که دیدگاه‌های متفاوت را منعکس کند. انتظار داریم که مخاطب ما هم به این منتش عادت کند

  4. مطمئن باش بدون جایگاه اجتماعی، ارتش سوریه قادر به ایستادگی تا الان نبود حتی با کمک دوستانش.
    اینکه هزاران نفر به اسم جهاد وارد سوریه شده اند خود گویای بسیاری زد و بندهای پشت صحنه است.

    2
    2
  5. به نظرم مقاله عالی بود . ژان پل سارتر با اینکه بی خدا و ملحد بود در جریان انقلاب الجزایر ، برخلاف سیاست و منفعت کشورش فرانسه ، از مبارزان الجزایری حمایت کرد . در حالیکه ما که مثلا خداباور و مسلمانیم آنقدر شرافت نفس نداریم که بر خلاف سیاست و منافع کشورمان و به نفع دیگران سخنی بگوییم .

    4
    1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا