مدیریت ممهور
آیتالله سروش محلاتی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «مدیریت ممهور» به مناسبت برگزاری اجلاس خبرگان نوشت:
«حداقل وظیفه مجلس خبرگان رهبری ، پس از تعیین رهبر ان است که بر استمرار شرایط رهبری مراقبت نموده و در صورتی که ان شرایط منتفی گردد اقدام نماید ( اصل۱۱۱ قانون اساسی)
ولی ورود خبرگان به بررسی و تحقیق در باره همه این شرایط امکان ندارد و لذا انجام چنین مسئولیتی برای خبرگان مقدور نیست زیرا از یک سو مدیریت شرط لازم برای رهبری است (اصل ۱۰۹ ) و از سوی دیگر خبرگان نمیتواند به حوزه اصلی مدیریت رهبری وارد شده و در باره ان تحقیق کند . توضیح انکه :
الف ) بر اساس نظر رهبری از میان همه نهادهای جمهوری اسلامی و حتی نهادهایی مانند صدا و سیما و یا قوه قضاییه که روسای انها توسط رهبری تعیین و نصب میشود ، فقط نیروهای مسلح در قلمرو “مدیریت رهبری” قرار دارد . عین کلام ایشان چنین است : “انچه مربوط به نیروهای مسلح و مانند اینهاست ، انجا بحث مدیریت رهبری است . در زمینه صدا و سیما و قوه قضاییه این جوری نیست . بله رییس قوه قضاییه را رهبری میگذارد اما رهبری قوه قضاییه را مدیریت نمیکند (۷خرداد۹۷)
ب) بر اساس تفسیر فوق ، خبرگان فقط با اگاهی از وضع نیروهای مسلح و با احاطه بر فعالیتهای نظامیان ، میتواند در باره مدیریت رهبری نظر دهد ولی از طرف دیگر ، خبرگان بصراحت از ورود به این حوزه منع شده اند . چند سال قبل ایه الله امینی –نایب رئیس مجلس خبرگان– در دانشگاه تهران اعلام کرد : رهبری ، خبرگان را از ورود به کسب اطلاع از مسایل مربوط به نظامیان منع کرده اند . هم چنین ایه الله جنتی در مصاحبه ای در باره موضع رهبری برای تحقیق خبرگان از نیروهای مسلح گفت : “فرمودند اصلا حرفش را نزنید . در نیروهای مسلح امکان اینکه کسی تحقیق و سوال بکند نیست” (مجله حکومت اسلامی شماره ۴۱)
با توجه به این دو مقدمه، مجلس خبرگان چگونه میتواند بر دوام و استمرار شرط مدیریت در رهبری نظارت کند و استمرار ان را تشخیص دهد ؟ و ایا در مواردی که فرضا این شرط منتفی شده ، انان میتوانند از فقدان ان اطلاع پیدا کنند ؟ اگر سازمان نظامی کشور در اثر سوء مدیریت به فساد مبتلا شود ایا امکان اطلاع خبرگان وجود دارد ؟ و نیز چگونه میتوانند بر اجتماع شرایط ولایت شرعی در شخص رهبری ، شهادت دهند ؟
توجه به یک نکته مساله را جدی تر میسازد و ان اینکه در جمهوری اسلامی ، قلمرو فعالیت نیروهای مسلح بسیار گسترده است ، مثل :
۱ . فعالیتهای پولی و بانکی و اقتصادی
۲ ۰ فعالیت های سیاسی و نظامی فرا مرزی
۳ . فعالیت های فرهنگی و رسانه ای
۴ . فعالیت های امنیتی
که در اینجا نیازی به شرح و بسط انها نیست ، ولی همان دو مقدمه میگوید که مجلس خبرگان حق کسب اطلاع از کیفیت مدیریت کلان این فعالیت ها را ندارد و البته هیچ نهاد دیگری هم مجاز به ورود به این قلمرو نیست . و بهمین دلیل است که وقتی ابهامی در این مسائل رخ میدهد ، بسهولت نمیتوان ان را برطرف نمود ، از قبیل انکه یک روز موضوع فساد در بنیاد تعاون ناجا مطرح میشود و روز دیگر پروژه “برادران قاچاقچی”و اسکله های انان کلید میخورد و روز سوم اتهام دخالت برخی نیروها در انتخابات و روز چهارم …..
البته میتوان با خوش بینی گفت که همه این نسبت ها دروغ است و یا گفت در اثر اطمینان بشخص ، جای نگرانی نیست ، ولی ایا این گزاره مورد تردید است که “مدیریت در عالیترین سطح خود بلحاظ حقوقی لاک و مهر شده است” ؟! و ایا اینگونه طراحی ولو برای دراز مدت نگران کننده نمیباشد ؟! اگر نهاد خبرگان برای تشخیص استمرار شرایط لازم در رهبری است ، ایا خبرگان میتواند به بررسی و تحقیق از همه شرایط لازم برای ولی فقیه بپردازد ؟ بنظر میرسد ان دو مقدمه اجازه خوش بینی نمیدهد . ولی مگر در شرع و در قانون اساسی چنین قیودی برای انجام وظایف خبرگان وجود دارد ؟!»
انتهای پیام
عالی. رهبران نباید از نقد بترسند. چراکه دوستان دانا به از دوستان نادان! به هر حال نمایندگان مجلس خبرگان باید به طور جدی تر به وظایف خود بپردازند. اگر نظارت استصوابی اجازه دهد!؟
دور باطل!!