مگر کرونا به داد ما برسد!
«محمد صالح علا»، شاعر و نویسنده، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: به نظر میرسد که «کرونا»ی نازنین موجب وحدت میان مردم دنیا شده و این خبر خوبی است مگر کرونا به داد ما برسد…
من اشتباهات بزرگی در زندگی داشتهام. سالها پیش وقتی میگفتند دو نفر در چین یا هندوستان بر اثر اتفاقی فوت کردهاند چندان ناراحت نمیشدم و با خود میگفتم از دو میلیارد نفر جمعیت یکی – دو نفر خیلی مهم نیست اما بعدها متوجه شدم هر انسانی بهتنهایی همه عالم است و اگر از میان این ۸ میلیارد جمعیت، یک نفرهم از دنیا برود، باید غصه خورد و اشک ریخت… امیدوارم این اتفاقات تلخ موجب شود قدر همدیگر را بیشتر بدانیم و برای جان انسانها احترام قائل باشیم و آبرو و وجدان یکدیگر را فراموش نکنیم.
بعد از دو جنگ جهانی عالمسوز که میلیونها انسان مظلوم و بیگناه کشته شدند، متفکرین برای ریشهیابی این موضوع نشستهای بسیاری برگزار کردند و به این نتیجه رسیدند که سر منشأ این جنگها از غرب بوده و این اروپاییها هستند که جنگهای جهانی را به پا میکنند. بنابراین برای پیشگیری از وقوع جنگ جهانی سوم تصمیم گرفتند با یکدیگر متحد شوند و این اتفاق نشاندهنده آن بود که جنگ جدا از اتفاقات تلخ و مرگ میلیونها انسان، موجب وحدت میان مردم دنیا شده است. به طور مثال پیمان پاریس یا پیمان آب و هوایی پاریس، اتحاد گسترده و خوبی برای آحاد بشر در سراسر دنیا است؛ هر چند که آمریکا و آقای ترامپ و جمهوریخواهان از این پیمان خارج شدند. اما منظور من از بیان این صحبتها این است که در یک زمانهایی یک ویروس میتواند انسانها را نسبت به هم همدل و مهربانتر کند و به داد هم برسیم. هیچ انسانی مرگ را نمیبیند. بنابراین چون دیده نمیشود، نباید ترس و دلهره داشته باشیم. ضمن این که مرگ یک سرنوشت محتوم است و فکر کردن درباره آن باعث میشود نسبت به یکدیگر مهربان باشیم و مدارا کنیم و امیدوارم ثروتمندان هم در این روزهای سخت به فکر تهیدستان باشند.
خدا را شکر ویروس کرونا با کودکان و نوجوانان ما کاری ندارد و سر و کارش فقط با میانسالها و بازنشستههاست و راه علاجش این است که بازنشستهها هر روز ورزش کنند، در استخر خانه خود شنا کنند! به ویلای لواسانشان بروند! و هوای پاک تنفس کنند و هر روز میوه تازه و غذاهای مقوی مصرف کنند. امیدوارم «کرونا» فکری هم برای بازنشستهها داشته باشد تا راه حلی برای تهیه این هزینهها پیدا کند؛ چرا که الزاماً کرونا چیز بدی نیست اگر ما را به یاد هم بیندازد و موجب شود که با یکدیگر زلف گره بزنیم و در کنار هم باشیم.
اما نکتهای که لازم به گفتن است و نباید فراموش شود، توجه به کتابخوانی است، ادبیات خدمات چشمگیری به بشریت داشته و به نظر من نویسندهها و رماننویسان جادوگرند. حدود ۴۰ سال پیش رمانی منتشر شد با عنوان «چشمان تاریکی» (The Eyes of Darkness) به نویسندگی «دین کونتز» که در سال ۱۹۸۱ چاپ شد. موضوع این کتاب در مورد یک ویروس است با نام «ووهان ۴۰۰» و داستان درباره مادری است که فرزندش به طرز مرموزی ناپدید شده و پس از مدتی از شهر ووهان چین (منشأ ویروس جدید کرونا) سردرمیآورد. مادر پسر برای یافتن او به ووهان میرود و در آنجا در جریان یک سلاح بیولوژیک (ویروس مصنوعی) جدید و خطرناک بهنام «ووهان-۴۰۰» قرارمیگیرد که در آزمایشگاه ساخته شده و افراد زیادی را مبتلا کرده است. در رمان «چشمان تاریکی»، هر فردی که ویروس ووهان-۴۰۰ وارد بدن او شود، بیشتر از ۲۴ ساعت زنده نمیماند؛ چرا که بخشی از مغز را که وظیفه کنترل اعمال ارادی بدن از جمله نفس کشیدن را بر عهده دارد، نابود میکند. کونتز در این رمان میگوید که این بیماری تنفسی جدید بهسرعت در سراسر جهان همهگیر شده و در برابر تمام درمانهای شناختهشده مقاومت خواهد کرد.
این رمان درونمایه هولناکی دارد و نشان میدهد یک ویروس میتواند به یک تهدید بزرگ برای بشریت تبدیل شود و به نظر من موضوعاتی چون «کشتی نوح» یک واقعیت تاریخی است؛ گرچه در کتاب مقدس هم به آن اشاره شده است. همه ما در کشتی نوح زندگی میکنیم و اگر یک بخشی از این کشتی سوراخ شود، همه بشریت مورد تهاجم قرار میگیرند و این اتفاق بسیار خطرناکی است و همه ما باید نگران یکدیگر باشیم به همین خاطر میگویم تنها فایده «کرونای عزیز» شاید این باشد که از این به بعد به داد هم برسیم و در کنار هم قرار بگیریم.
در حال حاضر مشکلات اقتصادی که در چین به وجود آمده آسیب اقتصادی بزرگی را برای مردم دنیا به وجود خواهد آورد و پیشنهاد من این است بار دیگر به تاریخ رجوع کنیم و موضوعاتی که پیش از این باور نداشتیم بار دیگر بخوانیم و بدانیم در زمان تنهایی و دور بودن از همدیگر چقدر ضعیف و ناتوان هستیم و چقدر زندگی هراسناک و سخت است اما اگر با هم باشیم زندگی زیباست…»
انتهای پیام