چه بر سر ایران خواهد آمد؟
محمدرضا نیکوکلام در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «چه بر سر ایران خواهد آمد؟» نوشت:
موقعیت٬ جایگاه و منابع استراتژیک ایران در دو قرن اخیر مورد مناقشهی قدرتهای جهانی و یا همسایگان منطقهای بوده است. از اشغال ایران در جنگهای جهانی اول و دوم گرفته تا تجزیه تدریجی ایران در دویست سال اخیر و جنگهای تحمیلی همگی حاکی از اجماع قدرتهای جهانی بر سر کسب هرچه بیشتر منافع از این سرزمین میباشد.
و اما در دنیای امروز که از مشکلات عدیدهی اقتصادی٬ سیاسی٬ بهداشتی و غیره رنج میبرد٬ ایران نیز حال و روز خوشی ندارد. از یک سو دچار بحرانهای داخلی میباشد و از سوی دیگر مورد هجمههای خارجی قرار میگیرد. اگرچه اوضاع نامناسب اقتصادی و شکاف طبقاتی با خود نارضایتی و رنج معیشتی به همراه میآورد ولی وقتی با اخبار مداوم اختلاسها و انحصارها و تورمهای لحظهای آجین میگردد آنگاه سلب اعتماد و حس فقر و ناامنی را به دنبال میآورد که از خود فقر بدتر است و تمامی افراد جامعه را در بر خواهد گرفت.
حس ناامنی اقتصادی موجب میشود تا همگان چه فقیر و چه مرفه در مسابقهای بی انتها برای کسب هرچه بیشتر منافع دست و پا بزنند. و اما مشکلات آموزشی و فرهنگی نیز به نوبهی خود در آتش مشکلات میدمند. در کشوری که نیازمند نیروی کار ماهر برای توسعه و رشد اقتصادی میباشد، نه تنها سیستم آموزشی آن از لحاظ کمی و کیفی با نیاز کشور همراه نیست بلکه شاهد کاهش شدید ازدواج و افزایش طلاق و متعاقب آن سقوط رشد جمعیت نیز هستیم.
استفاده افراطی از سرگرمیهای کاذب اینترنتی، هجوم نیروی کار به بازارهای دلال مسلک، رواج افکار انحرافی، فراگیری کم فروشی و گران فروشی، افزایش منازعات و جرائم خرد و بسیاری از ناهنجاریهای دیگر معلول عوامل اقتصادی و فرهنگی هستند. از طرف دیگر پذیرفته شدن یا عادی شدن برخی ناهنجاریها در کشور همچون رشوه گرفتن، تعدی به حقوق دیگران، پارتی بازی، انتشار شایعات و… موجب تضییع حق و از بین رفتن امنیت روانی جامعه میشود.
باید توجه داشت که مشکلاتی چون کشمکشهای سیاسی، از بین رفتن اقتدار قانون و ضعف مدیریتی همگی رهاوردی جز نارضایتی مردم و ناامنی در پی نخواهند داشت. این نارضایتیها تنها گریبانگیر مردم نبوده بلکه مسئولین را نیز به خود مشغول ساخته است. به گونهای که این روزها وابستگان جناحهای سیاسی و مسئولین نهادهای دولتی و حکومتی هر یک دیگری را به عنوان مقصر شماتت یا معرفی مینمایند.
در این بین قدرتهای جهانی نیز به نوبهی خود سعی میکنند از این آب گل آلود ماهی خویش را صید کنند و حتی کشورهای دوست و همجوار هم بیکار ننشسته و دنبال منافع سیاسی یا اقتصادیشان میباشند. درست است که تحریمهای اقتصادی سفرهای پر نعمت برای کشورهای دور و نزدیک پهن کرده است ولی کافی نیست چرا که شاهد حمایتهای آشکار و نهان این کشورها از گروههای ناراضی داخلی و خارجنشین میباشیم. پان عربیسم، گروهکهای کرد زبان، پان ترکها، گروههای اقلیت مذهبی و بسیاری از گروههای معاند قدیمی و جدید همگی با بنیه قوی مالی و رسانهای و با اتکا بر تحریف تاریخ سعی میکنند بر احساسات تند مردم عامه سوار شده تا بلکه بتوانند اهداف جریان اعتراضات و نارضایتیها را تغییر دهند.
راه حل مشکلات یاد شده را میتوان در ایجاد حس اعتماد در جامعه و بهرهگیری از منابع غنی فرهنگی-تاریخی و پتانسیلهای اقتصادی و منابع انسانی جست. باید توجه داشت که پتانسیلهای اقتصادی بر پایه صنایع خرد و کلان در کنار موهبتهای خدادادی نظیر منابع متنوع طبیعی و موقعیت خاص جغرافیایی وقتی بر بستر مدیریت صحیح داخلی و سیاست خارجی خردمندانه قرار گیرند میتوانند راهگشای گرههای مملکت شوند. پیاده سازی اقتصاد شفاف و پویا در سایهی امنیت اجتماعی و روانی و با زیرساخت آموزشی و فرهنگی کارآمد ضروریست. برای نیل به این مقصود نیازمند تغییرات بسیاری در حوزههای اجتماعی، سیاسی اقتصادی، آموزشی و مدیریتی هستیم و حتی کردار مردم نیز باید تغییرات زیادی را پذیرا باشد.
انتهای پیام
جناب نیکونام ، با تشکر از مقاله موجز شما که حق مطلب را کاملا ادا کرده اید و با امید به بودن گوش های شنوا خارج از جناح بندی های مافیائی و یا بچه بازیهای سرگرم کننده اصول گرا ، اصلاح طلب که ملت را درگیر آن کرده اند.تا همه ما به فهم مشترکی ازتاریخ حداقل یک سده اخیر واینکه رفتار دیکران با ما و خودمان با یکدیگر چگونه بوده وارزیابی از توان جغرافیائی و امکانات اقلیمی،جمعیتی،خدادی درست نداشته باشیم متاسفانه در این دایره مشکلات و ندانم ها سرگردان خواهیم ماند.اگر چه در سده اخیر کم نبودند از ستارخان ها و مصدق ها تا انقلاب ۵۷ تاکنون کم نبودند وطندوستان شریفی که بزرگترین داشته خود که جانشان باشد بدون هیچ چشمداشتی برای اعتلای وطن تقدیم کردند.فکر این موضوع که خدای ناکرده تمامی این زحمات نتیجه بخش نباشد بسیار بسیار آزاردهنده هست.موفق وتندرست باشید.
درمقالتان به درستی اشاره کرده اید ، مسئله اعتماد مردم به نظام است که متاسفانه بشدت صدمه دیده وبرگشت اعتمادازدست رفته فقط باتغییرات اساسی مقدوراست که بازهم
درود بر شما.
استفاده کردیم از مطالب.
امید آن داریم که در آشوب حاکم بر جریانات اقتصادی ،فرهنگی و معیشتی کشور افرادی دلسوز ، مقتدر و با کفایت روی کار باشند نه اختلاسگران و رشوه گیران و …
ا
۴دهس که سیستم اموزشی و تربیتی دستشه ۴ دهس قوانین قضایی و خانوادگی و مدنی وضع میکنه خب دستاوردش میشه این ادم هایی که اینجور بار اومدن ی مثال بشه زد مثل حکومت دو کره تو دو سیستم متفاوت دارن زندگی میکنن ولی خب کره جنوبی کجا مردم کره شمالی کجا
امروز فیلمی دیدم از غارت ماشینی که تصادف کرده بود. از له شدن ماشین معلوم بود که سرنشینان مرده اند. و مردمی که فقیر نبودند چون ماشین داشتند. ترمز می زدند و اموال آن ماشین را غارت می کردند. آیا وحشتناک نیست؟ کاملا معلوم است که چه بر سر ایران می آید