خرید تور تابستان

«اسلام جدید»؟

حجت الاسلام «هادی سروش»، استاد حوزه در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده، نوشته است:

یک بخشی از روایات مربوط به «عصر ظهور» متضمن این معنای مهم است که امام عصر (ع) در وقت ظهورش «اسلام جدید» را عرضه می‌کند.

ـ متن حدیث به نقل از شیخ مفید این چنین است:

امام صادق (ع):” اذا قام القائم دعا الناس الی الاسلام جدیداً “ (ارشاد 2/383)

و در نقل دیگری آمده:

از حضرت صادق سؤال شد که سیره‌ی امام مهدی (ع) چگونه است؟

فرمود: ” یصنع کما صنع رسول الله (ص) یهدم، کان قبله کما هدم رسول الله امر الجاهلیة و سیتأنف الاسلام جدیداً “ (غیبة نعمانی / 231)

در بیان دیگری از امام صادق (ع) رسیده:

 اذا قام القائم جاء علی امر جدید و علی کتاب جدید و سنة جدیدة» (بحار 51 / 135)

سؤال این است مگر چه بلایی بر سر اسلام آمده و چه چیز یا چیزهایی بر اسلام اضافه یا کم شده و نتیجتاً چه مکتبی به اسم اسلام نهادینه شده که سیره‌ی حضرت مهدی (ع) بر ارائه‌ی اسلام جدید می‌شود؟!

واقعیت متّخذ از «عقل و نقل» این است که آئین پیامبر اکرم (ص) که به عنوان اسلام شناخه شده است بعد از آن جناب هیچ جای اضافه یا کم کردن ندارد و «حلاله حلال الی یوم القیمه و حرامه حرام الی یوم القیمه» (کافی 1/58)، پس اگر سخن از «اسلام جدید» است آن هم به وسیله‌ی «ولی خدا» قطعاً گزارشی است از «تحریف‌ها و تخریب‌ها» که در طول دوران‌های متمادی بر سر اسلام عزیز در آمده است.

عینیت اسلام مهدوی و اسلام نبوی

سیره‌ی حضرت (ع) کاملاً منطبق بر «قرآن» است که حضرت امیر (ع) در تبیین این معنا فرمود: «لا یفارق کتاب الله» (کمال الدین / 230) در بیانی دیگر امام باقر (ع) شکوفائی علم قرآنی و دانش سراسر منطبق با سنت رسول الله را در عصر ظهور مطرح می‌فرماید:

«ان العلم بکتاب الله عزوجل و سنة نبیه (ص) لینبت فی قلب مهدینا …» (کمال الدین / 593)

در نتیجه آنچه از وجود مبارک آن جناب صادر می‌شود کاملاً منطبق بر اصول کلی «قرآن و سنت» خواهد بود. پس در سیره‌ی امام عصر (ع) در ارائه‌ی «اسلام جدید» چیزی به نام دین جدیدی غیر از قرآن نیست، همانطوری که غیر از «سنت رسول خدا» نیست که امام باقر (ع) فرمود:

 «فی کل وقت و زمان امام منّا یهدیهم الی ما جاء به رسول الله (ص)» (کمال الدین / 605)

«و در قرآن و سنت رسول خدا» به بیان صریح امام رضا (ع) همه چیز وجود دارد از معارف گرفته تا اخلاق و احکام:

«اکمل له الدین و انزل علیه القرآن فیه تفصیل کلشی و بیّن فیه الحلال و الحرام و الحدود و الاحکام و جمیع ما یحتاج الیه الناس» (عیون 1 /216)

بله او می‌آید به اعتراف امام باقر (ع) با اخبار و گزارشات مهمی از عالم ملکوت و اقصی نقاط جهان و نیز احکام نورانی اسلام:

«یأتیکم باخبار السماء و الارض و حلال الله و حرامه …» (کمال الدین / 305)

 

محتوای اسلام جدید (اسلام مهدوی)

محتوای اسلام مورد نشر و انتشار آن بزرگوار (ع)، متن واقعی «اسلام نبوی» است که یا به «فراموشی» و یا به «کتمان» و یا به «تحریف محتوائی» رفته است. کار مهم حضرت (ع) در این است که آنچه فراموش شده را یادآوری و آنچه را کتمان شده علنی و آنچه را تحریف شده به معنای اصلی خود باز می‌گرداند، که طبق گزارش روایات بخشی از آن بدین شرح است:

1) تخریب مظاهری که باعث ضلالت بوده

اولین و مهمترین حرکت اصطلاحی درون دینی امام عصر (ع) در برداشتن اموری است که باعث گمراهی و انحراف مسیر مسلمین شده است، این امور همان مظاهر جاهلیت نوینی است که یا به عنوان روشنفکری به اسلام افزوده شده و یا با استفاده از عنوان‌های اسلامی وارد حوزه‌ی دین شده است.

مظاهر ضلالت مانند:

الف) عالمانی که خود را متفقه در دین معرفی کرده‌اند امّا دارای افکار انحرافی بوده و چه بسا در برخی از موقعیت‌ها افکار غیر صحیح خود را در جامعه‌ی دینی نهادینه ساخته باشند.

مثلاً در دوره‌ای از دوران عصر غیبت «اخباریگری» که با هر گونه اجتهاد و نوآوری در حوزه‌ی دین مخالفت جدی داشت، حرف اول را می‌زد و همو مورد الگوی رفتاری مؤمنین بود.

حضرت ولی عصر (ع) با این چنین افکار غلطی که به عنوان اسلام در حوزه‌های سیاسی یا اجتماعی یا خانوادگی مسلمین شهرت پیدا کرده به مبارزه بر می‌خیزد و این مبارزه بسیار طاقت فرسا و سهمگین است، حتا براساس روایات، از مبارزه پیامبر با عرب جاهل هم، سخت‌تر شمرده شده، چرا که عده‌ای در مقابل امام (ع) هستند که دست به تأویل و تفسیر قرآن دارند. (بحار 52 / 361)

و البته آنان هم ساکت نخواهند بود و به مقابله با حضرت همت می‌گمارند، لذا در روایات آمده برخی از «فقیهان» از چهره‌های شاخص در جبهه مقابل حضرت (ع) خواهند بود:

«اعداته مقلدة الفقهاء اهل الاجتهاد، ذهب الیه ائمتهم …» (یوم الخلاص / 326 با ذکر مسانید)

و

به تعبیر بسیار جدی حضرت رسول خاتم (ص):

«فقهاء تلک الزمان شر فقهاء تحت السماء.. ـ چون فتنه‌ها به آنان منتهی می‌گردد» (منتخب الاثر/427)

گرچه ممکن است این فقیهان همان فقیهان اهل عامه باشند که منکر وجود امام مهدی هستند، ولی بالاخره بخشی از دشمنان آن بزرگوار (ع) عالمانی دینی‌اند که فتوی به قتل حضرت (ع) می‌دهند و در این راستاست که گروهی از مردم هم، “محمدی بودن یا علوی بودن و یا فاطمی بودن” حضرت را منکر می‌شوند. (بحار 52 / 342)

ب) مراکزی که به نام دین است، حتی به نام «مسجد» ولی خروجی آن «نفاق» یا «هتک حرمت افراد» و یا «تفرقه» است گرچه در ظاهر مورد اقبال و شرافت ظاهری و تاییدات حکومتی باشد، اما به وسیله‌ی حضرت (ع) تخریب می‌شود چون خروجی مسجدی که هدایت نباشد و خدای ناخواسته فتنه انگیزی باشد مسجد ضراری است که با حکم ولی خدا (ع) از میان برداشته می‌شود و پیامبر (ص) چنین فرمود:

«من المساجد تخرج الفتنه و الیهم تآوی الخطیئه…..»

در نتیجه:

«مساجدهم عامره و هی خراب من الهدی» (بحار 52/190)

در حدیث دیگری حرف از تخریب چهار مسجد مشخص است (بحار 52/351 و 0390) و در روایت دیگر سخن از تخریب مسجد الحرام است و بازگشت به اصالت اولیه‌اش (ارشاد مفید / 343) و نیز مساجدی که به نوعی «حق الناس» در آنها قرار گرفته باشد، آن هم مورد تخریب قرار می‌گیرد، از امام باقر (ع) رسیده که مساجدی بر سر راه راه‌های اصلی قرار داشته باشد، برداشته می‌شود:

 «یوسّع الطریق الاعظم یهدم کل مسجد علی الطریق» (الغیبة شیخ طوسی / 475)

خلاصه‌ی کلام در این نکته جمع است که هر چه مظهر «دولت غیر مشروع ویا مصداق نفاق و فتنه و تهمت» باشد به وسیله آن حضرت (ع) جمع می‌شود: «اذا قام القائم ذهبت دولة الباطل …» (منتخب الاثر / 471) گرچه رنگ و لعاب دین داشته باشد.

 

hadi sorosh 12) امور دینی که مخفی مانده

دیگر از مظاهر «اسلام جدید» آن بزرگوار (ع) در این جهت است که در طول قرون متمادی چه بسا بخشی از دین خدا برای مردم در خفاء مانده باشد که ایشان همت بر احیاء آن خواهد داشت. مثلاً مرز بین واجب و مستحب در جامعه و در امکنه‌ی مذهبی روشن می‌شود و اینطور نیست که ترک واجب مورد اعتراض نباشد ولی در یک اداره‌ای مثلاً ترک مستحب باعث ملامت شخص شود و یا حرام مهمی که حق الناس را در بر دارد مثل “اختلاس” مورد غفلت قرار گیرد و یا جایگاه‌های مذهبی و مردمی، به عده‌ای خاص و نورچشمی، برای اهداف خاص سپرده شود و امور اهمّ مناسب با آن جایگاه‌ها مورد غفلت قرار گیرد که نمونه‌اش در این حدیث از حضرت باقر (ع) رسیده که در زمان ظهور، نماز و طواف واجب در مسجد الحرام اولویت داشته و اجازه‌ی نماز و طواف مستحبی داده نمی‌شود:

«ینادی منادیه ان یسلّم صاحب النافلة لصاحب الفریضة الحجر و الطواف» (کافی / 4/427)

غیر از این بخش که سخن از “تزاحم” احکام است، در بخش “فتوا و فقه” هم صدها مورد است که از «متن دین» به حساب می‌آید و ما از آن چه بسا بی خبریم و با ظهور حضرت (ع) احیاء خواهد شد و یا برخی از فتوای جدی فقیهان که امروز، بحق، به آن پای بندیم، در زمان ظهور مورد اعراض قرار گیرد و احکام قطعی (نه ظنی و حتی ظنون خاصه) از خود منبع (امام مهدی) صادر شود. گرچه در این راستا که اجتهاد متکی بر رعایت “شرایط زمان و مکان” است مورد توجه برخی از فقهای عظیم الشان قرار گرفته و آن اعاظم تلاش‌های جدی در این زاویه داشته‌اند و امروز گوشه‌ای از آن “اجتهادات نو و فقه پویای ِ متکی بر کتاب و سنت” را در فتاوای آنان مثل تساوی دیه (که امروز به عنوان قانون در آمده) و یا حلیت ربای استنتاجی (که محور اقتصادی بانک بدون ربا است) می‌بینیم، اما قطعاً در زمان ظهور، تحول در سراسر “فقهی که ادعای اداره‌ی تمام گستره‌ی هستی را در بخش عبادات و معاملات و حقوق دارد” اجتناب ناپذیر است؛ و این می‌شود “اسلام جدید”.

 

3) احکام قضائی منطبق با حق

بدون تردید یکی از مشکلات جهان اسلام «بخش قضاء» است چه از نظر قانون و چه از نظر مجری و چه بسا رعایت ظاهر قوانین و احکام قضایی از طرفی و عدم تعهّد قاضی از سوی دیگر اجازه نداده طعم دلپذیر قضاوت اسلامی به کام جامعه منتقل شود در عین این که مجتهدان و مسوولان ذی ربط برای احقاق حقوق ذوی حقوق، از هیچ تلاشی غافل نبوده‌اند.

امّا در «اسلام جدید» آن حضرت، قضاوت در نهایت «دقّت» و توأم با رعایت «حقانیت صرف» در عین عبور از احکام و راهکارهایی ظاهری قضایی است و به این ادعای حق و دلچسب، امام صادق (ع) اینگونه اشارت می‌فرمایند:

یخرج رجل منّی، یحکم بحکومة آل داود … یعطی کل نفس حقها …» (منتخب الاثر / 173)

و این اعطاء حق به ذی‌حق‌ها بدون کمک گرفتن از ابزار رایج قضایی مثل شهادت و اقرار و بیّنه است:

«یقضی بقضاء داود و سلیمان و لا یرید علی بیّنه» (کمال الدین / 609)

امروزه با توجه به نگاه عمیق ناظران و کارشناسان جامعه این ادعا تثبیت شده است که اگر در جامعه‌ای «قضاء و قضاوت» به جای حق قرار داشته باشد آن جامعه در مسیر صعودی رشد و تعالی با سرعت چشم گیری قرار می‌گیرد و زمان آن حضرت چنین خواهد شد.

 

4) رواج تعقّل و اندیشه

در «اسلام جدید» دوران ظهور «عقل و اندیشه» جایگاه برتر را به خود اختصاص می‌دهد چرا که مجموعه‌ی جامعه تحت تدبیر دولت کریمه‌ی آن حضرت متشکل از افراد اندیشمند و خردمند خواهند بود. امام صادق (ع) می‌فرمایند:

 «وضع یده علی رؤوس العباد فجمع بها عقولهم» (کمال الدین / 612)

نتیجه‌اش این است که زنان نیز در خانه‌ها قدرت استنباط معارف را، از قرآن و سنت خواهند داشت. (بحار 52/357)

طبیعتاً در چنین «مدینه‌ی فاضله‌ای» در دستگاه حاکمیتی که اداره کننده‌ی آن جامعه است، سلطنت از آن «استدلال» است نه «قدرت» که امام علی (ع) فرمود:

 «قوة سلطان الحجة اعظم من قوة سلطان القدرة» (غرر، ماده سلط)

و یکی دیگر از مظاهر عقل گرایی در جامعه، “احترام به نظر دیگران” است خود را به عنوان «حق انتخاب» شهروندان نشان می‌دهد، که دولت کریمه‌ی مهدوی در این جهت به جایگاه ارزشمند خود می‌رسد به گونه‌ای که، در لابلای ارکان حاکمیتش، به دیدگاه مردم احترام گذارده می‌شود و بنا به روایتی در آن دوران، خود شخص امام (ع) هم به خود اجازه‌ی ورود به «حریم شخصی» و یا «حق انتخاب» مردم را نمی‌دهد، که نمونه‌اش نماز بر میت است که چون «حق شخصی» ولی میت است امام دخالت نمی‌کند چرا که خود آن حضرات (ع) فرمودند: «در آن صورت (معاذالله) غاصب خواهند بود». (وسائل 3 / 114)

 

5) احیاء اخلاق و فضیلت

همانطوری که به صورت زیبایی استاد مطهری تصریح فرمودند که «مهربانی و اغماض و احسان و امید و خوشبختی و اخلاق و… همه خود دین و عین دین است» (یادداشت‌ها 14/ 122) پس در نتیجه اگر این اوصاف بلند اخلاقی به عنوان دستورالعمل در حاکمیت دولت کریمه، محور قرار گیرد و خود از همه‌ی آحاد جامعه بیشترین رفتار اخلاقی را با همه‌ی افراد جامعه داشته باشد، می‌تواند اسلام آن روز را، «اسلام جدید» دید، و این خبر امیدبخش نسبت به دوران ظهور را، خود رسول خدا (ص) داده‌اند:

«… ان فیهم الورع و العفة و الصدق و الصلاح و الاجتهاد و اداء الامانة الی البرّ و الفاجر و حسن الصحبه و حسن الجوار» (کمال الدین / 317)

چه روزگار خوشی خواهد بود آن زمانی که انسان خبری از نفرت و گزارشی از لجن پراکنی در جای جای حکومت نبیند و دل‌ها کاملاً به هم نزدیک باشد، بله امام علی (ع) وعده‌ی آن را داده:

«لوقد قام قائمنا لذهبت الشحناء من قلوب العباد» (تحف العقول/ 115)

جامعه می‌شود سراسر مسلمان به «اسلام جدید» به نام «اسلام رحمانی» و «اسلام محبت و عاطفه و اخلاق». پس اسلام جدید به معنای اصطلاح “فقه جدید” نیست که به معنای ورود حلالی در ردیف حرام‌ها و بالعکس باشد (جواهر 8/155 و مکاسب 6/101) و نیز اسلام جدید به معنای “تمدن جدید” هم نیست که لازمه‌ی زندگی بشر است، (مجموعه آثار استادمطهری 21/238).

واضح است که بخش چهارم و پنجم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که باید در نوشتار دیگری مورد بررسی قرار گیرد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا