خرید تور تابستان

«روحانی بین دو تیغه «مطالبات» و «موانع» ایستاده»

روزنامه ی همدلی در مقدمه ی گفتگویی با «حسین انصاری راد» نوشت: انتخاب حسن روحانی به‌عنوان رئیس‌جمهور را بی‌گمان باید مرهون و مدیون ائتلاف اصلاح‌طلبان دانست. به نظر می‌رسد حتی برای دولت و اعتدالیون هم این امری مبرهن است که اگر ترغیب رهبران و زعمای اصلاحات نبود، امروز دولت را باید در اختیار جلیلی تصویر می‌کردند. با این همه بسیاری از منتقدان بر این باورند که نزدیکی اصلاح‌طلبان به روحانی در شرایطی که حضور او تنها روزنه‌ امیدی بود که آنان را به صحنه سیاست بازگرداند، اما آنان می‌توانستند حداقل مطالبه و خواست‌های روشن‌تری از روحانی می‌داشتند تا به هر حال این هزینه فایده‌ای هم برای جبهه اصلاحات در پی می‌داشت.

به‌طور کلی از مجلس ششم به این‌سو شرایطی روی داد که روزبه‌روز زمینه حذف اصلاح‌طلبان بیشتر شد و مجموعه رویدادهای پس از آن اصلاح‌طلبان را بر سر این دوراهی قرار داد که یا از ساختار سیاسی خارج شوند یا تن به عقب‌نشینی و تعدیل دهند. چه اینکه گویی برای بازگشت به عرصه سیاست عملی اصلاح‌طلبان چاره‌ای جز ائتلاف با نیروهای معتدل نداشتند. هر چند این تاکتیک می‌تواند زمینه التقاط مبانی فکری را ایجاد کند و جریان اصلاحات را از درون تهی کند.

در تشریح و تفصیل این موضوع با «حسین انصاری‌راد» از روحانیون اصلاح‌طلب به گفت‌وگو نشستیم. او که نماینده مجلس ششم و رئیس کمیسیون اصل نود مجلس نیز بود، از جمله شخصیت‌های شاخص اصلاح‌طلب است که همواره مواضع شایسته‌ای را در گره‌گاه‌های مهم سیاسی اتخاذ کرده است. این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید:

به‌نظر می‌رسد دولت روحانی به توسعه سیاسی، آن‌چنان که فی‌المثل به سیاست خارجی معطوف بوده است، توجه نشان نمی‌دهد. از نظر شما دلیلش چیست؟
ما باید واقعیات را همواره در نظر داشته باشیم. اگر آرمانی و بلندپروازانه فکر کنیم ممکن است برایمان ملالت و یاس پیدا شود. شکی نیست روحانی در چند عرصه با وعده‌هایی که داد، خودش را مسئول دانسته و می‌داند. یکی از این عرصه‌ها، مسئله هسته‌ای بود که او در آن پیروز شد. همین‌طور در خصوص ارتباط با جهان. هم اکنون شاهد هستیم که قراردادهای مختلفی با خارجی‌ها در حال منعقد شدن است؛ مانند قرارداد خرید بوئینگ و ایرباس. اینها نشانه‌های موفقیت روحانی است، هرچند کُند اما دارد انجام می‌شود. درباره مسائل داخلی، مهم‌ترینش مساله معیشت و اقتصاد است.

توجه به مسائل اقتصادی و سیاست خارجی، به‌هر حال توجه به مسائل داخلی را نفی نمی‌کند. درست است؟
بله، اما باید به یاد بیاوریم که روحانی وارث کشوری ویران بود. دوره 8ساله احمدی‌نژاد، دوره‌ای بود که همه کشور را شخم زد و ثروت عظیم و تاریخی و کم‌نظیر این کشور را (در حدود 700 میلیارد دلار پول نقد و هزارها میلیارد دیگر) را خرج کرد، خزانه کشور را تهی کرد، سود بانک‌های کشور را با بهره‌ای بسیار کم و بدون وثیقه به اشخاصی داد که امروز طبقه‌ای نوکیسه و ناپخته‌ هستند. این مراکز اعتباری و بانک‌های کوچکی که مثل قارچ در کشور سر برآوردند، همگی نتیجه همان حاتم‌بخشی‌های آقای احمدی‌نژاد و یاران اوست. احمدی‌نژاد در زمینه سیاست خارجی کاری کرد که اعمال تحریم‌های سنگین بر کشور، تا مرحله‌ای پیش رفت که بیشتر از یک بحران بود. او دولت قبل را با 6درصد رشد تحویل گرفت و با منهای 6درصد تحویل داد. چرا باید مردم آن روزها را فراموش کنند؟ یارانه‌ای که او نابه‌جا از کیسه خلیفه بخشید، الان باری بر دوش دولت است و بخشی از این یارانه به جیب کسانی می‌رود که هیچ احتیاجی به آن ندارند و جالب این بود که ایشان مدعی بود که ما می‌توانیم به هر یک نفر ایرانی، 250هزار تومان بدهیم! خیالات، گزافه‌گویی، شعار و عوام‌فریبی آخر تا چه اندازه؟ چرا باید مردم ما معنای وعده‌های آقای احمدی‌نژاد را نفهمند؟ چرا مسئولان و مجلس معنای این حرف‌ها را نفهمند؟ معنایی که جز ورشکست کردن مملکت نیست. به هر نفر 250هزار تومان دادن (که در واقعیت امکان ندارد و گزافه است)، در عین حال ذهن مردم را خراب می‌کند و از کار و زندگی و شغل می‌اندازد. همان پرداخت 45هزار تومان هم جز تاثیر منفی بر اقتصاد چیزی برجای نگذاشت. منظورم این است آن قطعنامه‌هایی که صادر شد و احمدی‌نژاد می‌گفت باید آنها را به زباله‌دان تاریخ انداخت، نتیجه‌اش این شد که کشور را به چنان وضع فلاکت‌باری رساند که شاهدش هستیم. بالاخره روحانی کشور را با این شرایط تحویل گرفت و تا به امروز هم دارد تلاش می‌کند خرابی‌ها را تعمیر و اصلاح کند. خراب کردن آسان است و آباد کردن کار بسیار مشکلی است. من فکر می‌کنم آقای روحانی در زمینه رفع حصر هم که از اختیار ایشان واقعا خارج بود، باید قدری در شعارهایش دقیق‌تر می‌بود، اما در هر صورت او موفق است و هنوز مردم ما به روحانی اعتماد دارند و رئیس‌جمهور دوره بعد قطعا آقای روحانی خواهد بود.

به‌هر حال پیروزی روحانی مرهون پشتیبانی اصلاح‌طلبان بود. به همین سبب آنها می‌توانستند مطالبات مشخص و روشن‌تری از او و دولتش داشته باشند…اما..
به هرصورت روحانی در بین دو تیغه تیز قرار دارد که به هر طرف نزدیک شود، موجب زخمی شدن و آسیب دیدن است. از یک طرف مطالبات به حقی است که مردم و اصلاح‌طلبان دارند، از سوی دیگر هم موانعی است که بر سر راه ایشان قرار دارد. مگر این موانع را می‌شود نادیده گرفت؟ مثلا نگاه کنید با دستور یک امام جمعه، کنسرت آقای شهرام ناظری که خواننده ملی و مردمی و سنتی است، تعطیل می‌شود و هکذا بقیه کنسرت‌هایی که دارد در مشهد و نقاط دیگر تعطیل می‌شود. منظورم این است که روحانی دستش باز نیست و باید اصلاح‌طلبان با او به گفت‌وگو و مذاکره بنشینند، پیش از آنکه به او از بیرون فشار بیاورند. البته نمی‌خواهم بگویم که دولت روحانی بی‌عیب و نقص است، وقتی من این را قبلا ذکر کردم و در نشریات هم چاپ شد که آقای روحانی باید حقایق موجود را صریح به مردم بگوید، یعنی عیب‌ها و مشکلات و موانع را آن مقداری را که می‌شود گفت، با مردم در میان بگذارد و از شعارهایی که ناشدنی است کم بکند. مهم‌ترین مساله همین است که وضعیت کشور را آن‌طوری که تحویل گرفته و آن‌گونه که اکنون هست، دقیقا به مردم گزارش بدهد. مردم ما در همین انتخابات اسفند، مخصوصا تهران نشان دادند که چه می‌خواهند و چه نمی‌خواهند. لیستی را که کاملا شاخته شده بود رد کردند و به لیستی که نمی‌شناختند رای دادند.
این معنایی دارد. پس مردم ما بیدارند و روحانی هم باید با این مردم خیلی صریح باشد. مردم وقتی صداقتی در بیان آنچه هست ببینند تحملشان افزایش پیدا می‌کند و از سیاست‌های دولت دفاع می‌کنند. در عین حال اعتقاد من بر این است که ذهن ملت ایران در این ایام بسیار روشن است، سیاست‌های روحانی را می‌پسندد و در نهایت در دوره بعد هم به او رای خواهد داد.

سوای دولت، شخصیت‌های اصلاح‌طلب در مجلس و حوزه‌های دیگر، همواره از ائتلاف با دیگر نیروهای اعتدال‌گرا و حتی محافظه‌کار سخن می‌گویند. آیا این نزدیکی اصلاح‌طلبان با جناح‌های دیگر برای کسب مناصب سیاسی درست است؟

اصلاح‌طلبان خیلی مظلومند. آنها در طی دورانی ناگزیر بودند بسیار عقب‌نشینی کنند. همه اصلاح‌طلبان در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی حذف شدند. 85نفر از نمایندگان شاخص مجلس ششم نابحق حذف شدند. در دوره هشتم نیز همین‌طور با آنها برخورد شد. در دوره نهم ناچار شدند عقب‌نشینی کنند. در این دوره هم هفت هزار نفر ردصلاحیت شدند که ممکن بود اصلاح‌طلب باشند. در چنین شرایطی اصلاح‌طلبان در نهایت مظلومیت و صلح‌طلبی و مسالمت‌جویی از اشخاصی استفاده کردند که اصلاح‌طلب نبودند و صرفا زمینه اصلاح‌طلبی داشتند و بیشتر به سلامت و کارکرد و نوع فهم‌شان اعتماد کردند. به همین مناسبت در همین تهران اصلاح‌طلبان افراد ناشناسی را معرفی کردند که مردم هم آنها را نمی‌شناختند. 25نفرشان کاملا ناشناس بودند. بنده خودم هم خیلی از کسانی را که مردم به آنها رای دادند، نمی‌شناختم. اصلاح‌طلبان بسیار مظلومند و اعتقاد دارم که در مجلس فعلی هم اصلاح‌طلبان در موضع مظلومیت قرار دارند و سعی می‌کنند با مسالمت، مدارا، مهربانی و گذشت عمل کنند. البته آقای لاریجانی هم پیشتر از برجام در مجلس حمایت کرد و حساب خودش را از تندروها جدا کرد. حتی تندروها به ایشان کفش پرتاب کردند و سخنرانی‌اش را به هم ریختند. در نتیجه شرایطی پیش آمد که لاریجانی مقداری به اعتدالیون و مقداری به اصلاح‌طلبان نزدیک شد و اصلاح‌طلبان او را در لیست خود قرار دادند و همین‌طور چند نفر از یاران ایشان مثل آقای جلالی و نعمتی را در لیست تهرانِ خود قرار دادند. اینها همه امتیازاتی است که اصلاح‌طلبان به اصول‌گرایان و اعتدالیون دادند که بتوانند بالاخره از بحرانی که در آن بودند، بیرون بیایند و به عقیده بنده موفق شدند. این شرایط زمینه را برای انتخابات آتی فراهم می‌کند که اصلاح‌طلبان از صلابت بیشتری برخوردار باشند و از شفافیت بیشتری در گفتمان‌شان استفاده کنند.

اصلاح طلبان از مجلس ششم به این سو، مدام در حال عقب‌نشینی هستند. آیا این منجر نمی‌شود که اصلاحات ماهیت خودش را از دست بدهد و از درون تهی شود؟
در واقع آنها را وادار به عقب‌نشینی کردند. اصلاح‌طلبان علیرغم خواسته‌شان، ناچار شدند برخی چیزها را بپذیرند، چرا که در طی ادوار مختلف، ردصلاحیت‌شان کردند و از عرصه سیاسی اخراج‌شان کردند. خیلی چیزها را نمی‌شود گفت، برخی نکته‌ها تیز است همچون تیغ…

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا