صداهایی که شنیده نشد و نمیشود
ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار در یادداشتی با عنوان «صداهایی که شنیده نشد و نمیشود» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، دربارهی نارضایتی مردم از عملکرد مسئولان کشور نوشت:
آنچه سالها از بیان مطالبات مردم و خطر بالقوه پیش روی موجودیت جمهوری اسلامی از قلم دلسوزان نظام به سیاهنمایی و تشویش اذهان عمومی و همسویی با گفتمان ضدانقلاب تعبیر و تلقی میشود، مدتهای مدیدی است از سوی نمایندگان مجلس و مسئولان و اینک از زبان معاون وزیر دولتی بیان شده که کسی جرات متهم کردن او به اتهامات کلیشهای را ندارد.
آنچه از زبان معاون وزیر کشور بیان میشود، علاوه بر سیاههی تبعات ناشی از وضع موجود بر فرآیندی تاکید دارد که به پاسخ شاه به تظاهرات میلیونی در آخرین روزهای حکومت او بسیار شبیه است. واکنشی که حتی با فرض عقبنشینی تاکتیکی و با هدف مهار و مدیریت بحران مشروعیتی که دامان او را گرفته بود، اما پاسخی جز این که اذعان دارد صدای انقلاب مردم را شنیده و سوگند ایجاد تغییرات اساسی بخورد، بر آن متصور نبود.
بی تعارف و بی پرده بگوئیم و بنویسیم؛ هیچکس در این همانی اظهارات معاون وزیر کشور با آنچه شاه شنید و وعده داد و در نهایت افاقه نکرد، تردید ندارد. آنچه معاون وزیر کشور به افزایش میل تغییرات اساسی و افزایش اعتراضات مردمی اشاره دارد، حکایت از انباشت مطالبات بدیهی و حداقلی و در نتیجه سرریز شدن صبر و تحمل و ظرفیتهای بالفعل و بالقوه جامعهای حکایت دارد که به اذعان رئیس جمهور وقت در همه سالهای گذشته جز تبعات و هزینههای ناشی از مدیریت ناکارآمد و سوء استفاده از بیتالمال، سیاستگذاریهای اشتباه و … عایدی نداشته است. آنچه به یقین این وضعیت روحی و روانی را به احساس تحقیر جمعی تبدیل کرده، پروپاگاندای رسانهای است که در طی همهی این سالها حتی زمانی که مخالف دولتهای وقت بوده، اما در گل و بلبل نشان دادن دستاوردها و وضعیت کلی جامعه کمترین شائبه و تردیدی به خود راه نداده است. به اینها افزون کنید موضعگیریهای متناقض و باری به هر جهت، حتی در خصوص موضوعات واحد و وعدههایی که در کمترین زمان بعد از به قدرت رسیدن در کمال ناباوری و با صراحت نه تنها نفی که بعضن با نظامی کردن مدیران ارشد به تهدید علیه مردم تبدیل شدند. فراموش نمیکنیم وعدههای معیشتی رئیسجمهور اندک زمانی بعد از انتخابات ابتدا از سوی روزنامه کیهان و بعد وزیران دولت، نه تنها تمامی معطوف به یک سال و چند سال آینده گردید، که شاهد بیسابقهترین نرخ تورم در طی چهار دهه انقلاب هستیم. وعده مهمترین وزیران دولت انقلابی برای معیشت مردم به فروش قاچاق نفت و به نازلترین قیمت به متحد استراتژیک محدود شد. دیگری برنامهاش برای غلبه بر بحران دلار و کسری بودجه دولت گروگانگیری بود. بودجه 1401 با افزایش کسری 35 درصدی به دوش مردم تحمیل میشود. انتصابهای فامیلی اگر چه در همه دولتهای قبلی مرسوم بوده، اما در دولت فعلی به حدی است که جدیترین حامیان دولت را به اعتراض واداشته. دستاوردهای دست به نقد دولت انقلابی تا امروز به تشکیل دولت الیگارشی و شبه میلیتاریستی در تمام اجزاء خود تنزل یافته است. دولت در سیاست خارجی به رفتار و گفتار دوگانه مشغول است. وعدههای رئیس دولت به مهار قیمتها و مدیریت و کنترل بازار همان رویه گفتار درمانی معمول است. وعده رشد هشت درصدی دولت به بایدی تاکید دارد که تبعات آن را به اذعان رئیس دولت مردم باید بپردازند. وعدههای دولت انقلابی به برخورد با غارتکنندگان بیتالمال به تعدادی دانهریز محدود شده، که تنها به خبر دستگیری آنها اکتفا میشود. به اینها اضافه کنید سیاهه تبعات ناشی از آسیبهای اجتماعی مورد اشاره معاون وزیر کشور، تا عمق شاهکلید اظهارات ایشان را بیشتر فهم کنیم.
این قلم در یادداشتی با عنوان این گوی و این میدان در شماره 31 خرداد 1400 روزنامه اعتماد با اشاره به همه گرههای موجود که اغلب آنها را متأثر از سیاستگذاری در عرصه خارجی و ناکارآمدی ارزیابی نمود، اما با خوشبینی ناگزیر یادآور شدم؛
*میتوان و میباید با پذیرش وضع موجود چهار سال آینده را به مثابه فرصتی برای راستیآزمایی دعاوی و وعدههای داده شده دولت آتی به رسمیت شناخت. این شاید کمترین امید و دلخوشی از صحنه موجود برای مردمی باشد که در شرایط موجود چارهای جز سپردن ولو ناخواسته سرنوشت خود به دولت آینده ندارند. در این صورت میشود با آرزوی قلبی برای رئیس جمهور آینده و دولتمردان او فقط یک جمله گفت، بفرمائید این گوی و این میدان».
آنچه اما بعد از هفت ماه از عمر دولت شاهد هستیم، اذعان به آیندهای است که معاون وزیر کشور همان دولت بر آن تاکید دارد. تاکیدی که پس از یکی دو روز هم به واسطه تبعات ناشی از آن با ادعای تحریف همراه شد اما در ماهیت و واقعیت امر هیچ تفاوتی نخواهد کرد.
برون رفت از وضع موجود تنها با اراده برای تغییر ریل در سیاستگذاری خارجی، حذف مدیران ناکارآمد، قطع دست رانتخواران ریز و درشت، سپردن کار به افراد مسئول و دلسوز، به رسمیت شناختن منتقدین جدی و ایجاد فضای باز برای اطلاع رسانی دقیق و کارشناسانه وضع موجود است. نتیجه سالها گفتار درمانی تصمیمگیران و دادن وعدهای آرمانی امروز به احتمال کوپنی شدن نان مردم تنزل یافته است. صداها را خیلی وقت است، شنیدهاید. آنچه معاون وزیر کشور به تلویح اشاره میکند، ناظر بر فرایندی است که اگر بیشتر از این فرصتسوزی شود، افاقه نخواهد کرد.
انتهای پیام
داداش خانه از پایبست ویران است مردم هم میدونستن دولت فعلی با دولت قبل فرقی نداره واسه همین پای صندوق نیمدن ما به تغییر بنیادین نیاز داریم سیستمی که سه چارسال بعد از عملکردش نیاز به برپایی تشخیص مصلحتش باشه یعنی بیش از اونی که فکر میکردی دستت خالیه یعنی مواد اولیه ت جوابگوی محصولت نیست یعنی اصولی وجود نداره پس باید مصلحت اندیشی کنی چون متریال نداری