علت یابی اجتماع غیرمنتظره دبیرستانیها در «کورش»
حمیدرضا جلایی پور، جامعه شناس در یادداشتی تلگرامی نوشت:
در تاریخ ۹۵/۳/۱۸ دبیرستانیهایی که امتحاناتشان به پایان رسیده بود از طریق تلگرام و واتسآپ قرار با هم میگذارند تا در مرکز خرید بزرگ کورش واقع در اتوبان ستاری جمع شوند. حدود دو هزارنفر از این نوجوانان کمتر از ۱۸ ساله به قصد شادی دور هم جمع شدند. این اجتماع آرام هم برای فروشندگان و هم برای دیگر شاهدان غیرمنتظره بود. تا جاییکه برای تفرق این جمعیت پلیس هم وارد عمل شد. و از آن پس این رخداد مورد توجه رسانهها قرار گرفت. این پدیده و اجتماع دبیرستانیها از زوایای مختلف نیازمند بررسی است. در این نوشته کوتاه فقط میخواهم به این سوال بپردازم که: چرا در جامعه ایران این رخداد اجتماع دبیرستانیها غیرمنتظره و مورد توجه حکومت و نیروهای جامعه مدنی قرار گرفت. در تبیین و چرایی این موضوع به سه علت میتوان اشاره کرد.
علت اول اینکه این دبیرستانیها برای «باهم بودن کمهزینه» فرصتشناسی کردند. جالب است که خود این دبیرستانیها یکی از نامهایی که برای اقدامشان انتخاب کردند «دورهمی» بوده است. همه ما می دانیم در ایران برای دورهم بودن و اجتماع کردن موانع زیادی هست و عمدتا مجوز میخواهد. در ایران تنها اجتماعات مذهبی ـ رسمی است که تسهیل میشود و مجوز نمیخواهد. حضور در کافیشاپها یا کوه یا منازل (هنگامی که پدر و مادران نیستند) فقط امکان دورهمیهای کوچک (و نه وسیع) را فراهم میکند. بنابراین دعوتکنندگان این اجتماع فرصتشناسان کامیابی برای دورهمی بزرگ بودند. چراکه اولا این بچهها از فشار امتحان رها شده بودند و آماده شادی بودند، ثانیا اکثرشان با این مرکز خرید بزرگ و خنک آشنا بودند و ثالثا تلگرام به راحتی آنها را مطلع و در عمل منسجم کرد.
علت دومی که توضیح میدهد که چرا این رخداد غیرمنتظره بود و مورد توجه قرار گرفت به ویژگی «جامعهی بزرگتر ایران» مربوط میشود. پدر و مادرهای این بچهها و به طور کلی جامعه ایران عضو «یک جامعهی زرنگ و منتظر» اند. زرنگ به این معنا که کثیری از مردم ایران ناراضی و مطالباتی هستند. اما برای پیگری مطالباتشان اماده دادن هزینه بالا نیستند و بیشتر «منتظرند» که دیگران این کار را بکنند. بنابراین اجتماع دبیرستانیها به خودی خود حادثه مهمی نیست، اما این اجتماع در یک جامعه زرنگ و منتظر مورد توجه قرار میگیرد و تبدیل به خبر ملی میشود. گویی عدهای در این اجتماعات سایه آن نیروی برآورنده انتظار را میبینند و موضوع دهان به دهان میچرخد.
علت سوم اینکه جامعه ایران به شدت متکثر شده، ولی از تفاوتهای نسلی مهمتر این است که این جمعیتهای متنوع (در این جا همین نسلهای گوناگون دهه ۳۰ و ۴۰ در برابر ۵۰ و ۶۰ و آنها در برابر ۷۰ و ۸۰) بهخوبی همدیگر را چندان نمیشناسند و تجربههای باهم بودنشان کم شده است. این جمعیتها از طریق کلیشههای ذهنی خود همدیگر را درک میکنند. در یک چنین شکاف شناختی، بدنه ی غیرنوجوان جامعه انتظار نداشتند که این «جوجه بچهها» اینچنین دور هم جمع شوند و نیروی انتظامی و حکومتیان را به تعجب وادارند. (اتفاقا در تعمیق این شکاف شناختی صدا و سیما بیتقصیر نیست زیرا خط مشی اصلی صدا و سیما ایجاد درک متقابل در میان اقشار گوناگون جامعه نیست بلکه دنبال قالبزنی ایدئولوژیک افکار عمومی است.)
چه باید کرد؟
۱) باید در جامعه ایران امکانات و لذت دورهمی غیرحکومتی را زیاد کرد. چه اشکالی دارد آموزش و پرورش، شهرداریها و پلیس دست در دست هم بدهند تا نوجوانان دبیرستانی بتوانند جشن دورهمی پایان امتحانات را همهساله و بدون دلهره اجرا کنند. بعد این دورهمیها عادی می شود.
۲) در سطح کلان باید جامعهی زرنگ و مطالباتی و منتظر ایران را از انتظار در آورد. و این یعنی اجازه بدهند از مسیر قانون مطالبات اصلاحی جامعه تامین و تخلیه شود. به تعبیر دیگر باید اجازه داده شود برجام ملی مورد وفاق قرار گیرد و اجرا شود. نه اینکه حتی برای اجرای تحقق برجام هستهای هم ایجاد مانع شود.
۳) جامعهای که، به قول دکتر قانعی راد، طول جوانی جوانانش دراز شده است ـ یعنی ۲۵ سال طول می کشد زیرا از ۱۵ سالگی شروع میشود و تا نزدیک به چهل کش میآید-، به شدت نیازمند امکانپذیری اصلاحجویی و اجرای برجام ملی است. با این جامعه نباید سیاستمداران تندرو و آفندی شوخی کنند. واقعا آببازی جوانان و اجتماع غیرمنتظره دبیرستانیها مظاهر بهداشتی یک جامعه مطالباتی منتظر است. جامعه ایران تا اجرای برجام ملی همچنان اطوارهای غیر قابل پیشبینی در رحم خود دارد.
انتهای پیام