خرید تور تابستان

مروری بر سخنرانی امام خمینی خطاب به مدیران صداوسیما

متن کامل سخنرانی بنیانگذار جمهوری اسلامی در جمع مدیران و کارکنان صداوسیما که در تاریخ 9 اسفند 1362 انجام شده است را به نقل از «پرتال امام خمینی» می‌خوانید:

‏‏من از دوستان محترمی که در این مجلس حاضر هستند تشکر می کنم و امیدوارم که‏‎ ‎‏همه موفق بشوند به اینکه موافق رضای خدا عمل کنند. همان طوری که شما گفتید این‏‎ ‎‏دستگاه تبلیغاتی در زمان سابق به طوری فاسد بود که تبدیلش را به یک وضع سالم،‏‎ ‎‏مجاهدات زیاد لازم دارد و من از مجاهداتی که در این راه کردند آقایان و بحمدالله بسیار‏‎ ‎‏هم عمل شده است تشکر می کنم. لکن ما نباید اکتفا کنیم به آن چیزی که داریم، باید‏‎ ‎‏کوشش کنیم به اینکه آن چیزهایی که نداریم تحصیل کنیم. ما نباید تحت تأثیر هیچ‏‎ ‎‏قدرتی واقع بشویم، و تحت تأثیر هیچ تبلیغاتی در عالم واقع بشویم. ما باید در همۀ امور‏‎ ‎‏مستقل باشیم و خودمان کار کنیم، توقع نداشته باشیم که خارج برای ما کار بکنند.‏‎ ‎‏خارجیها همه الآن در صددند که کارشکنی بکنند، برای ما کار نمی کنند. سابق هم‏‎ ‎‏همین طور بوده است. منتها به صورت اینکه برای ایران می خواهند کار بکنند، ایران را به‏‎ ‎‏دام کشیدند و آن کردند که همه دیدید. ‏

‏‏ این دستگاه صدا و سیما امروز وضعی دارد که مسئولیت شما آقایان را خیلی زیاد‏‎ ‎‏می کند. سابق تبلیغات عبارت از این بود که اهل منبر یا علما در همان محل محدودی که‏‎ ‎‏داشتند، در مسجدی که داشتند می رفتند و برای یک چند نفری یا یک عده ای صحبت‏‎ ‎‏می کردند و ارشاد می کردند. امروز این دستگاه در همه کشور پهن شده است و از رادیو‏‎ ‎‏گمان ندارم که قشری باشند که محروم باشند. همه گوش می کنند، حتی آنهایی که در‏

‏صحرا دارند زراعت می کنند، رادیو هم گوش می کنند و سیما راهم همان طوری که گفتید‏‎ ‎‏توسعه اش زیاد شده است و علاوه بر این، این دستگاه خصوصاًرادیو در خارج از کشور‏‎ ‎‏بسیار گسترده است. بناءً علیه می تواند این دستگاه با اندک انحرافی میلیونها مردم را‏‎ ‎‏منحرف کند و بااندک اشتباهی میلیونها مردم را به اشتباه بیندازد، و می تواند که چنانچه‏‎ ‎‏ان شاءالله صددرصد در راه ارشاد و در راه اسلام شد، میلیونها جمعیت را، صدها میلیون‏‎ ‎‏جمعیت را هدایت کند. ‏

‏‏بنابراین، یک دستگاهی است این که نباید ما این را کم بشمریم. دستگاهی است که با‏‎ ‎‏صحت او بسیاری از مردم در داخل و خارج صحیح می شوند و با فساد او فاسد می شوند.‏‎ ‎‏از آن طرف مسئولیت بسیار است و از آن طرف که راه ارشاد است، ارزش زیاد است.‏‎ ‎‏همان طوری که ارزش دارد این دستگاه برای اسلام و جمهوری اسلامی، اسلام از این‏‎ ‎‏می خواهد که بهره برداری زیاد در راه اسلام بشود، تبلیغات زیاد در راه اسلام بشود.‏‎ ‎‏صدای جمهوری اسلامی که تقریباًبه اکثر کشورها، به بسیاری از کشورها می رسد، این‏‎ ‎‏صدا باید یک صدایی باشد که مردم را ارشاد کند و اسلام را معرفی کند. امروز دارند همه‏‎ ‎‏گروه هایی که در خارج هستند، چه تبلیغات رادیو و تلویزیونشان و چه تبلیغات از راه‏‎ ‎‏مطبوعاتشان دارند با اسلام معارضه می کنند. مسئله، مسئله ایران نیست. اگر تنها مسئله‏‎ ‎‏ایران بود چندان اهمیت نداشت، اما مقابله با اسلام است. نه مقابله با ایران است. منتها‏‎ ‎‏اینها چون فهمیدند که آن چیزی که در ایران واقع شده است، آن این است که اسلام را به‏‎ ‎‏آن طوری که هست ـ نه به آن طوری که غربیها معرفی می کردند، حالا هم باز منحرفین‏‎ ‎‏معرفی می کنند ـ اسلام را آن طوری که هست معرفی کنند، آن طوری که هست پیاده‏‎ ‎‏کنند، آن طوری که هست به خارج ارائه بدهند این یک خطر بسیار عظیمی است برای‏‎ ‎‏قدرتهای بزرگ. چنانچه ملاحظه می کنید که با تصریح می گویند که اسلام یک خطری‏‎ ‎‏است و صحیح هم می گویند. نسبت به اشخاص فاسد خطر دارد اسلام، نسبت به‏‎ ‎‏چپاولگرها، نسبت به دزدها، نسبت به زورگوها اسلام خطر است. اما اسلام می خواهد که‏‎ ‎‏این طور مسائل در دنیا نباشد. اسلام می خواهد که همه در آرامش باشند، همه در صلاح‏

باشند. و ما که می گوییم اسلام را ما می خواهیم صادر کنیم، معنایش این نیست که ما سوار‏‎ ‎‏طیاره بشویم و بریزیم به ممالک دیگر. یک همچو چیزی نه ما گفتیم و نه ما می توانیم. اما‏‎ ‎‏آنکه ما می توانیم این است که به وسیله دستگاههایی که داریم، به وسیلۀ همین‏‎ ‎‏صداوسیما، به وسیلۀ مطبوعات، به وسیلۀ گروه هایی که در خارج می روند، اسلام را آن‏‎ ‎‏طوری که هست معرفی کنیم. اگر آن طوری که هست معرفی بشود، مورد قبول همه‏‎ ‎‏خواهد شد. بشر به فطرتش یک فطرت سالم است، اگر یک چیزی را القا بکنند، روی‏‎ ‎‏فطرت سالم خودش قبول می کند و قدرتمندها از همین معنا می ترسند. بنابراین ما یک‏‎ ‎‏وظیفۀ بسیار بزرگ بر عهده داریم. نه ما تنها، همۀ مسلمانها و نه شما تنها، همه قشرهایی‏‎ ‎‏که در ایران و در خارج ایران هستند و متعهد به اسلام هستند، وظیفه بزرگی داریم و آن‏‎ ‎‏اینکه اسلام را آن طوری که هست، آن طوری که خدای تبارک و تعالی فرموده است،‏‎ ‎‏آن طوری که در روایات و در قرآن ما هست، آن طور به مردم ارائه بدهیم و به دنیا ارائه‏‎ ‎‏بدهیم، و همین خودش از هزارها توپ و تانک بیشتر می تواند مؤثر باشد. آن چیزی که با‏‎ ‎‏ارشاد حاصل بشود، قلب مردم را بر می گرداند. و این کار، این هنر از اسلام می آید و این‏‎ ‎‏هنر از احکام اسلام می آید، نه با یک توپ و تانک بخواهد کار بکند، او نمی تواند کاری‏‎ ‎‏بکند و شما می بینید که با اینکه قدرتهای بزرگ دارای آن قدرتها هستند هر روز در دنیا‏‎ ‎‏دارند شکست می خورند.‏

‏‏شکسته شدن ابهت و اقتدار قدرتها در جهان‏‏ ‏

‏‏ ‏‏شما وضع امریکا را در سابق با حالا مقایسه کنید. وضع انگلستان را در سابق با حالا‏‎ ‎‏ملاحظه کنید، و همین طور سایر قدرتها را. در سابق امریکا نسبت به ایران و نسبت به سایر‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی به خیال خودش یک آقایی بود که با یک کلمه کارها را اصلاح‏‎ ‎‏می کرد. آن طور بود که اگر مثلا فرض کنید شاه یک کشوری، رئیس جمهور یک کشور‏‎ ‎‏اسلامی می خواست برود در امریکا، باید مدتها زحمت بکشد تا اجازه به او بدهند، وقتی‏‎ ‎‏هم می رفت مدتها زحمت بکشد که پیش رئیس جمهور برود. وضع این طور بود، با یک‏‎ ‎‏کلمه کارها را اصلاح می کردند. امروز وضع امریکا این طور شده است که از لبنان با اینکه‏ ‏لبنان در دست اوست بسیاری اش، با اینکه رئیس جمهورش‏‎1 با اوست، با اینکه بسیاری‏‎ ‎‏از جبهه هایش با او هستند، همین مسلمان های معدود کاری کردند که از لبنان فرار کرده،‏‎ ‎‏منتها اسمش را گذاشته است که ما جابجا شدیم، جابجایی اسمش راگذاشته!! این فرار‏‎ ‎‏است، چرا اسمش را درست نمی گویید؟ و فرار کرده و دنبال فرارش از خارج توپ به‏‎ ‎‏روی مردم بسته است. این از شدت عجز کشور است که برود خارج و از خارج توپش را‏‎ ‎‏سوار کند به مردم، موشکش را بفرستد طرف مردم. این کمال عجز است از برای او، لکن‏‎ ‎‏اینها با اینکه ادراک این مطلب را کردند به روی خودشان نمی آورند، باز هم آن‏‎ ‎‏حرفهای زمان سابق را می زند. رئیس جمهور امریکا گفت ما اجازه نمی دهیم که تنگه‏‎ ‎‏هرمز بسته بشود. این خیال می کند حالا هم سابق است که اجازه می خواهد، اجازه ایشان‏‎ ‎‏تاثیر دارد! حالا این مردم لبنان اند که اجازه ندادند شما در آنجا باشید، و این مردم‏‎ ‎‏ایران اند که اجازه ندادند که شما دراینجا باشید. و این مردم ایران اند که باید به شما اجازه‏‎ ‎‏بدهند. و عمده اشتباه آنها، اگر اشتباه کرده باشند، عمده این است که نمی دانند که با کی‏‎ ‎‏مقابل اند. آن وقتی که با دولتها مقابل بودند، ملتها کاری نداشتند با دولتها، کارهایشان را‏‎ ‎‏به دست دولتها انجام می دادند. دولتها هم نوکر آنها بودند ـ حالا هم در بسیاری جاها‏‎ ‎‏همین کار را می کنند ـ برای اینکه، دولتها نوکر هستند، ملتها هم کار ندارند. آنجایی که‏‎ ‎‏مواجه با ملت هستند آنجا شکست می خورد. لبنان با اینکه ملتش یک مقداری اش در‏‎ ‎‏میدان است، مابقی اش طرفدار امریکاست و یا کاری ندارد، آن طور کرده امریکا را که با‏‎ ‎‏همه چیزهایی که هی می گفت ما می مانیم در اینجا، مکرر این معنا را بزرگانشان می گفتند،‏‎ ‎‏رئیس جمهورشان می گفتند که ما ماندنی هستیم در امریکا، حالا می بینند که فرار کردند،‏‎ ‎‏می گویند ما جابجا شدیم. ایران غیرلبنان است. ایران دولتش، ملتش، تمام اقشارش با هم‏‎ ‎‏هستند. آنجا با هم نیستند، آنجا دولتشان مخالف است با ملت. ایران تمام اقشارش با هم‏‎ ‎‏موافق اند، با هم هستند، با یک همچو ملتی تواند هیچ قدرتی مقابله کند. ملتها ایستاده اند،

‏مثل ایران ایستاده اند و در راه اسلام دارند از همه چیزشان می گذرند. یک ملتی که از همه‏‎ ‎‏چیزش در راه اسلام دارد می گذرد و جوانانش هر روز دارند در راه اسلام فداکاری‏‎ ‎‏می کنند، این را نمی شود یک دولتی بیاید به او زور بگوید یا فشار به او بیاورد.‏

‏‏ظلم ناپذیری مظلومان و مستضعفان جهان‏‏ ‏

‏‏ ‏‏امروز وضع، غیر آن وقت است. آن اشتباهات را باید از مغزهاشان بیرون کنند. اشتباه‏‎ ‎‏اینکه وضع حالای دنیا با سابق یک طور است، اشتباه اینکه مقابله با ملتها مثل مقابله با‏‎ ‎‏دولتهاست، اینها از اشتباهاتی است که اینها دارند، یا می فهمند نمی خواهند به روی‏‎ ‎‏خودشان بیاورند. از این جهت نه شوروی، نه امریکا، نه سایر قدرتها با ملتها نمی توانند‏‎ ‎‏مقابله کنند. آنها می توانند با دولتها، و همین طور هم کردند. از اول هم بنابر همین بود که‏‎ ‎‏اینها دولتها را تحت سلطۀ خودشان قرار می دادند، نوکر خودشان قرار می دادند، به وسیلۀ‏‎ ‎‏آنها هر کاری می خواستند می کردند. اما امروز وضع تغییر کرده، دنیا امروز بیدار شده‏‎ ‎‏است. دنیا از امریکای لاتین گرفته تا کشور شوروی، امریکای مرکزی و همه جا، تمام‏‎ ‎‏دنیا، مظلومین دنیا بیدار شده اند. مظلومین دنیا نمی پذیرند از آنها آن چیزهایی را که در‏‎ ‎‏سابق می پذیرفتند. امروز قدرتها باید گوش کنند به حرف ملتها. نمی فهمند این را که نباید‏‎ ‎‏بنشینند بگویند که ما اجازه می دهیم یا اجازه نمی دهیم. این اجازه می دهیم و اجازه‏‎ ‎‏نمی دهیم مال آن وقتها بود، نه مال حالا. و اینکه ما فلان جا را چه می کنیم، حملۀ‏‎ ‎‏نظامی می کنیم، خوب، شما حمله نظامیتان را کردید و دیدید چه شد. شوروی هم حملۀ‏‎ ‎‏نظامی اش را کرده و دارد می کند و می بیند که چه می شود. با اینکه در آنجا، افغانستان هم‏‎ ‎‏یک دسته هستند که با اینها مقابله می کنند و الآن فشل کردند آنها را. اینها باید تجدید کنند‏‎ ‎‏نظر خودشان را، باید بفهمند این معنا را که امروز غیرسابق است و ملتها غیردولتها هستند.‏

‏‏ بنابراین، ما باید این مطلب را به مردم دنیا بفهمانیم که هر کسی نمی داند، بداند که‏‎ ‎‏امروز وضع غیرسابق است. و مظلومین باید برخیزند از جا، و مظلومین باید داد خودشان‏‎ ‎‏را از ستمکاران بگیرند. و این یک مطلب شدنی است. و مسلمین باید با هم باشند، و‏‎ ‎‏مع الأسف باز بسیاری از سران مسلمین کارشکنی می کنند. مسلمین با هم باشند، اگر‏

مسلمین با هم باشند، یک قدرتی را تشکیل می دهند که هیچ یک از این قدرتها مثل آن‏‎ ‎‏قدرت نیست. برای اینکه، یک میلیارد جمعیت ایماندار غیر یک میلیارد جمعیت بی‏‎ ‎‏ایمان است، غیر صد میلیارد جمعیت بی ایمان است. شما ملاحظه کردید که یک جمعیت‏‎ ‎‏کمی در ایران و هیچ وسائل نداشت، لکن ایمان داشت، چه معجزه ای در دنیا ایجاد کرده‏‎ ‎‏و دنیا الآن چطور تحت تاثیر ایران واقع شده است. بنابراین، ما باید توجه بکنیم، شمایی‏‎ ‎‏که دستگاه تبلیغات در دستتان است، آنهایی که می خواهند صحبت کنند برای مردم،‏‎ ‎‏گروههایی که در خارج می روند، باید معرفی کنند اسلام را که اسلام این است و ان شاءالله ‏‎ ‎‏مورد قبول می شود. ‏

‏‏مردم، تعیین کننده سرنوشت انتخابات‏‏ ‏

‏‏‏‏از اموری که لازم است امروز تذکر بدهم شاید بعد دیر بشود، قضیۀ انتخابات است.‏‎ ‎‏همان طوری که مکرر من عرض کرده ام و سایرین هم گفته اند، انتخابات در انحصار هیچ‏‎ ‎‏کس نیست، نه در انحصار روحانیین است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار‏‎ ‎‏گروههاست. انتخابات مال همه مردم است. مردم سرنوشت خودشان دست خودشان‏‎ ‎‏است. و انتخابات برای تأثیر سرنوشت شما ملت است. از قراری که من شنیده ام در‏‎ ‎‏دانشگاه بعض از اشخاص رفته اند گفته اند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست‏‎ ‎‏است و این حق مجتهدین است. تا حالا می گفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت‏‎ ‎‏بکنند، این منافی با حق مجتهدین است، آنجا شکست خورده اند حالا عکسش را دارند‏‎ ‎‏می گویند. این هم روی همین زمینه است، اینکه می گویند انتخابات از امور سیاسی است‏‎ ‎‏و امور سیاسی هم حق مجتهدین است هر دویش غلط است. انتخابات سرنوشت یک‏‎ ‎‏ملت را داردتعیین می کند. انتخابات بر فرض اینکه سیاسی باشد و هست هم، این دارد‏‎ ‎‏سرنوشت همۀ ملت را تعیین می کند، یعنی آحاد ملت سرنوشت زندگیشان در دنیا و‏‎ ‎‏آخرت منوط به این انتخابات است. این این طور نیست که انتخابات را باید چند تا مجتهد‏‎ ‎‏عمل کنند. این معنی دارد که مثلاً یک دویست تا مجتهد در قم داشتیم و یک صد تا‏‎ ‎‏مجتهد در جاهای دیگر داشتیم، اینها همه بیایند انتخاب کنند، دیگر مردم بروند کنار؟!‏

‏این یک توطئه ای است که می خواهند همان طوری که در صدها سال توطئه شان این بود‏‎ ‎‏که باید روحانیون و مذهب از سیاست جدا باشد و استفاده های زیاد کردند و ما ضررهای‏‎ ‎‏زیاد از این بردیم، الآن هم گرفتار ضررهای او هستیم. حالا دیدند آن شکست خورد،‏‎ ‎‏یک نقشۀ دیگر کشیدند، و آن این است که انتخابات حق مجتهدین است، انتخابات یا‏‎ ‎‏دخالت در سیاست حق مجتهدین است. دانشگاهیها بدانند این را که همان طوری که‏‎ ‎‏یک مجتهد در سرنوشت خودش باید دخالت کند، یک دانشجوی جوان هم باید در‏‎ ‎‏سرنوشت خودش دخالت کند. فرق مابین دانشگاهی و دانشجو و مثلا مدرسه ای و اینها‏‎ ‎‏نیست، همه شان با هم هستند. اینکه در دانشگاه رفتند و یک همچو مطلبی را گفتند، این‏‎ ‎‏یک توطئه ای است برای اینکه شما جوانها را مأیوس کنند. ‏

‏‏ترفند جدید دشمن در جهت مأیوس کردن ملت‏‏ ‏

‏‏‏‏بیدار باشید! توجه کنید! اینها با توطئه هایشان می خواهند کار را انجام بدهند،‏‎ ‎‏نمی توانند با دخالت نظامی کار بکنند، اینها می خواهند با شیطنتهایشان کار خودشان را‏‎ ‎‏انجام بدهند. آن وقت شیطنت این بود که سیاست از مذهب خارج است و بسیار ضرر به‏‎ ‎‏ما زدند و ما بسیار ضرر خوردیم و آنها هم بسیار نفع بردند. این مطلب شکست خورده.‏‎ ‎‏حالا می گویند که سیاست حق مجتهدین است یعنی، در امور سیاسی در ایران پانصد نفر‏‎ ‎‏دخالت کنند، باقیشان بروند سراغ کارشان. یعنی مردم بروند سراغ کارشان، هیچ کار به‏‎ ‎‏مسائل اجتماعی نداشته باشند، و چند نفر پیرمرد ملاّ بیایند دخالت بکنند. این از آن توطئه‏‎ ‎‏سابق بدتر است برای ایران. برای اینکه، آن یک عده از علما را کنار می گذاشت، منتها به‏‎ ‎‏واسطه آنها هم یک قشر زیادی کنار گذاشته می شوند، این تمام ملت را می خواهد کنار‏‎ ‎‏بگذارد. یعنی نه اینکه این می خواهد مجتهد را داخل کند، این می خواهد مجتهد را با‏‎ ‎‏دست همین ملت از بین ببرد. باید دانشگاهیها متوجه باشند که اگر چنانچه افرادی در‏‎ ‎‏دانشگاه هستند که شیطنت دارند می کنند، اینها را باید توجه کنند که گول اینها را نخورند.‏‎ ‎‏خودشان دخالت در امور انتخابات بکنند. انتخابات سرنوشت حتی شمایی که در آنجا‏‎ ‎‏هستید را تعیین می کند. یک امری که سرنوشت آحاد ملت در دست اوست، وظیفۀ آحاد‏

ملت است که در آن دخالت کند، مربوط به یک قشری، دون قشری نیست، همه باید در‏‎ ‎‏این دخالت بکنند. و این شیطنتهایی که الآن دارند می کنند، به طوری که به من گفته اند‏‎ ‎‏برای مأیوس کردن بعضی از جوانهای ماست. این شیطنت را خنثی کنید و فعال وارد‏‎ ‎‏بشوید در انتخابات. می خواهید خودتان کسانی را تعیین کنید و انتخاب بکنید،‏‎ ‎‏می خواهید ببینید هر قشری که می پسندید حرفهای آنها را و کاندیدای آنها را. شما هم با‏‎ ‎‏آنها باشید. در هر صورت ما باید از کید این خائنین هیچ وقت غافل نشویم. اینها دائماً‏‎ ‎‏مشغول نقشه کشی هستند و دائماً مشغول توطئه هستند برای اینکه، آن سیلی ای که از‏‎ ‎‏اسلام خورده اند اینها، به این زودی جبران پذیر نیست. اینها می خواهند و می دانند که با‏‎ ‎‏زور نمی شود این کار را انجام داد. اگر هم یک وقتی می گویند که ما با زور و‏‎ ‎‏نظامی می کنیم، این بیخود می گویند. خودشان هم می فهمند که بیخود می گویند. آنها اگر‏‎ ‎‏بخواهند کاری بکنند همین از ناحیۀ خود مردم، از ناحیۀ دانشگاه، از ناحیۀ بازار، از ناحیۀ‏‎ ‎‏کارگرها، از ناحیۀ کارخانه ها، از این جاها می خواهند صدمه بزنند. و شما اگر بخواهید‏‎ ‎‏برای خدا باشد یا برای ملتتان باشد یا برای زندگی خودتان باشد، بخواهید که اسیر نباشید‏‎ ‎‏باید همه توجه کنید و گول این حرفها را نخورید و در انتخابات به طور فعال همه دخالت‏‎ ‎‏بکنید. و من امیدوارم که ان شاءالله همه موفق بشوید. و امیدوارم که با سلامت و سعادت به‏‎ ‎‏کار خودتان ادامه بدهید که کار بسیار عظیمی است و کار بسیار پراهمیتی است.‏

‏‏ادعای دروغین صدام در صلح طلبی‏‏ ‏

‏‏‏‏و شما می بینید که الآن تبلیغات در دنیا همۀ کارها را دارد انجام می دهد. شما ملاحظه‏‎ ‎‏می کنید که صدام آن طور بیچاره شده است، تبلیغاتش آن طور است، تبلیغات دیگران‏‎ ‎‏نسبت به او آن طور است. آن بیچاره آن طور مفلوک شده، دورافتاده به این طرف و آن‏‎ ‎‏طرف قرض می کند. دور افتاده به این ور و آن ور استدعا می کند که بیایید ما را صلح‏‎ ‎‏بدهید. و دروغ هم می گوید، نمی خواهد صلح بکند، می خواهد اغفال کند. از آن طرف‏‎ ‎‏مستأصل شده، از آن طرف رسانه های گروهی همه جا می گویند ایران این جور گفت و‏‎ ‎‏عراق آن طور گفت. او را با آب و تاب نقل می کنند، این هم یک کلمه نقل می کنند، و‏

‏اخیراً می گویند که خیر. حالا دیگر کار به جاهای مهم رسیده و ممکن است امریکا وارد‏‎ ‎‏بشود و ممکن است چه بشود. اینها همه حرف است. صدام رفتنی است، و نه امریکا‏‎ ‎‏می تواند نگهش دارد و نه دیگران. و من امیدوارم که ان شاءالله این غدۀ سرطانی در بلاد‏‎ ‎‏مسلمین و آن غدۀ سرطانی در آن طرف بلاد مسلمین که آنجا اسرائیل است و اینجا‏‎ ‎‏حزب بعث است، ان شاءالله خداوند ریشۀ این را بکند و ملت عراق خودشان سرنوشت‏‎ ‎‏خودشان را به دست خودشان انجام بدهند، و ملت ایران هم ان شاءالله با قدرت به پیش‏‎ ‎‏بروند. ‏

‏‏والسلام علیکم و رحمة الله

(1). اشاره به امین جُمَیِّل، رئیس جمهور لبنان که رهبر فالانژها و مهرۀ آمریکا بود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا