حاکمیت، تندروی و حقوق بشر
به گزارش انصاف نیوز، حجت الاسلام هادی سروش، استاد حوزه در یادداشتی نوشت:
تقابل دو دیدگاه که امروز در میان متفکران و بعضاً متحجران اعم از سیاستمداران و غیر آنان دیده میشود که خروجیاش توجه به ظاهر و غفلت از باطن و واقعیت امور و بالعکس میباشد در عصر ائمه اطهار (ع) هم بوده است.
عدهای بر این باورند که مهم حفظ ظاهر امور بوده و برای حراست از آن دست به هر حرکتی میتوان زد و امور و شئون باطنی و واقعی یک قضیهای یا اصلاً دیده نمیشود یا از آن غفلت میشود و چه بسا خروجی تفکر اینان همهاش ضرر نسبت به همان اندیشه و باورشان هم بوده باشد.
در نگاه اجمالی به چند موضوع مهم سیاسی روز، در سیره امام رضا (ع)، در مییابیم که امام هشتم (ع) بر خلاف ظاهر بینان توجه عمیقی موضوعات مهم سیاسی اجتماعی دارد که دیگران از آن نگاه عمیق بی بهره بودهاند.
که در این نوشتار به چند موضع و نگاه ژرف اندیش آن حضرت توجه شده است:
1 – عنصر مهم امامت و رهبری، عدالت و صداقت نه فقط ساده زیستی
در اینکه «ساده زیستی» در سراسر زندگی یک رهبر و مسئول جامعه اسلامی بسیار با اهمیت است تردیدی نداریم و دلیل قائم بر این اندیشه خطبه 160 نهج البلاغه است که امام علی (ع) ساده زیستی انبیاء الهی را یک سیره حق و به جا معرفی نموده است و تا اینجا هیچ تردیدی نیست.
امّا سؤال این است که آیا رواست که همه توجه را به ساده زیستی و دوری از اشرافیت و رفاه زدگی جلب کرد و از مهم دیگری بنام «اجرای عدالت» و «تمسّک به صداقت» در حکومت داری غافل شود؟؟؟
اینجاست که امام رضا (ع) به صراحت توجه به اجرای عدالت و تمسّک حاکم به صداقت را مهمتر از ساده زیستی معرفی میفرماید که این توجه عمیق امام هشتم در خور توجه جدی است.
متن حدیث از این قرار است که وقتی آنجناب در مورد شرائط ظاهری زندگیاش مورد سؤال قرار گرفت با اشاره به زندگی مرفه گونه حضرت یوسف فرمود:
«فلم یحتج الناس الی لباسه انما احتاجوا الی قسطه و انما یحتاج من الامام الیان اذا قال صدق و اذا وعد انجز و اذا حکم عدل» (کافی 6 / 453)
یعنی آنچه مردم از یک رهبر و حاکم انتظار داشته و به آن نیازمندند این امور است:
اولاً در گفتارش راستگو باشد.
ثانیاً به تعهداتش کاملاً پای بند
و ثالثاً در تصمیماتش عادل باشد.
به راستی امامت امام رضا (ع) را از اینجا میتوان شناخت که این حجت خدا چقدر زیبا در جامعهای که بواسطه سالوس نمائی و ریازدگی و نفاق، میتواندیک مسئول و کارگزاری خود را با فریب بوسیله ساده زیستی، در رأس جامعهای قرار دهد، امام میآید و عناصر مهم دیگری را بعنوان مسئولیت اهم برای حاکم معرفی میکند. و آن «صداقت» و «تعهّد» و «عدالت» است که بعنوان نیاز اول شهروندان نسبت حاکمشان معرفی میفرماید.
سؤال مهم در اینجا این است آیا جامعه اسلامی، به این باور رسیده که مطالبات خود را نسبت به مسئولان در صداقت و تعهّد و عدالت ببیند نه نان و خرما خوردن و یا با پراید عبور و مرور کردن و یا روی زیلو نشستن و …؟!
بله اگر به این معیارهای مورد توجه امام هشتم (ع) نرسیده باشیم نتیجهاش این میشود هر حرکت پوپولیستی میتواند در جامعه امواج عوامانهای ایجاد کند و افراد نالایق را بر کرسی ریاست و حکومت بگمارد.
2 – مقابله با تندروی و افراط در اعتقاد و رفتار
سیره دیگر زیبای امام رضا (ع) تقابل و تخطئه هر گونه «افراطی گری و تندروی» است که چه بسا آن تندروی بنام «انقلابی گری» در جامعه توجیه شود.
از طرفی، امام رضا (ع) با تندروی اعتقادی میجنگد، یعنی همانانی که به بنام «غلات» شناخته میشدند و از سوی دیگر، با تندروی رفتاری و افراطی گری عملی روبرو بود و آن را به صراحت مردود اعلام میفرمود و خود و اصحاب واقعی خویش را از آن مبرا میدانست در یک بیان فرمود:
«لعن الله الغلاة …. لا تقاعدوهم و لا تصادقوهم …»
یعنی: خدا افراطی گرایان اعتقادی را لعنت کند و شما هیچ گاه با آنان مراوده نداشته باشید و آنان را برای رفاقت انتخاب نکرده و تصدیقشان مکنید …»
(عیون الاخبار الرضا 2 / 202)
در بیان دیگری، امام رضا (ع) وقتی مشاهده فرمود که عدهای افراطی میخواهند خانة مأمون را مورد حمله قرار دهند و آشوبگری کنند، جلوگیری فرمودند و به نقل شیخ صدوق حضرت بر سر آنان فریاد کشید و دستور داد متفرّق شوند. (ر.ک: عیون 2 / 164)
و در نمونه دیگری نیز، شخصی از امام رضا (ع) خواست که رجاء بن ابی ضحاک که از مسئولان نظام سیاسی عباسی بود را ترور کند، حضرت آن شخص را مورد عتاب جدی قرار داد. (ر.ک: عیون 2 / 205)
اینها نمونه هائی از دهها نمونه برخورد جدی امام رضا (ع) در برابر هر گونه افراطی گری و تندروی است که متأسفانه جهان اسلام و جامعه، در برخی از موارد، گرفتار به این بلیه میباشد.
3 – توجه به «حقوق بشر» و نه حفظ فقط «حقوق مؤمن»
توجه امام رضا (ع) به حقوق هر انسانی فارغ از دین و آئین آن شخص نکته مهم دیگری در سیره آن بزرگوار است، که نمونه هائی که در بخش دوم این نوشتار ملاحظه فرمودید میتواند مرتبط به این موضوع هم، باشد.
امّا نمونه بارزتر جریانی است که ابن بابویه قمی نقل میکند که از این قرار است:
نامه از نیشابور به مأمون رسید که یک فرد مجوسی وصیت نمودبوده که بعد از مرگش اموال او را به فقراء دهند و قاضی نیشابور حکم کرد که اموال او در میان فقراء مسلمین تقسیم کنند نه فقرا مجوسی، در این مورد اختلاف ایجاد شده و نظر شما (مأمون) چیست؟
و مأمون، این امر را موکول به اظهار نظر امام رضا (ع) نمود و حضرت در این رابطه فرمود:
«ان المجوس لا یتصدقون علی فقراء المسلمین، تقسیم اموال یک مجوسی در میان فقرا مسلمین ناوراست و وصیت او فقط شامل فقراء مجوسی میشود و فقراء مسلمین در این میان حقی ندارند، و لذا امر فرمود به مقدار اموال آن کافر باید از بیت المال مسلمین برداشته شود و به کفار مجوسی پرداخت شود». (عیون 2 / 15).
امام همامی که در مورد مسئله وصیت یک کافر و اموال و تقسیم اموال او اینقدر جدیّت دارد و وصیت او را محترم و مال او را نیز محترم و رسیدگی اقتصادی نسبت به کفار را “حق” میداند، نشان از توجه و باور این حجت خدا (ع) به حقوق اولیه انسانهاست. و یا در مورد آتش زدن خانه یک ظالم و یا ترور یک کارگزار حکومت جور حساسیت نشان میدهد (که در بند دوم مقاله خواندید)، میتوان دریافت که توجه آن بزرگوار به حقوق انسانهای عادی که امروز با عنوان حقوق بشر مطرح است، به چه میزان دارای اهمیت میباشد.
وظیفه جدی حکومت و حاکمان و کارگزارانی که بنام «اسلام» و «تشیّع» دارای ریاست و حاکمیت میباشند بر اساس سیره امام رضا (ع) این است که، در “تعهد و صداقت و عدالت” و نیز “جلوگیری از هر گونه تندروی” و نیز “رعایت حقوق همه شهروندان وحتا دگر اندیشان” نهایت توجه خود را، اعمال کرده و کوشا باشند. ان شاء الله
انتهای پیام