نصحیت حضرت جواد (ع) به حاکمیت در سه موضوع مهم
به گزارش انصاف نیوز، حجت الاسلام هادی سروش، استاد سطح عالی حوزه علمیه قم در یادداشتی با عنوان «حضرت جواد (ع) و نصحیت به حاکمیت دررابطه با سه موضوع مهم» نوشت:
1 ) نفی معرکه گیری معنوی و سیاسی
عبدالله بن زرین گوید:
در مجاورت مدینه بودم که روزها حضرت جواد (ع) میآمد و وارد مسجد النبی (ص) شده و به پیامبر سلام میداد و میرفتند در قسمت “بیت فاطمه ” (ع) کفش خود را در آورده و نماز میخواندند.
من باخود بنا گذاشتم فرداگه حضرت تشریف آوردهاند من کمی از خاک زیر پایش را بردارم.
که فردا که آتحضرت آمد روی خاک کفش خود را در نیاورد و روی سنگی که آنجا بود در آورد …
و من روز بعد با خود گفتم از همان سنگریزه برمیدارم.
و چون فردا که شد دیدم امام (ع) که تشریف آوردند اصلاً کفش خود را در نیاورد…
با خود گفتم حال که در دو روزگذشته موفق نشدم روزی که ایشان به حمام میرود به غرض خود خواهم رسید…
با پرس و جو خبردار شدم ایشان در حمام بقیع تشریف میبرند روزها میرفتم تااینکه یک روز امام (ع) آمدند با چند غلام ودر حالی که سوار بر مرکب بودند و حصیری در دست غلامشان بود و وقتی خواستند وارد حمام شوند حصیر را برایشان پهن کردند و ایشان پای روی حصیر گذاشتند و وارد شدند ….
از حمامی پرسیدم ایشان همیشه بااین کیفیت وارد میشوند که پاسخ داد: نه امروز غیر عادی بود، با غلامها، با مرکب، با تکه حصیر،……
فهمیدم باتوجه به نیت و بنای من ایشان چنین نموده،
بسیار ناراحت شدم که چند روز است باعث اذیت امام (ع) شدم و توبه کردم….
فردا وقتی امام وارد مسجد النبی (ص) شد چهمان روش سابق خود را عمل کرد یعنی پای روی خاک گذاشتند و …(اصول کافی/412)
این یک گزارش از یکی از رفتارهای بظاهر کوچک امام جوادالائمه (ع) بود که تقدیم شد اما دریائی ژرف از امام شناسی را برای ما به ارمغان دارد که مهمش این است که، گرچه شیعیان نسبت به مقام بلند ائمه (ع) شان ومنزلت کرامتی آنان معتقد بوده و هستند اما چه بسا تبرک جوئی در زمان حضور یک امام از آن امام مورد تأییدشان نباشد لذا شاید از همین باب امام جواد الائمه (ع) با این سیره خود به هر صاحب منصب دینی تعلیم نمود برای خود از ارادت مومنان دکان ودستگاه در ست نکنند که دست بوسی و تبرک با خاک پای و غیره با سیره امامان فاصلهها دارد.
در اصول کافی در ضمن دو حدیث آمده، که امام صادق (ع) فرمود: “فقط دست رسول الله و جانشین او را میتوان بوسید” (ر.ک: ص 432 باب تقبیل؛ بوسیدن)
2) نفی افشاگری و برخورد با مخالف در موارد امکان مدارا
شیخ مفید نقل میکند:
بکربن صالح گوید دامادم در مورد پدرش نامهای به امام جواد (ع) نوشت که پدرم مخالف جدی شماست و مرابه زحمت میاندازد، آیا با او برخورد کنم یا مدارا؟
امام مرقوم فرمودند:
با توجه به نامه و متن ارسالی شما نظر براین است که “مدارا از برخورد” بهتر است چرا که بعد از سختیها آسانی و بعد از صبر، حسن عاقبت قرار دارد. (امالی مفید 191)
کیست که نداند در فرهنگ غنی سیاسی اسلام نقش اول و برتر از آن تحمل و مداراست.
آیا وقتی میگوئیم مدارا یعنی مدارا با هم سنخ خود از قبیل همفکر و هم گروه و هم جناحی یا مدارا با مخالف؟
روشن است که مدارا در جبهه خودی بی معناست و این واژه در برابر مخالف و معاند معنا پیدا میکند.
لذا بخش مهمی از دستورات دینی ما در باب مدارا در همین زاویه قرار گرفته، مثلاً در قرآن در باره طلاق که اساسش بر جدائی است دستور به مدارا و اخلاق میدهد؛
یا در مورد نبرد و جنگ، قرآن و حدیث دستور به نوعی مدارا میدهد که شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه متعرض به آن شده.
و البته از همین رهگذر امام علی در جنگ با خوارج، آغازنبرد را ششماه بتاخیر انداخت وبه برکت این مدارا هشت هزار نفر از دوازده هزار نفر از معرکه جنگ خود را بیرون کشیدند.
ویا ائمه اطهار به شیعیان در مواجه با اهل سنت دستور اکید به حسن سلوک و مدارا میدهند (ر.ک: اصول کافی باب معاشرت/650)
و…….
چرا که از منظر عرفانی “همگان مخلوق الهی و در زیر چتر خدای عالمند که فرمود: الخلق عیال الله”
وازمنظر اجتماعی، “مدارا و برخورد شایسته با شهروندان نیمی از خرد است”
و از منظر سیاسی که محط ریاست و زعامت است، فرمود: آله الرئاسه سعه الصدر”
باز گردیم به حدیث شیخ مفید از امام جواد… بله آنجناب میتوانست در پاسخ به مرید مخلص خود دستور برخورد و مواجهه دهد اما نوشت: “المداراه خیر لک من المکاشفه”.
3) دستگیری از گرفتاران پشت دربهای ادارات حکومتی
سومین حرکت زیبای امام جواد (ع) در مصاف با حاکمان و مسئولان این بود که به آنان متذکر میشد که باید به داد مردمی که گرفتار ادارات دولتی میشوند رسید.
شیخ کلینی نقل میکند:
شخصی از اهل سیستان در ایام حج به محضر امام جواد رسید و گفت یکی از علاقمندان شما در رأس امور مالیاتی منطقه ماست و اگر امکان دارد نامهای مرقوم فرمائید تا با من راه آمده و لطفی داشته باشند.
امام نامهای بدین مضمون نوشت:
“بسم الله الرحمن الرحیم، آورده نامه ذکر خیر تو را داشته و بجاست که نهایت لطف را در حق برادرانت اعمال داری”
خبر این نامه امام جواد زودتر از خود نامه به حسین نیشابوری حاکم آن خطه رسید و او به احترام نامه امام جواد دو فرسخ از شهر بیرون آمد و بعد نامه را گرفت و بوسید و روی چشم گذاشت و نهایت همکاری را با آن مؤدی مالیاتی نمودو حتی بیش از بحث مالیات به آن شخص تفضل نمود (کافی 5/111)
این حدیث شریف گویای این حقیقت است که شهروندان یک جامعهای به حق یا نا حق همواره گرفتار امور اداری بوده و هستند والبته بدا به حال آن کسی که بجهت کاغذ بازی رایج در ادارات دولتی برای یک تأییدیه یا امضاء ریئس مربوطه ماهها باید با تمام قدرت بدود و بدود…
اینجاست که موقعیت یک “حاکمیت مثبت” نمایان شده و میآید سد راه مردمان بی نوا و گرفتار را برمیدارد.
صد حیف که از فرهنگ غنی و افتخار آفرین مکتب اهل بیت (ع) دور افتادیم، آن مکتبی که رسیدگی به نیاز و حاجت یک فرد را از انبوهی نمازو روزه و حج بالا و والاتر معرفی فرموده است. (ر.ک: کافی باب ادخال السرور – باب قضا حاجه المومن- باب السعی فی حاجه المومن- باب تفریج کرب المومن – باب الطاف و اکرام – باب خدمه المسلمین…)
عجبا!
این همه ابواب مختلف در یک کتاب حدیثی بنام اصول کافی در رابطه با خدمات رسانی به شهروندان جامعه داریم، ولی متاسفانه خطبه و خطابهها، همه و همه و یا اکثراً در رابطه با توصیف و تبیین “دشمن” واقعی یا فرضی بکار گرفته میشود!
“فاعتبروا یا اولی الابصار”
انتهای پیام
درود و صد درود بر نگارنده گرامي : (عجبا!
این همه ابواب مختلف در یک کتاب حدیثی بنام اصول کافی در رابطه با خدمات رسانی به شهروندان جامعه داریم، ولی متاسفانه خطبه و خطابهها، همه و همه و یا اکثراً در رابطه با توصیف و تبیین “دشمن” واقعی یا فرضی بکار گرفته میشود!
“فاعتبروا یا اولی الابصار”)