خرید تور تابستان

پاسخی به نقد شاگرد آیت‌الله منتظری

عبدالله شاکری در یادداشتی در سایت جماران نوشت:

جناب آقای لطفی در واکنش به یادداشت اینجانب در سایت جماران مطلبی را نوشته‌اند که تلاش می‌کنم به آن پاسخ دهم.
در ابتدا یادآور شوم که من در یادداشت خود تلاش کرده بودم نشان دهم حال و هوای غالب سیاستمداران و مقامات رسمی ایران حدفاصل پیروزی انقلاب تا آغاز جنگ، حال و هوایی انقلابی است و اظهاراتشان اگر «خارج از بافت» زمان در نظر گرفته شود، تحریک عراق به شروع جنگ تلقی می‌شود و البته مرحوم امام تقریبا آخرین شخصی است که چنین موضعی اتخاذ می‌کند. در حالی که مطابق با فکت‌هایی که امروز دیگر قطعی فرض می‌شود، مشخصا عراق و شخص صدام تصمیم قطعی برای حمله به ایران را داشته است و این اظهارات چه از سوی دولت موقت، چه از سوی ریاست مجلس خبرگان (مقامات رسمی) و چه از سوی رهبر انقلاب، نمی‌تواند به عنوان سبب شروع جنگ در نظر گرفته شود.
در قسمتی از یادداشت بدون اینکه جمله نقل شده را در گیومه قرار دهم، اشاره کرده بودم که آیت‌الله منتظری نیز مانند دیگر مقامات وقت، در خطبه‌های نماز جمعه ۱۱ آبان ۱۳۵۸ درحالی که ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی را نیز بر عهده دارد، به صراحت بیان می‌کند که صدام همان شاه است و باید برود. از سیاستمداران دیگر نیز عباراتی را نقل به مضمون و بدون قرار دادن در گیومه آورده‌ام که حال و هوایشان شبیه به همین موضع آیت‌الله در تریبون نماز جمعه است.
حالا این نقل قول، مورد انتقاد آقای لطفی قرار گرفته است. در مورد یادداشت ایشان بایست بگویم، اولا «احساس کردم» ایشان خواسته یا ناخواسته مسئله را مسئله‌ای بین مرحوم امام و مرحوم آیت‌الله منتظری یا حتی «بیوت» ایشان دیده‌اند و بجای ارجاع به نویسنده یادداشت به سایت جماران ارجاع داده‌اند و ذکر کرده‌اند «وابسته به بیت آیت‌الله خمینی». در حالیکه به نظر نگارنده، مسئله مطرح شده، مسئله‌ای تاریخی و ملی است نه شخصی یا بیوتاتی. و «تصورم این است» که اگر به محور یادداشت توجه می‌شد بهتر می‌بود. چنانکه اشاره شد من در یادداشت خود تلاش کردم ذهنیت سیاستمداران و مقامات ایرانی، در آن سالها را با استناد به سخنان خود ایشان که بعضا در همان زمان مکتوب شده است نشان دهم، و نکته مهم‌ آنکه تاکید کرده‌ام با توجه به جمیع مستندات، آن سخنان حتی اگر تحریک‌آمیز بوده است، نمی‌تواند به عنوان سبب آغاز جنگ معرفی شود. 
در بخش اول نیز یکبار به خاطرات آیت‌الله منتظری ارجاع داده شده است و یکبار به نقل از آقای سید هادی هاشمی مسئول وقت دفتر آقای منتظری.
آنچه به خاطرات شخص آیت‌الله منتظری ارجاع داده شده، در مصاحبه‌ای که از بی‌بی‌سی پخش شد نیز آمده است، این خاطره حاوی چنین جملاتی است: 
«آن اول که انقلاب شد ما شعارهای تند هم دادیم برخی‌هامون. صدور انقلاب و امروز ایران و فردا عراق و پس‌فردا کجا. از این شعارهای تند موجب شد کشورهای مجاور وحشت بکنند من رفتم خدمت مرحوم آیت‌الله خمینی در همین منزل مقابل منزلمون (واقع در قم) که منزل آقای یزدی بود (واقع در قم). اینجا خدمت ایشون عرض کردم همه جا رسمه وقتی در یک کشوری انقلاب می‌شود. هییت‌های حسن نیت می‌فرستند برای کشورهای مجاور و به کشورهای مجاور حالی می‌کنند ما به شما کاری نداریم و روابطمون مثل قبل هست و ما متاسفانه این کار رو نکردیم و هرچه زودتر بکنیم بهتره برای اینکه الان صدام داره زمزمه جنگ می‌کنه و «اون قرار الجزایر را پاره کرد و اینها»، بنابراین هرچه زودتر باید جلوی این قضیه گرفته شود. که اونوقت ایشان گفتند این حرفا چیه میزنی، من گفتم نمی‌شود که دور کشور را دیوار بکشیم ما می‌خواهیم با همسایه‌هامون رابطه داشته باشیم اما ایشون گفت ما می‌خواهیم دور کشورمون دیواربکشیم!»
توجه داشته باشیم چه کتاب خاطرات آیت‌الله و چه مصاحبه پخش شده از بی‌بی‌سی سا‌ل‌ها بعد از آغاز جنگ و پایان جنگ انجام شده است.
با دقت در این روایت جدای از اینکه ظاهرا به جز اعتماد به روای آن راهی برای راستی‌آزمایی آن نداریم، گفته شده است این دیدار «در قم اتفاق افتاده است» و اشاره می‌شود «صدام نیز قرارداد الجزایر را پاره کرده است». این در حالی‌ست که مرحوم امام بهمن‌ماه سال ۵۸ به تهران بازگشته و قطعنامه ۲۶ شهریور ۵۹ توسط صدام لغو شده است. بنابراین این روایت نمی‌تواند صحیح یا دست‌کم دقیق باشد. 
یکبار دیگر به «بخش‌هایی» از متن خطبه توجه کنیم: «ای کسانی که در کشورهای اسلامی حکومت می‌کنید از این وضعی که برای حکومت ایران پیش آمد عبرت بگیرید، ظلم و تعدی و استبداد نکنید… سازمان امنیت ایران خیلی قدرتش زیادتر بود از اداره‌های شما، اخیرا یک عده از برادران مسلمان ما را در عراق اعدام کردند. آن نقشی که محمدرضا در ایران بازی می‌کرد حالا آن آقا در عراق بازی می‌کند و می‌خواهد ژاندارم منطقه بشود. ملت عراق هم مسلمانند تا کی می‌توانند صبر کنند؟! تو قدرتت بیش از محمدرضا نیست.»
حالا تصور فرمایید این سخنان در عراق ترجمه شده و به گوش مقامات رسیده، اینکه آقای لطفی برای این عبارات صفت «مشفقانه» بکار برد یا خود آیت‌الله آن را «امر به معروف و نهی از منکر» اعلام کند، این واقعیت را که آقای دعایی به عنوان سفیر وقت ایران در عراق، در شورای انقلاب طرح کرده و آن حساسیت مسئولان عراقی به اظهارات رئیس خبرگان قانون اساسی است را تغییر نمی‌دهد.
حالا شما جای من باشید مرکز ثقل قضاوتتان را خاطرات و نقل‌قولهای دفتر آیت‌الله می‌گذارید یا تصاویر خود آیت‌الله و متن مکتوب خطبه‌ها؟ کدام‌یک؟
با این حال بایست تاکید کنم صادقانه بگویم، من ابدا باور ندارم آیت‌الله «خواسته باشند» خلاف بگویند، اما تغییر روایت افراد در بیان خاطرات و مصاحبه‌های شفاهی در طول زمان، بارها اتفاق افتاده و مختص آیت‌الله منتظری نیز نیست، چه آنکه در همین مورد و در مورد روایت موضع مرحوم امام درباره مذاکره با صدام از زبان مرحوم سیدمحمود دعایی نیز، طی سالهای مختلف شاهد تغییرات هستیم و نگارنده منتقد آن تغییرات نیز هست. 
در هر صورت رواست در بررسی موضوعات تاریخی جوانب امر، بافتار ماجرا و اسنادِ در زمانی بیش از خاطرات اشخاص آن هم وقتی سال‌ها بعد بیان شده است مد نظر قرار گیرد.
همچنین باید تاکید کنم، چنانکه اشاره شد به دلایل متعدد که فقط به یکی از آنها در یادداشتم اشاره کرده بودم، امروز می‌دانیم که صدام مدت‌ها پیش، تصمیم خود برای آغاز جنگ با ایران را گرفته بود، و سخنان مقامات ایرانی از مهندس بازرگان و موضع دولت موقت تا وزارت خارجه و ریاست جهموری و آیت‌الله منتظری و مرحوم امام، نمی‌تواند سبب آغاز جنگ در نظر گرفته شود. اما این تغییری در آنچه واقع شده است و آن حال و هوای تقریبا همه سیاستمداران و مقامات وقت ایران نمی‌دهد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. وقتی اول متن همچین چیزی مینویسی بقیه متن ارزشی نداره که خونده بشه:
    مشخصا عراق و شخص صدام تصمیم قطعی برای حمله به ایران را داشته است و این اظهارات چه از سوی دولت موقت، چه از سوی ریاست مجلس خبرگان (مقامات رسمی) و چه از سوی رهبر انقلاب، نمی‌تواند به عنوان سبب شروع جنگ در نظر گرفته شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا