چالشهای اولین مدارس دخترانه و خاطرهای عبرتانگیز
علی مرادی مراغه ای، پژوهشگر تاریخ، در کانال تلگرامی خود نوشت: «۲۷ آبان روز جهانی دانش آموز است بدون شک جامعه ای رستگاری نخواهد شد مگر با تغییرات اساسی در حوزه آموزش و پرورش…
قبلا به مشکلات اولین مدارس دخترانه پرداخته ام در این مقالات (اول، دوم و سوم).
در اینجا بیشتر به مشکلات مدارس دخترانه در شهرهای آذربایجان در دوره رضاشاه می پردازم…
اولین مدرسه دخترانه در خوی در ۲۲ آذر ۱۳۰۲افتتاح شد اما فرمانده لشكر شمالغرب در اول فروردین ۱۳۰۴ در نامهاى به وزارت جنگ از اقداماتى حجت الاسلام خويى عليه این مدرسه دخترانه نوشته كه «دست اين قبيل افراد…» بايد كوتاه شود.
حجت الاسلام خويى از علماى نجف عليه افتتاح اين مدرسه فتوا گرفته و آنرا بالاى منبر خوانده و «بنده شرحى بر سبيل نصيحت و توبيخ نوشته و مشاراليه را متنبه نموده و گوشزد كردم »
فراهانی… روز شمار تاریخ ایران…ج ۳، ص ۴۷۶)
وقتی اولين مدرسۀ دخترانه بعد از كودتاى ۱۲۹۹ بنام «مدرسۀ مهستى بنات» در اردبیل بوجود آمد طوفانى از مخالفتها آغاز شد آنها كه تحصيل پسرها را در «اشكولاّ»(برگرفته از School به معنی مدرسه) تحمل نمی کردند و آنرا مروج بابیگری و خلاف مذهب مىشمردند با رفتن دخترها بمدرسه بشدت مخالفت کردند، در ۱۳۰۴ش به این مدرسه هجوم آورده با بيل و كلنگ در صدد خراب كردن سقف اطاقها بر سر دانشآموزان برآمدند خانم مدیره مدرسه از ارتش استمداد نمود و با آمدن سربازها، مهاجمين دست از تخريب و آزار برداشتند اما دختران دیگر از ترس واكنشهاى بعدى متفرق گشتند و مدتى مدرسه بسته شد!
مرحوم محمدعلى صفوت که آن زمان رئيس معارف اردبيل شده مىنويسد در همان روز اول، خبر رسيد كه «مديرۀ دبستان دختران از ترس ايذاء و اهانت مردم بمدرسه نمىآيد و از هفده تن شاگردان يك عده ترك تحصيل و چند بچۀ ديگر مشغول بازى هستند»!. (تاریخ فرهنگ آذربایجان…ص۱۳۰)
در همين زمان، مدرسۀ رشيديه نیز مورد هجوم مخالفان قرار گرفت و اثاثيۀ آن به یغما رفت مدرسه رشيديه نیز«با مخالفت مرحوم ميرزا على اكبر مجتهد معروف اردبيلى تصادم كرد. مريدان شيخ به مدرسه ريخته و تاراج كردند و معلّمين را مورد ضربوشتم قرار دادن، محصلين بخانههايشان پناه بردند» و «ميرزا ستار كه مدير مدرسه بود انتحار كرد»!
(صفری، اردبیل در گذرگاه تاریخ…ج ۳ص۱۹۳)
باباصفری می نویسد «مريدان نادان دور آقا را گرفته از وضع مدارس سعايت كردند و او را با عنوان كردن تدريس جغرافيا و گردش زمين و نظاير آن تحريك نمودند… با دستاويز كردن اين گفتهها هر جا كه مدرسهاى باز شد بدانجا ريختند بچهها را كتك زده كتابهاى آنها را پاره كردند. ميز و اثاثيه را طعمۀ آتش ساختند و گاهى سقف اطاقها را با بيل و كلنگ ويران كرده آنرا ثواب دانستند. معلّمان را مضروب و مجروح نمودند».
(همان منبع…ج3 ص197)
اما بپردازم به آن خاطره عبرت انگیز:
علیاکبر مجتهد اردبیلی که از متعصبين و مغرضين تدريس جغرافيا و گردش زمين و از معتقدین به بهيئت بطلميوس و ضد مدارس دخترانه بود فکر می کرد يك تنه ميتواند در اين نقطه از جهان جلوى پيشرفت علمى دنيا را بگيرد و بدور اردبيل حصاری بكشد و آنرا از نفوذ تمدن جديد باز دارد اما این حصار تنها ۱۲ سال دوام آورد، بزودی فرزندان و دختران خود وى نیز بدون حجاب و با سرهاى برهنه در همين مدارس مشغول تحصيل گشتند!
باباصفری می نویسد در ۱۳۱۸ ش كه اولين سال معلمی ام در دبيرستان دخترانۀ پوراندخت اردبيل كه سابقا همان«مهستى بنات اردبيل» بوده مشغول شدم و همان روز يكى از پروندههاى متروك دبيرستان را در دفتر مدرسه مطالعه ميكردم نامهاى بود كه خانم مديرۀ مدرسه از فرمانده قزاق اردبيل کمک خواسته و نوشته بود «كسان آقا ميرزا على اكبر با بيل و كلنك ريخته ميخواهند سقف اطاقها را بسر دختران خراب كنند»! فرمانده قزاق نيز جواب داده بود «…قزاق فرستادم تا كسان آقا ميرزاعلى اكبر را از آنجا دور سازند…»
باباصفری می نویسد در دفتر مدرسه مشغول خواندن اینها بودم که در اين لحظه، درِ اطاق باز شد و دختر خانمى از دانشآموزان بدون حجاب وارد گرديد تا براى نوشتن معلم در تختهسياه، گچ ببرد و او نوۀ همان آقا ميرزا على اكبر بود و در این زمان، تنها 12 سال از مرگ آقا ميگذشت…»!
(صفری…همان ج ۱، ص ۴۵۳).
چند روز پیش گروهی شعار مرگ بر واتساپ، تلگرام، اینستا، توئیتر می دادند! یادشان نمی آید که چهل سال پیش پدرانشان نیز مرگ بر ویدئو…می گفتند…!
شوربخت کسانی که میخواهند جلوی عقربه های ساعت را بگیرند! کاری چون حمله دون کیشوت به آسیاب بادی یا چیزی شبیه خشایارشاه که خشمگین، دریا را به دلیل نافرمانی و امواجش… شلاق می زد…!»
انتهای پیام