آموزش اسمارت مانی
خرید تور تابستانی

دکتر رنانیسم، از جعل‌ها تا جهل‌ها | محمود فرجامی

محمود فرجامی، نویسنده و مترجم، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «دکتر رنانیسم، از جعل‌ها تا جهل‌ها» نوشت:

پای حرفهای بی‌پایه و عامه‌پسند محسن رنانی به فکت‌نامه هم رسید؛ منتها این نه آغازش است و نه تنها نمونه. واقعیت این است که «دکتر رنانی» پدیده‌ایست در [حرف‌های] شبه‌آکادمیک که به گمانم در رونق معرکه‌گیری‌هایش نه فقط رسانه‌ها و همسویان سیاسی‌اش که آدم‌هایی مثل خود من مقصریم. می‌گویم چرا.

دقیقا ده سال پیش دوستانی که می‌دانستند من روی جوک‌های قومیتی پژوهش می‌کنم یک سخنرانی تدایکس از این آقا را برای من فرستادند. من هم مشتاقانه نشستم پای ویدیو که چیز جدیدی یاد بگیرم. چیزی که دیدم اما اول عجیب بعد تاسف‌بار و نهایتا مضحک بود.

یک آکواریوم ماهی را رنگ‌پاشی کرد و یک سری حرفها و ادعاهای بی‌سند و بی‌پایه را درباره جوکهای قومیتی (که آن زمان بازار تحلیل آنها مد بود) گفت که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی‌شد و صرفا تکرار همان حرفهایی بود که مد شده بود. بعد چیزی گفت که واقعا شاهکاری بود از سوی یک اقتصاددان که ژست جامعه‌شناسی هم دارد: ‘فکر می‌کنید چرا اینقدر ترکها و تبریزی‌ها بجر آذربایجان در جایی سرمایه‌گذاری نمی‌کنند؟ بخاطر همین جوکها!’ (نقل به مضمون) 

آمار و اسناد که هیچ، یعنی استاد حتی کمی فکر هم نکرده بود که اصولا اگر چهار روز تاجران و سرمایه‌گذاران تبریزی (بگو دریانی اصلا!) اعتصاب کنند نصف ایران به قحطی می‌افتد! (در اینجا بیشتر بخوانید)

حتی باقی حرفهای رنانی که گاه وایرال شده هم در حد نامه نوشتن به فلان مقام در باب هشدار وخیم بودن وضعیت اقتصادی (چه کشف بزرگی!) یا حرفهای عامه‌پسندانه شبه جامعه‌شناختی‌ست در هر بابی که مد باشد (از جوکها تا چندهمسری) که هرچند الزاما اشتباه نیست ولی غالبا پرت‌وپلا هست (نمونه).

کم‌کم من کنجکاو شدم که چطور یک استاد دانشگاه می‌تواند اینقدر پرت‌وپلا بگوید. مساله اشتباه نیست، مساله خزعبل است. مثلا ممکن است یک پزشک در تشخیصش یا روش درمانش کاملا اشتباه کند اما این فرق دارد با این که بیاید درباره تاثیر واقعی فلان دعای نهج‌البلاغه بر کشتن کرم دندان کنفرانس بگذارد. مورد اخیر ربطی به نظریه‌های تخصصی ندارد، هر آدم دغدغه‌مندی جا دارد سرکی به احوال دکتر بکشد.

چند سال شبی در جستجوهای اینترنتی متوجه شدم اصولا سوابقی که به انگلیسی از رنانی وجود دارد با سوابقی که به فارسی وجود دارد فرق دارد. مثلا روی سایت خودش (این لینک) به چشمم خورد که یکی از مدارکش را با سهمیه بسیج گرفته در حالیکه در سابقه‌سازی‌های آنلاین در جایی دیگر ادعاهایی دیگر مطرح شده بود. متاسفانه آن موقع یافته‌هایم را جایی ذخیره نکردم و در حد یک کنجکاوی شخصی گذشت و الان هم از  روی سایتش حذف شده‌اند. بعضی‌ها را هم  تغییر دادند؛ مثلا در معرفی‌اش به انگلیسی در تد ایکس (به مدیریت خودش!) نوشته بود In 1986 he started his career as a teacher in Tehran university while he was studing for Ph.D at the same time   وقتی نوشتم ‘چطور یک نفر در ۲۰ سالگی که دانشجوی اقتصاد بوده در دانشگاه تهران تدریس هم می‌کرده؟!’ رفویش کردند.

منتها مساله اصلی این نیست، سابقه‌سازی مشابه جعل او در زمینه انتشارست که به نظرم واقعا توهین‌آمیز است. مثلا اینجا را ببینید.

این فهرست مقالات آقای رنانی است روی گوگل اسکولار با کلی مقاله در ژورنالهای بین‌المللی معتبر. اسم Social Security Journal  که جناب محسن رنانی مقاله مشترکی در آن منتشر کرده را کامیون نمی‌کشد. طبیعی هم هست چون یک اقتصاددان بزرگ است که سال ۱۹۶۷ مقاله ای به همین نام نوشته که نمی‌آید در مجله پژوهش‌های تامین اجتماعی ایران مقاله‌اش را چاپ کند! ولی عه… انگار به برکت انفاس قدسی جناب رنانی واقعا این اتفاق افتاده! چطوری؟ اینطوری که بخشی از مقاله نیم قرن پیش ترجمه می‌شود گوگل اسکولار که به اعتبار ایمیل دانشگاهی اجازه می‌دهد خود شخص پروفایل بسازد و مقاله ردیف کند، اسم اقتصاددان شهیر Harold Demsetz را به Demsetz Harold تبدیل می‌کند و می‌گذارد کنار اسم Mohsen Renani عزیز ما به همراه چکیده مقاله اشتراکی! بعد هم اسم «مجله پژوهشهای تامین اجتماعی» را تبدیل می‌کند به Social Security Journal که نام ژورنال علمی انتشارات معتبر SAGE است!

سایر فهرست مقالات استاد را که نگاه می‌کنید یکسر عناوینی هستند دهن‌پرکن در ژورنالهایی با اسامی انگلیسی که البته به ندرت به قلم جمعی از نویسندگان نیستند. با اینحال نباید بی‌انصاف هم بود و همانجا به این مقاله برمی‌خوریم:
The role of social capital in economic development,  Authors Mohsen Renani
Publication date 2006, Journal of Cultural-Social Economics Volume 1 Pages 4-23
خیلی هم عالی! پس بالاخره جناب استاد یک مقاله که به قلم خودشان در یک ژورنال علمی معتبر چاپ شده دارند… ولی صبر کنید… Journal of Cultural-Social Economics کجا چاپ می‌شود؟ چرا جستجوها چیزی را نشان نمی‌دهد؟ آها… این اسم قلمبکی یک مجله فارسی به اسم «دریچه» است که علمی (همتا داوری) نیست و استاد صلاح دانسته‌اند در پروفایل گوگل اسکولار به این نام مفتخرش کنند!

اینها مشتی نمونه خروارند و اگر کسی تعصب نداشته باشد می‌تواند با جستجو یا دنبال کردن لینکها خودش برود دنبال ماجرا. اما اینکه چرا نوشتن این ماجراها تقصیر امثال من است دلیل دارد: ما سالهاست این […] را می‌بینیم و دم برنمی‌آوریم. یکی از ضدحمله می‌ترسد، آن دیگری شان خودش نمی‌داند، آن یکی بهانه می‌کند که آدم خوبیست، یکی از موضع‌گیری سیاسی جناب جاعل و منتحل خوشش می‌آید. بعضی‌ها مهم نمی‌دانند. و البته ناامیدی را هم باید اضافه کرد: وقتی جعل و تقلب آشکار دکتر […] در چاپ کتاب و مقاله آشکار و ثابت می‌شود هیچ تغییری، مطلقا هیچ‌ تغییری در جایگاه او در دانشگاه تهران اتفاق نمی‌افتد. بی‌تعارف بگویم که قشر زیادی هم خودشان به انواعی از این [موارد] آلوده‌اند که دم نمی‌زنند.

اما یک چیز هست که از پس همه اینها گاهی سربرمی‌آورد و ناگهان نفیر می‌کشد که «بس کنید!». این اژدرها را آفتاب تموز بی‌‌حرمتی بیدار می‌کند. و بی‌حرمتی به شعور آدمی که ابله فرض شده از بی‌حرمتی به علم و دانشورزی سوزنده‌تر و برانگیزاننده‌تر است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. قضیه چیه که نوکران و سگان باصطلاح روشنفکر رانتی بیسواد مشغول دریدن همدیگر شده اند و انصاف فیوز هم اومده سهمش را بگیره؟!

    3
    5

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا