خرید تور تابستان

ارمنستان و آذربایجان جزو ایران بودند | باکو و آنکارا مشترکات تاریخی ندارند | چرا ما برای صلح کاری نمی‌کنیم؟

کارشناس مسائل بین الملل گفت: ما سیاست کوتاه مدت و یا بلندمدتی در وزارت خارجه نداریم شاید داشته باشیم اما اعلام نکنیم. مشکل ما این است که ما همیشه دنباله رو سیاست‌های منطقه‌ای بودیم و همیشه سعی کردیم سیاست‌های منطقه‌ای خود را هماهنگ کنیم نه اینکه خودمان وارد سیاست شویم.

میرقاسم مومنی کارشناس مسائل سیاست خارجی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به این سوال که پشت پرده درگیری میان آذربایجان و ارمنستان و کریدور مورد بحث چیست، گفت:‌ با توجه به جنگ ۴۰ روزه‌ای که در سال ۲۰۲۰ بین ارمنستان و آذربایجان اتفاق افتاد، متعاقب آن بخش‌هایی از مناطق اشغال شد. آذربایجانی‌ها با حمایت دولت ترکیه بیشتر به دنبال ایجاد دالانی جهت ارتباطات زمینی و ترانزیتی بودند، یعنی هدف جنگ‌های ۲۰۱۳ همین بود که بیایند با فشار به دولت ارمنستان امتیازاتی در خصوص دالان رنگزور بگیرند.

وی افزود: مسئله زنگزور یک مسئله استراتژیک است چراکه آذربایجان کشوری است که از دو منطقه جدا از هم شامل جمهوری نخجوان و جمهوری آذربایجان تشکیل شده است. در واقع آذربایجانی‌ها همیشه این نقصان و ضعف را داشتند که در ارتباط با منطقه نخجوان نمی‌توانستند به طور کامل کاری انجام دهند، چون نخجوان با ترکیه در یک راستا قرار دارد.

مومنی گفت: با توجه به اینکه آذربایجان صادرکننده انرژی نفت و گاز است، برای صادرات خارج از منطقه خود، نیازمند یک راه و یک مسیر ترانزیت زمینی است. بهترین، نزدیک‌ترین و همچنین مناسب‌ترین مسیر همان مسیر آذربایجان، دالان زنگزور در خاک ارمنستان، نخجوان، ترکیه و بنادر دریای سیاه و مدیترانه است.

وی تصریح کرد:‌ به همین جهت تفاهم نامه ۲۰۲۰ که با حضور نخست وزیر ارمنستان و رئیس‌جمهور آذربایجان و همچنین رئیس جمهور روسیه در مسکو انجام شد، برای رسیدن به توافق در آتش‌بس و ایجاد دالان زنگزور بود. اما تحولات بعد از این موضوع بر این توافقات تاثیر گذاشت. یکی از مهم‌ترین تحولات، اعتراضات گسترده در ارمنستان علیه آقای پاشینیان بود که هنوز راهپیمایی‌های این اعتراضات ادامه دارد.

مومنی ادامه داد: مورد دوم حمله روسیه به اوکراین بود که با حمله روس‌ها تمام استراتژی منطقه به هم ریخت. سومین مسئله حضور روسیه در قره باغ است. آنها در این منطقه حضور نظامی و سیاسی دارند و به نوعی در قره باغ دولت‌های روسی را پایه ریزی می‌کنند. در چنین شرایطی آذربایجانی‌ها احساس وحشت می‌کنند زیرا موضوعی که برای آذربایجانی‌ها مشخص شده این بود، آن‌ها به دنبال آزادسازی قره باغ از سال ۱۹۹۱ و الحاق آن به خاک آذربایجان بودند. اما حالا قره باغ از دست ارمنستان خارج شد و به دست روسیه افتاده است و آذربایجان دیگر نمی‌تواند همین سیاستی که با ارمنستان دارد را با روس‌ها داشته باشد.

وی تصریح کرد: در چنین شرایطی آذربایجانی‌ها می‌بینند که قافیه را باخته و با جنگ‌هایی که تا این میزان کشته و هزینه برای آنان ایجاد کرده، نسبت به سفارش‌ها و هزینه‌های جنگی که به توصیه اسرائیل و روسیه داشتند نتیجه‌ای حاصل نشده و نتوانستند قره باغ و مسیر زنگزور را آزاد کند. طبق بیانیه ترکیه و آذربایجان که به امضای اردوغان و الهام علی‌اف بعد از جنگ ۲۰۰۶ رسیده، قرار بود سال ۲۰۲۲ مسیر زنگزور را افتتاح کنند اما هنوز هیچ اقدامی نشده و هنوز درگیر کش و قوس سیاسی و نظامی است. به همین جهت آذربایجانی‌ها سعی کردند با حمله و اشغال بخش‌هایی از خاک ارمنستان و فشار نظامی، دولت این کشور را تحت فشار قرار داده تا آن‌ها را راضی به توافق ایجاد دالان زنگزور کنند.

مومنی در ادامه گفت: نکته مهم این است، طبق قراردادی که بین ارمنستان و روسیه منعقد شده، نیروهای روسیه در آن منطقه حضور دارند و ارامنه حضور فعالی ندارند و به همین جهت روسیه قبول نمی‌کند که در قبال تحریم‌های «ان ای دی» آمریکا و اروپا، آذربایجان بتواند از خاک ارمنستان انرژی صادر کند که مصرف کننده نهایی آن هم کشورهای اروپایی هستند. به همین دلیل مقامات آذربایجان سردرگم پاسخگویی به مردم و سیاستمداران خود هستند چون مسئله قره باغ در آذربایجان بسیار مهم است و بسیاری از دولت‌هایی که با شعار آزادسازی قره باغ سرکار آمدند به دلیل عدم پیگیری این شعار سقوط کردند.

وی افزود: در آذربایجان، قره باغ مسئله‌ای است که دولت تشکیل می‌دهد و می‌تواند دولت سازی کرده و احکام سیاسی را بالانس و قدرت حاکمیت را عوض کند. آقای الهام علی‌اف این خطر را احساس کرده که اگر نتواند موضوع قره‌باغ را عملی کند و دستاورد سال ۲۰۲۰ خود که آزادسازی پنج شهر بود از دست می‌دهد و این برای او تبلیغ منفی خواهد داشت. چرا که دولت ارمنستان هیچ وقت ادعایی روی پنج شهر لاچین، کلبجه، آلزاق و غیره نداشته است چون ارمنستان این شهرها را جزو خاک آذربایجان دانسته و فقط قره باغ را به عنوان جمهوری خودمختار شناخته بود. در نهایت اگر این مسئله نتواند رفع شود می‌تواند در داخل آذربایجان احزاب مخالف را نسبت به سیاست‌های دولت حاکم تشویق کند و باعث ایجاد فشار سیاسی و تغییراتی در حاکمیت شود.

مومنی در پاسخ به این سوال که نقش ترکیه و اسرائیل در این مسئله چیست و آیا آنها نیز نقشی دارند؟ گفت: رژیم صهیونسیتی یکی از بزرگترین صادرکنندگان تسهیلات نظامی به آذربایجان است یعنی در بحث تسهیلات نظامی، آموزش نظامی، همچنین آموزش‌های اطلاعاتی و هم سرمایه گذاری‌های اقتصادی در بخش‌های کشاورزی، آبیاری، نفت و گاز کمک می‌کند.

وی افزود: طبق آمار غیر رسمی،  ۴۰ درصد نفت رژیم صهیونیستی از طریق آذربایجان و از طریق خط باکو، تفلیس و جیهان تامین می‌شود و این موضوع برای دولت اسرائیل مهم است که متحدی شیعه در حوزه دریای خزر با توانمندی صادراتی گاز و نفت داشته باشد. رژیم صهیونیستی از این موقعیت کمال استفاده را می‌کند و فکر می‌کند می‌تواند از طریق آذربایجان بسیاری از اهداف سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی و امنیتی خود را نسبت به جمهوری اسلامی ایران دنبال کند.

 مومنی افزود:‌ از سوی دیگر شعار بین ترکیه و آذربایجان، یک ملت و دو دولت است یعنی ترک‌ها شعاری که آورده‌اند و تبلیغ کردند یک ملت و دو دولت است در حالی که از نظر تاریخی ترکیه با آذربایجان هیچ سنخیتی ندارد و در طول تاریخ همیشه مقابل هم بودند نه در کنار هم.

مومنی ادامه داد:‌ ترکیه مسئله پانترکیسم را هم مدیریت می‌کند. آن‌ها برای حفظ منافع خود می‌خواهند با شعارهای ملی‌گرایانه و نژادپرستانه حضور گسترده در آذربایجان داشته باشند تا بتوانند نیازهای خود را رفع کنند.  چون ترکیه نفت و گاز ندارد اما آذربایجان سرشار از منابع نفتی و گازی است و ترکیه با عقد قرادادهای بلندمدت در مقابل کمک‌های تسهیلاتی و اقتصادی از آذربایجان نفت و گاز ارزان قیمت می‌گیرد که می‌تواند در اقتصاد ورشکسته ترکیه خیلی مفید باشد.

وی افزود: به همین جهت هم در جنگ اخیر، ترکیه تمام قد از آذربایجان حمایت کرد و به آن‌ها تسهیلات نظامی و پهپاد داد و حتی بعد از این، رژه پیروزی انجام دادند و این موضوع و حضور نیروهای نظامی یک کشور در یک کشور دیگر خیلی بازتاب سیاسی داشت. این موضوع از نظر سیاسی، مسائل امنیتی و نظامی معنی دارد که در واقع آذربایجان دنبال‌رو سیاست‌های ترکیه بوده و خواهد بود و ترک‌ها برای آذربایجان تصمیم گیری می‌کنند و این موضوع در بلند مدت می‌تواند منافع مردم آذربایجان را به خطر بیاندازد. چرا که ترکیه همیشه بر اساس منافع خودشان عمل می‌کند نه منافع مردم آذربایجان. در چنین شرایطی مردم آذربایجان را بدهکار خودشان کردند و قراردادهایی که بسته شده باعث شده تا سال‌ها مردم آذربایجان تاوان این هزینه‌ها را بدهند.

این کارشناس مسائل سیاست خارجی در پاسخ به این سوال که آیا احتمال دارد که ارمنستان موضوع نسل کشی ارامنه را نادیده بگیرد و به توافق برسند، گفت: با توجه به مواضع خانم نانسی پلوسی، رئیس کنگره آمریکا، در سفری که انجام داد، از نسل کشی ارامنه به عنوان یک اهرمی علیه ترکیه‌ها استفاده کرد. به نظر من مسائل اقتصادی برای ارمنستان مهم نیست اما از نسل کشی ارامنه برای متعادل کردن سیاست‌های ترکیه استفاده خواهد کرد.

وی افزود: اگر ارمنستان بداند منافع بلندمدتی کسب خواهد کرد نسبت به مسئله نسل کشی سکوت خواهد کرد این هم منوط به سیاست‌های پوتین خواهد بود چون در شرایط فعلی و سیاست های جنگ که امروز وجود دارد آقای پاشینیان بدون اجازه روس‌ها آب هم نمی‌تواند بخورد و این واقعیتی است که آقای پاشینیان به شکلی سیاست‌گذاری می‌کند که روس‌ها هم موافقت کنند و مردم ارمنستان هم این مسئله را فهمیده و به آن اعتراض می‌کنند.

مومنی گفت: دولت ارمنستان این موضوع را به عنوان یک سیاست در پیش گرفته تا حاکمیت خود را حفظ کند چون ارمنستان از نظر اقتصادی و از نظر نظامی بسیار ضعیف بوده و از این دو مورد به روسیه وابسته و آن‌ها هم یک کشور تحریمی نیمه ورشکسته هستند. به همین جهت دولت آقای پاشینیان سعی کرده با سیاستی که دارد دولت را ادامه دهد و از این مرحله گذر کند.

وی در ادامه تصریح کرد: به نظرم در نهایت بین ارمنستان و آذربایجان تغییراتی انجام می‌شود و فکر می‌کنم آقای علی‌اف دست به تغییرات گسترده بزند چراکه جو عمومی، احزاب و مخالفان این کشور کم کم نسبت به سیاست‌های او در حال تقویت بوده و اعتراضاتی انجام می‌دهند و این تغییرات در ماه‌های آینده برای این دو کشور انجام خواهد شد.

مومنی در پاسخ به این سوال که وظیفه ایران در این موضوع چیست و چه کارهایی باید انجام دهد، گفت: واقعیت این است که وظایف ایران خیلی زیاد است به دلیل اینکه سیاست کوتاه‌مدت و یا بلندمدتی در وزارت خارجه نداریم شاید داشته باشد اما اعلام نکنند. مشکل ما این است که ما همیشه دنباله رو سیاست‌های منطقه‌ای بودیم و همیشه سعی کردیم سیاست‌های منطقه‌ای خود را هماهنگ کنیم نه اینکه خودمان وارد سیاست شویم.

وی افزود: ارمنستان و آذربایجان دو کشور و یک منطقه خودمختار هستند که جزیی از خاک ایران و تمدن کشور ما بودند اما امروز مستقل شدند. ما می‌بینیم که ایران هیچ نقشی در آتش‌بس قره باغ ندارد و به هیچ اجلاسی درباره صلح دعوت نمی‌شود این موارد ضعف سیاست‌های ما در حوزه سیاست خارجی است و اگر توافقی بین ارمنستان، آذربایجان و روسیه امضا شود، ایران هم نباشد نمی‌تواند در آن دخالتی داشته باشد و این مسئله‌ای است که مسئولان در وزارت خارجه و نهادهای دیگر باید این موضوعات را بررسی و پیگیری کنند.

مومنی تصریح کرد: قفقاز همیشه در طول تاریخ چه در زمان قاجار، صفویه و چه قبل از آن نقطه ثقل جنگ‌های ایران با کشورهای دیگر بوده و همیشه در سیاست‌های منطقه تعیین کننده بوده است. ما باید این موضوع را جدی گرفته و نباید آن را مسئله عادی در نظر بگیریم. چون هر روز اهمیت آن بیشتر می‌شود. اگر ما زمانی چشم خود را باز کنیم می‌بینیم همه چیز تمام شده و ما خارج از گود بوده‌ایم و دیگر ما را به داخل گود را نمی‌دهند و منافع ما از بین خواهد رفت.

وی در ادامه گفت: ایران باید در همه وضعیت‌ها حضور داشته و نقش آفرینی کند. دیپلماسی فعالی نسبت به مسئله قره باغ تشکیل شده و باید این مسئله در شورای عالی امنیت ملی بررسی شود ما خیلی از مسئله قفقاز عقب افتادیم چرا که این مسئله عادی نیست و برای ما خیلی اهمیت دارد.

مومنی در پاسخ به این سوال که راهکار شما برای رفع عقب افتادگی ایران در این موضوع چیست، گفت: ایران باید گروه‌های ویژه قفقاز تشکیل دهد و از کارشناسان آشنا به این موضوع استفاده کند. صرفا حضور فردی در جلسه فایده ندارد ما دارای نخبگان و کارشناسان متعدد در سیستم‌های مختلف وزارت خارجه هستیم و پژوهشگران آشنا به مسئله قفقاز داریم و باید از آنان دعوت شود تا درباره قفقاز راهکار دهند تا دستگاه وزارت خارجه بر اساس آن راهکارها اقدام سیاسی و دیپلماتیک انجام دهد.

وی افزود: ما در مسئله قره باغ و ارمنستان و آذربایجان کجای کار هستیم. روسیه و ترکیه طرح صلح دارند. ترکیه در آنجا چه کار می‌کند؟ اصلا چه ارتباطی به آن منطقه دارد؟ ما باید در آنجا حضور پیدا می‌کردیم زیرا جزیی از هویت تاریخی ما است. اگر از آقای امیرعبدالهیان بپرسیم سیاست شما درباره قفقاز چیست چه جوابی دارد؟

وی افزود: ما باید بنویسیم از مسئله قفقاز چه می‌خواهیم و بدانیم در کجای کار هستیم. نمی‌شود که نیروی نظامی به مرز بفرستیم. به همین دلیل ما باید دیپلماسی فرهنگی و سیاسی داشته باشیم و از نتایج آن استفاده کنیم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. سلام‌این‌‌نوشته‌مانند‌‌مشابه‌وتکرار‌
    حرفهایی‌که‌درمورد‌قفقاز‌خواندم‌و حرف
    تازه‌نگفته‌خوب‌جنابعالی‌بفرما‌چه‌کنند‌‌.‌
    مشکل‌ایران‌این‌دالان‌سی‌کیلومتری‌زنگه‌
    زور‌نیست.چنان‌صحبت‌میکنید‌که‌گویا
    ‌خیلی‌با‌اهمیت‌ترازتنگه‌هرمز‌است‌
    قزاقستان‌وترکمنستان‌اگر‌بخواهند‌نفت
    وگاز‌صادر‌کنند‌میتوانند‌ازطریق‌‌جمهوری
    آذربایجان‌و‌گرجستان‌هم‌صادر‌نمایند
    ‌این‌ترکیه‌است‌که‌میخواهد‌خطوط‌
    صادراتی‌انرژی‌ازخاک‌خودش‌عبور‌نماید
    تا‌از‌اتحادیه‌اورپا‌‌بتواند‌امتیازی‌بگیرد‌و
    امریکا‌او‌را‌به‌حساب‌بیاورد‌میبینید‌که‌
    امریکا‌اینک‌مدافع‌یونان‌در‌دریای‌اژه
    هست‌وبا‌بهانه‌خرید‌‌اس‌۴۰۰‌‌به‌ترکیه‌
    هواپیمای‌جنگی‌مدرن‌نمیفروشد‌در‌واقع
    هدف‌نهایی‌امریکا‌تجزیه‌ترکیه‌و ایجاد
    کردستان‌بزرگ‌است‌اما‌اینکه‌ایران‌
    نتوانسته‌‌در‌قفقاز‌نفوذ‌کند‌به‌دلیل‌‌نگاه
    پان‌فارسی‌به‌کل‌مسئله‌آذربایجان‌است
    ‌ودلش‌به‌این‌خوش‌است‌که‌زنگه‌زور
    همیشه‌سیونیک‌بماند‌در‌حالیکه‌احتمالا
    بعد‌پایان‌جنگ‌روسیه‌با‌اوکراین‌ارمنستان
    نیز‌چه‌با‌عنوان‌دالان‌چه‌عنوان‌دیگر‌اجازه
    خواهد‌داد‌خط‌لوله‌های‌نفت‌وگاز‌از‌خاکش‌بگذرند‌تا‌‌‌از‌این‌طریق‌به‌درآمدی‌برسد‌البته
    اورپا‌اسرائیل‌وامریکا‌وحتی‌روسیه‌متحد
    فعلی‌‌به‌پندار‌شما‌خیلی‌مایل‌هستند‌که
    بین‌ترکیه‌وایران‌اختلاف‌بیفتد‌و جنگ
    شود‌‌وهردو‌ضعیف‌شوند‌‌تابیایند‌وهر‌طور
    که‌دلشان‌میخواهد‌نقشه‌خاورمیانه‌را
    ازنو‌طراحی‌کنند‌‌درنهایت‌باید‌گفت‌اگر‌
    نگاه‌پان‌فارسی‌‌واحساسی‌به‌‌مسئله
    حذف‌شود‌انقلاب‌اسلامی‌انقلاب‌اسلامی
    درقفقاز‌حرف‌اول‌را‌خواهد‌زد‌والا‌نه

    3
    2
  2. در دوره سلجوقیان که ایران توانست رومانوس پادشاه روم را شکست دهد آلب ارسلان ترک و ارطغرل فرماندهان ایالت بزرگ آذربایجان بودند که روم را شکست دادند و پس از فتح آناتولی یا روم شرقی زیر بنای اولیه کشور ترکیه را تشکیل دادند و قبل از اعلان رسمی تشکیل این کشور سرزمین های اولیه که از روم فتح شده بود شامل موصل و کرکوک تا ادلب در سوریه همه را جزو ایالت آذربایجان کرده بودند که این نقطه آغاز تاریخ مشترک ترک های ترکیه و آذربایجان است پس جنابعالی بهتر است ابتدا حقایق تاریخی را بی‌طرفانه بنویسید.؟! ن والقلم و مایسترون

    2
    2
  3. زنگزور تاسال۱۸۰۰در کنار دربند و داغستان جزو قلمرو موسوم به آذربایجان بود به نحوی که حتی در ماموریت وکیل نواب امام زمان.ع. در منطقه آذربایجان یعنی قاسم ابن علا منطقه آذربایجان از سلسله جبال قزوین تا داغستان قید شده است.سپس در سال ۱۹۲۰یعنی در دوره حاکمیت کمونیست ها محدوده غرب آن بدون اراضی قافان تا جرموک به اجبار به محدوده تحت مدیریت ارمنستان ارمنی ها واگذارشد و پس از فروپاشی شوروی دولت ارمنستان پس از اشغال لاچین تا زنگیلان تمام آن مناطق را به استان سیونیک ملحق کرد .حالا آذربایجان پس از رفع اشغال قره باغ می خواهد از سایر مناطق اشغالی د حدامکان رفع اشغال کند که حداقل پیوستگی سرزمینی کشورش و جلوگیری از تجزیه و دو تکه ماندن نخجوان از آذربایجان را تضمین نماید.سوای اینکه اسرائیل یا آمریکا با روسیه یا ترکیه و ایران و اروپا چه نقشی داشته باشند اولویت آذربایجان تضمین امنیت پیوستگی سرزمینی است که حق حیاتی و خط قرمز هر کشور محسوب می شود.

    6
    4

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا