جلاییپور: میانهروها تلاش میکنند وضع زندگی مردم مقداری به «زندگی معمولی» برگردد
حمیدرضا جلائیپور با اشاره به وضعیت انتخابات پیشِ روی مجلس میگوید: یک نیروی ژلانتینی هم دارد به تدریج شکل میگیرد و آنها تندرو و خالصگراها نیستند. این ها میانهرو هستند و میخواهند تلاش کنند وضع زندگی مردم یک مقدار به «زندگی معمولی» برگردد-نامزدهایی مثل مسعود پزشکیان، علی مطهری، محمد باقر نوبخت و غلامرضا تاجگردون.
آقای جلائیپور در روزنامه هممیهن نوشت:
مقدمه
هیئتهای اجرایی و نظارت نظر خود را درباره نامزدهای انتخابات مجلس دوازدهم اعلام کردند. نتایج اعلامی نشان میدهد که حکومت دنبال یک انتخابات با مشارکت محدود و نتایج مطمئن هست. در واقع حکومت برخلاف اکثریت دلسوزان کشور مهمترین ضعفش را چیزی بنام «شکاف دولت از ملت» نمیداند و معتقد است با همین «حکومت یکدست» و با همین «سیاستهای داخلی و خارجی» میتواند مشکلات کشور را مدیریت کند.
گمانهزنی از میزان مشارکت
پیشبینی مشارکت مردم در این انتخابات از هم اکنون نیز میسر نیست. در دولت احمدینژاد و به دست قاضی مرتضوی مراکز نظرسنجی غیرحکومتی تعطیل شدند و در دولت رئیسی نیز انتشار نظرسنجیهای حرفهای از سوی موسسه ایسپا هم با اخلال روبرو شده است و پژوهشگران از آگاهی از آمار رسمی و نظرسنجیها محروماند . نگارنده بر اساس رفتار انتخاباتی مردم در سال ١٣٩٨ و شواهد غیر مستقیم دیگر فعلا مشارکت مردم در کل کشور را حدود چهل درصد و در شهر تهران را بیست در صد حدس میزند. اتفاقا «تندروهای خالصگرا» با همین مشارکت پایین مردم آرامش بیشتری دارند، چون نتیجه برای آنها (یعنی مجلسی با اکثریتی خالصگرا) مهم است نه ترمیم شکاف دولت ملت و درمان روند فقر پیشرونده در کشور.
آرایش سیاسی
اینک فرض کنیم چهل در صد مردم در انتخابات شرکت میکنند، حالا آرایش سیاسی در این انتخابات چگونه خواهد بود؟ چه نیروهای سیاسی و با چه برنامهها و شعاری با هم رقابت خواهند کرد؟ روشن است شرایط سیاسی ما در ایران مثل ترکیه نیست که هوادران بلوک قدرت (یعنی بلوک اردوغان) و مخالفان او (یعنی بلوک سکولار، دگراندیشان و سایر اقلیتهای محذوف) با هم رقابت کنند و از برنامههای خود دفاع کنند. (باید بپذیریم که ترکیه از حیث توسعه سیاسی از ایران جلوتر است.)
حتی شرایط سیاسی کشور مثل دهه ٧٠ نیست که اصلاحطلبان از گشایس سیاسی و توسعه و اصولگرایان از ارزشها و مقاومت در برابر آمریکا دفاع کنند و با هم رقابت کنند. هم اکنون در شرایطی هستیم که اکثریتی از مردم امیدی ندارند که بتوانند با شرکت در رقابت انتخاباتی در اداره کشور و رفع مشکلات ایفای نقش کنند و لذا در انتخابات شرکت نمیکنند. از جریان اصلاحطلب و اصولگرای میانه هم دیگر چیزی باقی نمانده است. کسی از نامزدهای اصلاحطلب باقی نمانده و حتی نامزدهای اطراف علیلاریجانی اصولگرا هم حذف شدهاند.
رقابت بین اصلاحطلبان و اصولگرایان نیست
لذا در انتخابات ١۴٠٢ رقابت بین اصلاحطلبان و اصولگرایان نیست. اینک سوال این است آیا آن چهل درصدی که در انتخابات شرکت میکنند در میان نیروهای سیاسی حاضر در صحنه امکان انتخابی ندارند؟ به نظر میرسد به جای آرایش سیاسی اصلاحطلب و اصولکرا یک آرایش سیاسی کمرنگ بین دو نیرو شکل بگیرد. یک نیرو همین «اصولگرایان تندرو» هستند در قالب نامهایی مثل پایداری که وارد رقابت انتخاباتی میشوند. این نیرو همان خالصگراها هستند که مسول تداوم وضع موجودند. و از مردم انتظار مقاومت دارند تا این نیرو آنها را به پیشرفت برساند! یک نیروی ژلانتینی هم دارد به تدریج شکل میگیرد و آنها تندرو و خالصگراها نیستند. این ها میانهرو هستند و میخواهند تلاش کنند وضع زندگی مردم یک مقدار به «زندگی معمولی» برگردد-نامزدهایی مثل مسعود پزشکیان، علی مطهری، محمد باقر نوبخت و غلامرضا تاجگردون.
وظیفه ما
اشاره کردم، بنظر میرسد آرایش سیاسی در میان چهل در صدی که در انتخابات شرکت میکنند بین دو نیرو و برنامه شکل بگیرد، نیروی وصل به کر که دنبال ادامه وضع موجود و نیرویی که دنبال بازگرداندن یک «زندگی معمولی» برای مردم است. تا حداقل یک فرد مزدبگیر بتواند در روز عدسی، یا لوبیا و یا دیزی بخورد (و خدا به داد بیکاران برسد).
با این همه و متاسفانه افق سیاستورزی مدنی چنان در تنگنا است که من نوعی تلاش میکنم در میان آن دو نیرو، به نیرویی که به بازگرداندن «زندگی معمولی» وعده میدهد رای دهم و برای رایآوری لیستآنها تلاش میکنم.
ضمنا حکومت متاسفانه در این انتخابات همان انحصارگرایی انتخابات ١٣٩٨ و ١۴٠٠ را تکرار کرد ولی من بخاطر شرایط لغزنده خاورمیانه و شبح جنگ در بالای سر منطقه، در جریان تبلیغاتی این انتخابات با رسانههای ماهوارهای اسرائیلی که برای مشروعیتزدایی از حکومت تلاش میکنند، همراه نمیشوم. زیرا بلوک قدرت در این انتخابات مسولانه عمل نکرد، ولی دلیلی نمیشود نیروهای جامعه مدنی ایران مسولانه عمل نکنند.
انتهای پیام
اصلاحطلبان
مادامی که در قدرت بودن تمام تلاششون رو کردن تا کل قدرت رو تصاحب کنن
بعد کنار رفتن از قدرت همه ضعف ها ونتوانستن را منتسب به حکومت میکنن
وقتی هم در حاشیه قرار میگیرن شروع میکنن به زیرسوال بردن مردم سالاری جمهوری اسلامی.
انتظارهم دارن حکومت باهمین شرایط تحملشون کنه