خرید تور تابستان ایران بوم گردی

درباره‌ی یک خاطره از «حاج قاسم»

حجت‌الاسلام احمد حیدری در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

کسانی که در پروژه «قدیس سازی» از «حاج قاسم» شرکت دارند، غالبا حاج قاسم را از نگاه تنگ و مطابق معیارهای خود می‌خواهند لذا مواضعی از رفتار و گفتار ایشان را تابلو می‌کنند که مطابق معیار آنان درست، انقلابی و افتخارآمیز است ولی مطابق معیار عقلانی و منطقی دین، قابل نقد و ناپذیرفتنی است. «حجت الاسلام شیرازی نماینده سابق ولی فقیه در سپاه قدس» در خاطره‌گویی از رفتار الگویی شهید حاج قاسم می‌‌گوید: «جلسه شورای سپاه قدس بود در سال ۹۶ یا ۹۷ بود [دوران ریاست جمهوری آقای روحانی]. یکی از معاونت‌‌های نیرو این خبر را بیان کرد که در وزارت امور خارجه، جلسه‌ای بوده که در آن یکی از آقایان به رهبر معظم انقلاب اهانت کرده است. حاج قاسم گفت تو چکار کردی؟ گفت من دیدم که اگر بخواهم موضع بگیرم، ممکن است سر و صدا شود، بنابراین سکوت کردم. حاجی با عصبانیت گفت: من اگر به جای تو بودم، لیوان را برمی‌داشتم، پرت می‌کردم در صورت آن فرد که صورتش خورد شود. تو نشستی نگاه کردی؟! به آقا اهانت کرده و تو سکوت کردی؟! در جایی که «ولایت» مطرح بود، حاج قاسم با تمام وجود وارد می‌شد.» در ارتباط با این خاطره بر فرض که تماما مطابق واقع بوده و چنین سخنانی از شهید سلیمانی صادر شده باشد، باید چند نکته را توجه کنیم:

1. آنچه توسط معاون مذکور «توهین به رهبری» تصوّر شده، چه بسا در واقع توهین نبوده بلکه نقد گوینده به رهبری و جایز بوده است. پس در وهله اول آن شهید باید از معاون مربوطه می‌خواست توهین مطرح شده را روشن و بیان کند تا ببیند واقعا توهین بوده یا یک سؤال و نقد.

2. بر فرض که واقعا آنچه مطرح شده، در واقع توهین بوده، باید بررسی می‌کرد که آیا مطرح کننده هم می‌د‎انسته که این توهین است و عمدا توهین می‌کرده یا اصلا متوجه وجه توهینی کلام نبوده و از نظر خودش داشته سؤال یا نقد می‌کرده است. متأسفانه در طول تاریخ و در عمر جمهوری اسلامی اصحاب قدرت هر گونه نقد مقامات عالی را توهین شمرده‎اند و همین، سبب محرومیت نظام از برکات «نقد رهبری» شده است.

3. بر فرض که اصل کلام توهین بوده و مطرح کننده هم عمدا و با آگاهی از وجه توهینی کلام، آن را مطرح ‌کرده است. رفتاری که ادعا شده مورد نظر حاج قاسم بوده با ملاک‌های دینی همسانی ندارد زیرا وقتی یکی از خوارج در جلسه‌ای با حضور امام علی و یارانش با شنیدن سخنی حکیمانه و دین‎شناسانه از امام علی، از روی غیظ و غضب و به توهین، خطاب به امام گفت: ««خدا کافر بمیراندت! چقدر فقیه و کنه‌شناس و عمیق فهمی!» یاران امام خواستند به مانند خواسته ادعایی حاج قاسم، دهانش را خرد کنند! که امام جدّی و صریح فرمود: «دست نگه دارید و برجای نشینید؛ او فقط دشنامی داده که یا باید از آن چشم‌پوشی کرد یا حداکثر با  دشنامی جوابش داد».(نهج البلاغه، حکمت412)

4. با فرض توهین بودن آگاهانه کلام، حاج قاسم باید از ناقل می‌پرسید جلسه داخلی بوده یا با حضور دیپلمات‌ها و مقام‌های خارجی؟ در صورتی که جلسه داخلی بوده، شنونده باید با صراحت و منطقی او را محکوم می‌کرد و با صراحت از مسئولان بالادست، می‌خواسته او را از جلسه اخراج و از مقام خلع و از وزارت خارجه بیرون بیندازند زیرا به یقین کسی که نه تنها به رهبری، بلکه به مسئولان نظام و دیگر افراد محترم، آگاهانه و عالمانه توهین کند، شایستگی تصدی مسئولیتی در وزارت مهم خارجه که تابلوی نظام در مواجهه با بیگانگان است، را ندارد.

5. اما اگر در آن جلسه افراد خارجی هم بوده‌اند، به طور طبیعی باید حفظ حرمت می‌کرده و توهین را مسکوت می‌گذاشته و بعد از جلسه، از مسئولان بالاتر خواستار برخورد شدید با توهین کننده و اخراج او می‌شده است.

پس این خاطره در راستای بزرگ و ارزشمند جلوه دادن شهید سلیمانی نیست و چون در قاموس گوینده، این برخورد انقلابی و قاطع به حساب می‌آمده، آن را به عنوان افتخار مطرح کرده است. همین دوستان غافل و بی‌توجه، با نقل چنین خاطراتی از شهید در پروژه قدیس سازی، به طور طبیعی موجب شکسته شدن قداست و حرمت او می‌شوند همچنان که حرمت دولتمردان آن زمان را زیر پا له می‌کنند!

شهید سلیمانی مانند همه انسان‌های بزرگ، در دوران زندگی‌اش خطا داشته ولی مهم آن است که در مجموع،  زندگی‌اش سیر تکاملی داشته و خطاهایش در جنب انبوه خدمات ارزنده‌اش، دیدنی نیست. خداوند همه شهدای راه حق و حقیت از جمله شهید سلیمانی را با شهدای صدر اسلام محشور سازد و به ما توفیق ادامه راه آنان را بدهد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. با شناخت کلی که از خاطرات شهید سلیمانی دارم، این خاطره تحریف شده و تقلبی است. این شهید بزرگوارتر از این رفتارهای کودکانه است. آدمی با این کم ظرفیتی، نمی تواند قهرمان جبهه های نبرد علیه داعش باشد. فرض هم که خاطره درستی باشد، رفتار نادرستی است و با آموزه‌های دینی مانند رفتار ارشادگونه و همراه با گذشت امام باقر نسبت به فرد هتاک همخوانی ندارد.

    7
    1
  2. در این گفتمان «اینکه آقای سلیمانی قدیس نیست و قابل نقد است و چه و چه» که امسال باب شده، از قضا نوعی مقدس مآبی پنهان موج می زند. اساساً نقدپذیری و نقدشنوی در این روزها در گفتمان حاکمیت نوعی بزرگی و آقایی محسوب می شود. انگار نه انگار که اساس هر حاکمیت و هر شخصیتی شنیدن نقد و پذیرش نقد است. ببین چه می کنن با ذهن این جماعت بدبخت. کاری کردن که ما خوشحال باشیم که شهید سلیمانی در زمان حیاتشان زمینی بودن و آسمانی نبودن.

    6
    1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا