عباس موزون مفسر زیارت عاشورا هم شد | «راز 1300 ساله در زیارت عاشورا کشف شد»
عباس موزون که پس از اجرای برنامهی تلویزیونی «زندگی پس از زندگی» مشهور شده است به عنوان مفسر زیارت عاشورا گفتوگویی مفصل را با خبرگزاری فارس داشته است.
این رسانهی اصولگرا که چندی پیش با آقای موزون با عنوان «پژوهشگر و محقق حوزههای فرامادی و عالم غیب» گفتوگو کرده بود در مصاحبهی تازه با او دیدگاههای این مجری صداوسیما را دربارهی تفسیر زیارت عاشورا منتشر کرده است.
بر اساس ادعای مطرحشده در این رسانه، عباس موزون توانسته رازی 1300 ساله در زیارت عاشورا را کشف کند.
متن کامل این گفتوگو به همراه مقدمهی خبرگزاری فارس را در ادامه میخوانید:
قرائت زیارت عاشورا طوری با زندگی ما گره خورده که نجوای آن پای ثابت روضههای خانگی است و حتی در سختترین شرایط زندگی؛ مثل بدرقه عزیزان به دیار باقی، آرامش دهنده دلهای شکستهمان است.اصلا هر جای زندگیمان را که نگاه میکنیم قرائت زیارت عاشورا دستمان را میگیرد و میبرد به نقطه امن دلدادگی امام حسین (ع).
همین است که شنیدن خبر شگفت انگیز کشف راز هزار و سیصد ساله در زیارت عاشورا هر قلبی که با زیارت عاشورا اجین شده را به تلاطم میآورد! مگر میشود؟! چرا که نه؟ مگر نه اینکه همه روزها عاشورا و همه زمینها کربلاست. حالا هم یکی از همان روزهای عاشوراست و قرار است یک بار دیگر صدای مظلومیت آل الله به گوش همه جهانیان برسد. صدای تلویزیون را بیشتر میکنم آیا بعد از قرنها قرار است «عباس موزون» ، پرده از راز بزرگ و مبهم واژه «تَنَقّبَت» در زیارتنامهای که حدیث قدسی هم هست بردارد؟ بله. خبر صحت دارد؛ این را مجری برنامه میگوید. همزمان با سالروز شهادت امام هشتم(ع) از این کشف در زیارت عاشورا رونمایی شد. اما ما به همین مصاحبه کوتاه تلویزیونی قانع نمیشویم و به همین بهانه گفتوگویی دو ساعته با عباس موزون، پژوهشگر، محقق را ترتیب می دهیم. با ما همراه باشید:
بفرمایید چه شد که به سمت کشف راز واژه مبهم در زیارت عاشورا رفتید؟
عباس موزون: خواندن زیارت عاشورا همیشه مورد علاقه بنده بوده و حتی در دوره سربازی در پادگان آن را مدام میخواندم و به هر کلمهاش مدتها عمیقاً فکر کردهام. علاوه بر این هرساله جلسهای برای شرح و تفسیر این زیارتنامه داریم که در آنجا به شرح و تفسیر کلمات و عبارات این زیارتنامه میپردازم و واژگان زیارت عاشورا را در این جلسات یک به یک و به طور ویژه شرح میدهم. به عنوان مثال فقط در یک جلسه کامل واژه «سلام» را شرح میدهم. بنابراین تک تک کلمات زیارت عاشورا مورد پژوهش من بوده و هست.
آثار برگزاری جلسات تفسیر زیارت عاشورا برای شما چه بود؟
عباس موزون: میراث پیامبر اکرم(ص) همانطور که خود ایشان هم فرمایش کردهاند، یکی کتاب خداست و یکی فرزندان ایشان. شاید اگر نتوانم بگویم برترین متن، بلکه یکی از متونی که از فرزندان پیامبر(ص) رسیده و به ما میگوید که چطور باید میراث ایشان را پاسداشت، زیارت عاشوراست.
زیارت عاشورا به نظرم یک دایرة المعارف فشرده شده است و یکی از مهمترین برکات برگزاری جلسات تفسیر زیارت عاشورا برای بنده، انجام همین پژوهش و تلاش برای پیدا کردن مفهوم درست این واژه مبهم بود. زیرا در هر جلسه هر واژه به طور ویژه شرح و تفسیر میشود و برای تفسیر و شرح اختصاصی همین واژه بود که به دنبال کشف مفهوم واقعی آن رفتم.
در زیارت عاشورا یک واژه مبهم مانده وجود دارد که تنها واژه ناشناخته این زیارتنامه تا امروز است. ناشناخته به این معنا که دانشمندان علوم دینی و پژوهشگران تا کنون نتوانسته اند با اطمینان معنایی قطعی برای آن ارائه فرمایند.
بنابراین کشف معنای واقعیِ مفهوم این واژه اهمیت بسزایی دارد هم به دلیل اینکه قرنهاست این زیارت که از حدیث قدسی وارده از ناحیه حضرت پیامبر (ص) است، آمده و هم اینکه شیعیان به مطالعه و عمل کردن به محتوای این زیارت (یا حدیثِ) قدسی بسیار سفارش شده اند.
ناشناخته به این معنا که دانشمندان علوم دینی و پژوهشگران تاکنون نتوانسته اند با اطمینان معنایی قطعی برای آن ارائه فرمایند. بنابراین کشف معنای واقعیِ مفهوم این واژه اهمیت بسزایی دارد هم به دلیل اینکه قرنهاست این زیارت که از حدیث قدسی وارده از ناحیه حضرت پیامبر اکرم(ص) است، آمده و هم اینکه شیعیان به مطالعه و عمل کردن به محتوای این زیارت (یا حدیثِ) قدسی بسیار سفارش شدهاند.
بیش از سیزده قرن است که این متن شریف بر آدمیان نزولِ اجلال فرموده و از حدود ششصد سال پیش، «علامه کفعمی» از عالمان شیعه لبنان(۸۴۰-۹۰۵ق)، شروع به تحقیق و مباحثه پیرامون مفهوم این واژه در زیارتنامه کرده است. سپس علمای دیگر مانند «علامه مجلسی» در بحار الانوار، دانشمندان معاصر مثل «مرحوم علامه کلانتر»(ایرانی الاصل ساکن عراق) و دیگر اندیشمندان که در کشورهای مختلف اسلامی در مورد این واژه مبهم به بحث نشسته و متأخرین ایشان به صراحت گفتهاند که هنوز پی به مفهوم این واژه برده نشده.
به عنوان نمونه از دانشمندان معاصر، «علامه کلانتر» مؤلف «شفاءالصدور» که در این باره تحقیقات زیادی انجام داده و شخصاً چهار نظر و مفهوم درباره آن ارائه کرده شخصاً ابراز کرده که هر آنچه گفته شد خالی از خلل نیست و شاید بعدها خداوند خبری از معنای واقعی این مفهوم به ما برساند .
اما ریشه همه این بحثها در یکی از واژگان خاص در متن زیارت عاشورا است آنجا که میخوانیم: «لَعَنَ الله اُمّةً اسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ» یعنی: لعنت خدا بر کسانی که … . «لعن» یعنی دور شدن از رحمت خدا. در مقدمه باید بگویم: «لعن» حرف رکیک یا دشنام نیست بلکه درخواست از خداست برای اینکه رحم نکند بر کسی که ظلمی را انجام داده یا میخواهد انجام دهد. منظور دور شدن از همان رحمت عام (رحمانیت) خداست که تکوینی و شامل امکاناتی میشود که برای همه مخلوقات جاری است.
اینکه برخی افراد به زیارت عاشورا خرده گرفته و ادعا میکنند این زیارتنامه پُر از لعنت است، اول متوجه مفهوم لعن که همان دوری از رحمت خداوند است، نشدهاند زیرا: اول اینکه این لعن را خداوند بر آنها فرستاده و قول ما انسانها نیست. دوم اینکه قرآن را نخوانده و نمیشناسند. زیرا خداوند در قرآن دهها بار افراد و گروههای مختلف را لعن کرده است.
هر کدام از واژههای اسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ و َتَنَقَّبَتْ به چه معناست؟ و چرا مفهوم واژه « َتَنَقَّبَتْ» سالیان سال مورد بحث قرار گرفته است؟
عباس موزون:در این بخش زیارت عاشورا آمده است: لعنت خدا بر امت (کسانی) که برای کُشتن امام حسین علیه السلام(در آن زمان)، و یا کسانی که برای کُشتن فکر و اندیشه و رویکرد امام حسین علیه السلام (در دورانهای بعد از شهادت آن حضرت)، اقدام ورزیده. «اَسرَجَت» فعلی است که از «سَرج» گرفته شده به معنی زین. یعنی کسانی که به اسبها زین زدند.
«اَلجَمت» از لِجام گرفته شده و لِجام یک کلمه راه یافته از زبان فارسی به عربی است که اصل آن «لِگام» است. از آنجاییکه عربها حرف «گ» ندارند، به جای لِگام، میگویند لِجام و از آن فعل «اَلجَمَت» ساختهاند. یعنی کسانی که به اسبها لِگام زدند.
سومین کلمه که قرنها مورد بحث قرار گرفته اما تا به امروز مفهومش برای محققان و پژوهشگران ناشناخته باقی مانده مفهومی است که یافته اصلیِ پژوهش بنده در متن زیارتنامه است و آن واژه « تَنَقَّبَتْ» است. معنای ظاهری این واژه این است «نقاب زدند» حال اینکه چرا نقاب زدن قرنهای متمادی مورد بحث قرار گرفته اما به نتیجه نرسیده است دلایل مختلفی دارد که در ادامه به تفصیل آن میپردازم.
دلیل یکم:موضوع این است که در زبان و فرهنگ عربی، نقاب یک وسیلهای از پوشش و حجاب برای صورت زن است که به شکلهای مختلفی از آن استفاده میکنند. اگر در بخش جستجوی گوگل عبارت «نقاب المرء» را بزنید، انواع نقاب عربی و تصاویر آن به نمایش گذاشته میشود.
در زبان عربی «نقاب الرجال» وجود ندارد و به اندازهای به این زبان بی ارتباط است مانند این که بگوییم: مردان برای رفتن به جنگ چادرهایشان را سر کردند. ولی مردان برای پوشاندن چهره از چیزی بنام «لِثام» استفاده میکنند. منظور از «لِثام» آن بخش از دنباله عمامه مردانه است که آویزان است و گاهی از زیر گلو گذرانده و بر روی شانه مخالف میاندازند و در این حالت به آن «تحت الحَنک» هم میگویند و در بخشهایی از خراسان، هند و مناطق عرب نشین از آن برای پوشاندن صورت در برابر توفان، سرما،گرما و ناشناس ماندن به شکلی که آن را از جلوی دهان و بینی عبور داده و در طرف دیگر عمامه سِفت میکنند، کاربرد دارد و در تمام تاریخ تا به امروز هیچگاه مَرد عرب از نقاب که پوشش مخصوص زنان است استفاده نمیکند. به همین دلیل «علامه کفعمی» در ششصد سال پیش، برای اولین بار در مکتوبات خود مفهوم ظاهری کلمه «تَنَقّبَت» را به چالش کشیده و در مورد آن مباحثه میکند. در ادامه «علامه مجلسی» و سایر علما و پژوهشگران نیز تا کنونی(۱۴۰۲ هجری خورشیدی) این تحقیق و مباحثه را ادامه داده و به پاسخ روشنی نرسیدهاند. از طرف دیگر در تواریخ و گزارشهایی که از کربلا در دسترس است هیچگاه گفته نشده لشکریان یزید، چهره را به روش مردانه حتی (یعنی با لِثام) پوشاندهاند. چه رسد به اینکه با نِقاب یا روبند زنانه چنین کرده باشند که از محالات است و اتفاقاً در کربلا کاملاً برعکس این قضیه اتفاق افتاده به این مفهوم که هر یک از سپاهیان یزید که به پیکار با امام حسین(ع) میآمدند یا خودشان را معرفی میکردند و یا افراد لشکر امام آنها را میشناختند و به رجزخوانی میپرداختند و به همین علّت هم یکایک ایشان هر چه در آن واقعه کردند توسط همگان مشاهده شد.
منظور از «لِثام» آن بخش از دنباله عمامه مردانه است که آویزان است
دلیل دوم: دلیل دیگر بر رد امکان نِقاب بستن این است که نام هر کدام از مخالفان امام حسین(ع) که حتی یک نیزه، سنگ، شمشیر و… به طرف امام و لشکرشان پرتاب کرده بودند در گزارشهای تاریخی ذکر و ثبت شده به گونهای که مختار بعدها به سادگی با شهرتی که هر یک یافته بودند آنها را دستگیر و مجازات کرد و این یعنی صورتهای این افراد باز و مشهود بوده است. ضمن اینکه لشکریان عمربن سعد نه تنها از شناساندن خودشان در انجام جنایت شرم و ترسی نداشتند بلکه حتی افتخار هم میکردند. چرا که به گواهی تاریخ، ابن زیاد نامهای به عمر سعد نوشته و از او خواسته بود بعد از به شهادت رساندن و جداکردن سر امام حسین(ع) با اسب از روی بدن مطهر ایشان بروند. عمر سعد هم بعد از شهادت امام حسین(ع) با صدای بلند فریاد میزند: «مَن ینتَدِبُ لِلحُسَینِ فیوطی الخَیلُ صَدرَه و ظَهرَه؟ کیست که داوطلب باشد بر پیکر حسین(ع) اسب بتازد تا زیر سم اسبان سینه و پشت حسین(ع) خُرد گردد؟». ۱۰ نفر که نام همه آنها در تاریخ ذکر شده، اعلام آمادگی کرده و این عمل شنیع را انجام دادند. این ۱۰ نفر وقتی اسبهایشان را زین کردند به اندازهای به این کار افتخار میکردند که در شهر شام به «بنو سَرج» معروف شدند. یعنی اولاد کسانی که اسبها را زین کردند برای تاختن بر بدن امام… .
بَنوهای دیگری هم در تاریخ از جمله در کتاب «کنزالفوائد» علامه کراجَکی از آنها نام برده شده وجود دارند. مثلاً «بنو سَنان» فرزندان کسانی که سر مبارک امام حسین(ع) را نیزه کردهاند.«بنو سراویل» فرزندان کسی که لباسهای امام حسین(ع) را از بدن مبارک ایشان درآوره بود. «بنو الطشتی» فرزندان کسی که طشت حامل سر امام حسین(ع) را برای یزید آورد. «بنو المکبّری» فرزندان کسانی که بعد از شهادت امام حسین(ع) پشت سر مطهر ایشان وقتی وارد هر روستا یا شهری میشدند، تکبیر میگفتند و… و اینها نشان میدهد که این افراد نه تنها شرم و ترسی برای پوشاندن چهره نداشتند بلکه برای شناخته شدن و کسب شهرت در انجام آن فجایع تلاش و به آن افتخار هم میکردند.
به گواهی تاریخ حتی یکی از همین ۱۰ نفر به نام اسد بن مالک که روی بدن مطهر امام حسین(ع) اسب تازانده بود، برای گرفتن جایزه از ابن زیاد، در وصف این عمل شنیع شعری با این مضمون گفته که«ما بودیم که با اسبهای نیرومند که به سختی مهار شدند روی کمر و پشت حسین اسب تازاندیم». ابن زیاد هم جایزه کمی به آنها داد. ولی مختار بعداً دست و پای همین ۱۰ نفر را به زمین بسته و اسب بر آنها تازاند تا کشته شدند.
یک اقدام دیگر اینها آن بود که این اسبها را بعداً به مصر برده و نعلهایشان را به تبرک روی درب خانههایشان چسباندند. این قضیه بعدها توسط دشمنان اهل بیت مرسوم شد و از طریق سرزمینهای شرقی سوریه به اروپا راه پیدا کرد و حتی در برخی مناطق ایران هم هنوز افرادی ناآگاه بالای درب مغازهها یا خانهها به نشانه تبرک، نعل میچسبانند.
دلیل سوم: دلیل آخر بر رد امکان نِقاب زدن لشکریان یزید اینکه تعداد افراد لشکر امام حسین(ع) حدود صد نفر در برابر چند ده هزار نفر بوده بنابراین دلیلی وجود ندارد که یک لشکر چند هزار نفره در مقابل این جمعیت حدودا صد نفره که به زودی کشته و اسیر میشوند هراسی از کشته شدن داشته باشند یا بخواهند صورت بپوشانند تا شناسایی نشوند.
دلیل دیگری هم در این باره میتوان اقامه کرد ولی مهمترین اینها آن است که اساساً نِقاب، پوشش زنانه است و ربطی به مردان نظامی ندارد.
بنابراین تا امروز بر اساس پژوهشهای دانشمندان و علمای اسلام، دست کم ۱۷ معنا برای واژه «تَنَقّبَت» بیان شده که همگی آنها با نقدهای درست و با ادلّه ذکر شده از همان محققان یا محققان و اندیشمندان دیگر رد شده است. به عنوان مثال علامه کفعمی در سه دیدگاه به صورت خلاصه اینگونه توجیه میکند:
توجیه اول: ممکن است واژه «تَنَقّبَت» استعاره از نِقاب زن باشد.
توجیه دوم: ممکن است واژه «تَنَقّبَت» از «نَقبه» که نوعی لباس است، گرفته شده باشد.
توجیه سوم: معنای «تَنَقّبَت»، «سارت فی نقوب الرض» است. «نقوب»، جمع «نقب» و به معنای راههاست.
یا برخی دیگر«نَقَبه» را نوعی لباس «لُنگ مانند» توصیف کردهاند. در حالی که پوشیدن لباسی شبیه «لُنگ» اصلاً در جنگ آن هم برای سوارکاری هیچگونه مفهوم و توجیهی ندارد و بیشتر به طنز شباهت دارد. ضمن اینکه رعایت تجانسِ معنایی در کلمات مسلسل (زنجیرهای) یک جمله نیز باید مدنظر قرار بگیرد. منظور همجنس بودن و سنخیتِ زنجیرهای از واژگان پیاپی در یک جمله است. به عنوان مثال مگر میتوان گفت: لعنت خدا بر کسانی که «زین زدند»، «لِگام بستند» و «به گونه خاصی جنگ کردند» یا «غذا خوردند»!!
پس آنچه مسلّم است اینکه علما و حتی دانشمندان معاصر مانند علامه کلانتر(ره) نیز که تا دو دهه پیش زندگی میکردند به مبهم بودن این موضوع معترف بودهاند به طوریکه علامه کلانتر در پایان نظریاتش میافزاید: «انصاف، این است که هیچیک از معانی، خالی از خللی نیست، «و لعل الله یُحْدث بعد ذلک امراً» یعنی و شاید خداوند در آینده به ما بگوید که موضوع چیست؟
حتی در سالهای اخیر خبرگزاری فارس نیز یادداشتی مرتبط با همین واژه منتشر کرده بود (از اینجا میتوانید مشاهده کنید)
چرا تحقیقات و پژوهشهای علما و اندیشمندان اسلامی بی نتیجه مانده است؟
عباس موزون: این موضوع چندین دلیل دارد: اول اینکه_ با رعایت ادب و احترام به تمامی دانشمندان و علمای قدیم و معاصر که در هزاران زمینه و موضوع دیگر حرفهای مفید و مؤثر داشته اند و مرهون تلاشهایشان در حال و آینده هستیم_، باید بگویم:
دلیل یکم: (بیان اشتباه مسأله تحقیق در پژوهشهای گذشتگان)
اصل موضوع درباره واژه «َتَنَقَّبَتْ» از نگاه و قلم ایشان دوره مانده زیرا مسئله تحقیق ایشان این بوده که: «آیا لشکریان یزید_ که زن نبودند_ ممکن است نقاب زده باشند یا نه؟» در حالی که اصلِ سؤال و مسأله تحقیق از پایه اشتباه بوده و در نتیجه پاسخهای اشتباهی به این سؤالِ اشتباه داده شده است
دلیل دوم: (وجود محدودیت در روش تحقیق گذشتگان)
در آغاز و پیش از بیان دلیل دوم میخواهم از تلاشهای پژوهشگران در طول تاریخ دفاع کنم و علّت محدودیتهای تحقیق ایشان درباره این واژه را بیان کنم.
معنای واژه «تَنَقّبَت» بسیار روشن است اما از آنجا که محققان و پژوهشگران گذشته، روش تحقیقشان برای شناسایی این مفهوم صرفاً « روش کتابخانهای» بوده و تحقیق میدانی نداشتهاند، بنابراین به علّت وجود این محدودیت در روش تحقیق، موفق به دریافت پاسخ درست هم نشدهاند. هر چند در دفاع از این محدودیت و اِشکال تحقیقات ایشان و توضیح این مطلب باید به دو علّت باید اشاره کنم.
محدودیت اول: اینکه این افراد نظامی نبودهاند که شخصاً در میدان جنگ قرار بگیرند و زمینه کاریشان هم نظامی نبوده است.
محدودیت دوم: این محدودیت که ویژه عمده گزارشهای تاریخی است در نگارش گزارش تاریخی واقعه کربلا هم دیده میشود و آن این است که به طور طبیعی گزارشنویسانِ تاریخی اشارهای به تمام جزئیات نداشتهاند.
برای مثال در اینجا چند سؤال را مطرح کنم تا نشان دهم متنهای تاریخی نه تنها در واقعه کربلا بلکه درباره هر جنگ دیگری در طول تاریخ ناقص نگارش شدهاند.
۱- چند آشپز در لشکر طرفین حضور داشتهاند؟ ۲- خوراک ناهار و صبحانهشان چه بوده است؟ ۳ -چه تعداد دیگ غذا بار گذاشته شده بود؟ ۴- در آن روز چند چادر برپا شده و جنس چادرها از چه بوده است؟ ۵-تعداد و انواع نژاد مَرکبهای مختلفِ حضّار در کربلا چه بوده؟ ۶- مسیر وزش باد در دشت کربلا به کدام جهت بوده؟ و به همین شکل میتوان پرسشهای بیشماری مطرح کرد که همگی بی پاسخند و دلیل این نقصها هم خلاء جزئینگاری در گزارشهای تاریخی مورخان در همه ادوار تاریخ است. بنابراین ضعف طبیعی جزئیات اطلاعاتی که در متون تاریخی مربوط به جنگهایی همچون واقعه کربلا وجود دارد به طور خود به خودی باعث ایجاد اِشکال در نتایج تحقیقات مربوطه است و به همین دلیل هم بوده که پژوهشگران گذشته در بررسی مفهوم واژه «تَنَقّبَت» تنها به بررسیهای زبان شناسانه و یا صرف و نحو عربی پرداخته و بدیهی است که نتوانسته باشند مفهوم اصلی این واژه و ارتباطش با سایر کلمات این جمله از زیارتنامه (اَسرَجَت، اَلجَمَت و «تَنَقّبَت») را بیابند تا جایی که حتی برخی از ایشان متوسل به این پاسخ شدهاند که شاید اصل این واژه دچار تحریف (جابجایی حروف) شده و یا این احتمال را مطرح میکنند که شاید نویسنده یا نویسندهای که نخستین بار این متن را از زبان نخستین گوینده یا گویندگان شنیده، هنگام شنیدن اصل واژه دچار اشتباه شده و بنابراین احتمالاتی مطرح میکنند که شاید در واقع این واژه «تَنَقّبَت» نبوده و مثلاً «تَقَبّبّت» یا «تَنَکّبَت» یا «تَقَتّبّت» و یا … بوده باشد.
و حتی پژوهشگری در کتاب «مصباح المتهجد» از اساس یک واژه دیگری که اصلاً هیچ شباهتی ندارد را درج میکند و در متن زیارتنامه به جای واژه «تَنَقّبَت» از واژه «تَهَیّئَت» به معنی آماده کردن و مهیای جنگ شدن استفاده کرده که البته کتاب «مصباح المتهجد» برای استناد درباره این واژه، کم اعتبار و منبع ضعیفی است. زیرا در قدیمیترین نسخه زیارت عاشورا که هزار سال قدمت دارد و توسط فردی به نام «عبدالجبار» فرزند علی رازی مربوط به قرن پنجم قمری است، واژه «تَنَقّبَت» آمده است و نه «تَهَیّئَت». هم اکنون اصل این نسخه از زیارتنامه در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است. خلاصه اینکه تمامی اینگونه تلاشها برای احتمال تغییر این واژه به دلیل نداشتن سند و مشکلات مختلف در واژهپردازی، در حد فرضیه باقی مانده و میدانیم تفاوت فرضیه با نظریه در این است که فرضیه ها همیشه در حد یک پیشنهاد برای شروعِ یک بحث هستند ولی نظریه توضیحی است درباره یک موضوع که همراه با مدارک و مستندات است و اسنادی که تا حد بسیار زیادی قابل دفاع و اتّکاء است و البته سطح بالاتر از نظریه هم قانون و سطح بالاتر از قانون، اصل است.
پژوهش و پاسخ شما به این واژه مبهم در چه سطحی است؟
عباس موزون: آنچه که پژوهش بنده در زمینه واژه «تَنَقّبَت» است، حداقل در سطح نظریه و بالاتر است زیرا همراه با ادلّه و مستندات است منتها زمانی که همه محققان آن را پذیرفته و در مورد آن نظر دهند، تبدیل به قانون میشود.
پس به امروز یعنی سال ۱۴۰۲ خورشیدی این سوال همچنان باقی مانده که منظور از «تَنَقّبَت» در این بخش از زیارت عاشورا چیست. درست است؟
عباس موزون: بله ولی معتقدم با رونمایی از آنچه در این گفتوگو تقدیم خواهم کرد پاسخ این سؤال برای همیشه روشن میشود به لطف خدا و خواهیم دانست که در اینجا منظور از نِقاب زدن، نِقاب زدن بر صورت انسانها نیست بلکه منظور، نِقاب زدن بر صورت اسبهاست. یعنی باید دانست که در این بخشِ زیارت عاشورا میفرماید:«اُمّةً اَسرَجَت وَ اَلجَمَت وَ تَنَقّبّت» معنایش آنچنانکه تاکنون گمان شده این نیست که:«آنان که اسبها را زین کردند، اسبها را لِگام زدند و بر صورت خود نِقاب زدند» بلکه معنای واقعی این است: «آنانکه اسبها را زین کردند، اسبها را لِگام زدند و اسبها را نِقاب زدند» برای بررسی بهتر این مفهوم، ذکر دو نکته ضروری است:
نکته یکم: «نقاب اسب» چیست؟ برای فهم این موضوع یا باید نظامی بوده و با اسب به جنگ برویم که در عصرِ حاضر منقضی شده و اندیشمندان شیعیِ سدههای گذشته نیز نظامی نبودهاند و یا اینکه روش پژوهش ما منحصر به فضای کتابخانه نباشد و در مورد جنگهای آن دوره و تجهیزاتش تحقیق و بررسی میدانی کنیم. بنابراین اینکه میگویم تحقیق میدانی در این باره نشده به همین دلیل است که اگر محققانِ سدههای گذشته .تحقیقات میدانی داشتند متوجه نِقاب داشتن اسبها در جنگها میشدند.
و اما اینطور که بنده تا به امروز دستهبندی کردهام، نِقاب اسبها دست کم چهار گروه مختلف هستند
گروه اول: نقابِ زینتی اسب
کاربرد نِقابهای تزیینی که از قرون گذشته تا عصر حاضر در اقوام و کشورهای مختلف از جمله سرخپوستها مورد استفاده هستند.
گروه دوم: نقاب پشه بند اسب
انواع نِقابهای پشه بند اسب برای جلوگیری از نیش زدن پشه و زخمی شدن ناحیه پلک و چشم اسبها استفاده میشوند.
گروه سوم: نِقاب جنگی اسب
کاربرد نِقابهای نظامی اسب که ویژه جنگها ساخته میشدند این است که وقتی سوارکار در میدان جنگ به جلو میرود، سربازانِ دشمن و مهاجمانِ پیاده یا سواره مقابل، میتوانند با زدن نیزه، تیر، تبر یا… به سر و صورت اسب، سواره نظام را به زمین بیندازد و به او آسیب بزند. ضمن اینکه اسبهایِ نظامی نه تنها در سر و صورت که حتی بر بدن هم زرههای محافظ داشتهاند و افراد سواره نظام که اسب گرانبها یا وضع مالی مناسبتری داشت با خرید زرههای مقاومتر و صرف هزینه بیشتر از اسب خود محافظت میکردند. امروزه در سرتاسر دنیا از شرق تا غرب میتوان در موزههای مغولستان، کشورهای شرق آسیا و اروپا نمونههای قدیمی و عتیقه فراوانی از این نوع زرهها را مشاهده نمود.
حتی در دوره جنگهای ایران و عثمانی کاربرد نقابها به حدی بوده که برخی پژوهشگرانِ دانشکده صنایع دستی اصفهان، در مقالهای پژوهش به مقایسه نقابهای جنگی اسبهای ایران و عثمانی پرداخته و انواع هنرهای دستی و طرحها و نقوشی که توسط هنرمندان مختلف روی این نوع نقابهای فلزیِ جنگی اجرا شده را مورد بررسی قرار دادهاند.
برای درک بهتر از کارکرد این نِقابها در عصر حاضر میتوان به طراحی و ساخت بخش جلویی و پیش رونده ماشینهای نظامی در جنگهای شهری و غیر شهری اشاره نمود که معمولاً دارای محافظهای قوی هستند و با استحکام ویژهتری ساخته میشوند.
استدلالِ دوم در اثباتِ اینکه معنای واژه «تَنَقَّبَت» نقاب زدن برای اسبهاست (نه برای انسانها) آن است که نقاب زدن برای اسبها کاملا تجانس معنایی دارد با دو واژه همجوار و پیشینِ آن یعنی زین زدن بر اسب ها (اَسرَجَت) و لگام زدن بر اسب ها(اَلجَمت). یعنی سرتاسر این جمله صرفاً در وصف اسب است. زین اسب، لِگامِ اسب. نقابِ اسب.
استدلالِ سوم بنده نیز یک دفاع زبان شناسانه است از اینکه نقاب، نقابِ است نه نقابِ انسان.
و آن اینکه: در زبان عرب واژه ی نقاب برای مرد به کار نمی رود اما هم برای زن به کار میرود و هم برای اسب (که در عربی حصان گفته می شود) به کار میرود. یعنی در زبان عربی «نِقاب الرجل» نداریم. اما «نِقابُ المراء» یعنی نقاب زن داریم و همین طور «نِقابُ الحِصان» یعنی نقابِ اسب» داریم.
و اگر پرسیده شود که در زبان عرب، ابزاری که برای پوشاندن سر و صورت اسب استفاده میشود چه نام دارد، پاسخ این است: «نقاب الحصان». یعنی واژه نقاب هم برای زن استفاده میشود و هم برای اسب و در زبان عربی از کلمه دیگری هم برای این مفهوم استفاده نمیشود.
بنابر آنچه گفته شد بنده معتقدم ابهام در واژه «تَنَقّبَت» اکنون که سال ۱۴۰۲ هجری خورشیدی است، تمام شده و از این تاریخ نباید ابهامی برای این موضوع باقی بماند. ادامه تحقیقات در این زمینه نیاز نیست و پس از قرنها باید خط پایانی بر این پژوهش گذاشته شود. آنجایی که «علامه کلانتر» میگوید: «و شاید خداوند در آینده به ما بگوید که موضوع چیست؟» ، همین امروز است.
و مواردی که تا اینجا بیان کردم، نظریه بود و در اینکه این واژه همان نقاب اسب است (و نه انسان) کمترین شکی ندارم.
اما شخصاً به این بررسی، یک پرسش دوم هم میافزایم. پرسش بنده این است: نوعِ این نقاب، کدام یک از گروههای چهارگانه بوده.
بنابر آنچه گفته شد بنده معتقدم ابهام در واژه «تَنَقّبَت» اکنون که سال ۱۴۰۲ هجری خورشیدی است، تمام شده و از این تاریخ نباید ابهامی برای این موضوع باقی بماند. ادامه تحقیقات در این زمینه نیاز نیست و پس از قرنها باید خط پایانی بر این پژوهش گذاشته شود. آنجایی که «علامه کلانتر» میگوید: «و شاید خداوند در آینده به ما بگوید که موضوع چیست؟» ، همین امروز است.
در پاسخ به این مسأله دوم هم پاسخی در قالب فرضیه دارم که عرض میکنم و قبل از بیان آن می بایست برخی موضوعات را تشریح کنم.
هنگامی که عمربن سعد گفت:« مَن ینتَدِبُ لِلحُسَینِ فیوطی الخَیلُ صَدرَه و ظَهرَه؟ کیست که داوطلب باشد بر پیکر حسین(ع) اسب بتازد تا زیر سم اسبان سینه و پشت حسین(ع) خُرد گردد؟» و آن افراد به علاوه شمر اعلام آمادگی کردند، اینها رفتند و زین اسبها را محکم کردند.
آنان که در کار تربیت و پرورش اسب یا کار با اسب هستند میدانند که اسبهای اهلی در حال گام زدن و رفتار عادی حتی اگر مجبور شوند تلاش میکنند پای خود را روی بدن انسان یا انسان هایی که بر زمین باشد نگذارند. خواه آن فرد در حالت خواب، بیداری یا حتی مرده باشد. حتی اسبها به خاطر سلامت و راحتی خودشان هم که شده پایشان را بر اشیائی مانند سنگهای بزرگ نمیگذارند تا حین راه رفتن سکندری نخورند و آسیب نبینند. و علاوه بر این دلیل دیگر اینکه اسبها علاوه بر فهیم و تیزهوش بودن، در حالت عادی نسبت به انسان ها رفتارهای نجیبانه و مهربانانه دارند.
پس چطور ممکن است که اسبهایی را به سوی بدن یک انسان ببرند اما اسب پاهایش را از روی بدن فرد رد نکند؟ با توجه به ارتفاع کم بدن از زمین خواه در حال قدم، یورتمه ، تاختِ ملایم و یا چهارنعل باشد، در هر سورت به سادگی پاهای خود را از روی بدن عبور میدهد و بر بدن پا نمیگذارد و حتی اگر اسب نخواهد بر انسان ترحم کند باز هم به خاطر راحتیِ حرکتِ خودش این کار را میکند تا پایش در بدن آن انسان فرو نرود و گیر نکند و گام برداشتنِ خودش اسب دچار اشکال و احتمالاً خطرِ زمین خوردن نشود.
پس این سئوال جدی مطرح است: «چگونه اسبها را مهار کردند که طبق گزارشها بارها بر بدن امام پا گذاشتند تا پیکر به زمین چسبید؟»
سوارکارانِ این فاجعه بوده به کنترل اسبها در آن شرایط افتخار میکند و در این باره شعری سورده و برای ابن زیاد میخواند به این شرح که:«ما با اسبان قوی هیکل و تیزتاز سینه حسین را درهم کوبیدیم و پس از آن کمرش را لگدمال کردیم».
توجه به این سئوال مهه است که در لحظاتی که جنگ تمام شده بود و بدن امام بدون سر بر زمین قرار داشت، مهار کردن اسبهایی که قرار است از روی یک بدن رد شوند چه سختی یا پیچیده ای یا افتخاری دارد؟
فرضیه بنده این است که نوع نقاب اسبهای اینها در این مرحله، نقاب جنگی یا پشه بند یا زینتی نبوده و جنگی هم نبوده زیرا دیگر کسی از سپاه امام حسین علیه السلام باقی نمانده بود که بخواهد به اسبهای اینها آسیب بزند و اینها نیازمند نِقاب جنگی و فلزی بستن بر اسب شوند.
بنابراین درباره نوع نِقاب، فرضیه بنده این است که این نقابها از نوعِ نقابهای چشم بند، یعنی گروه نقابهای گروه چهارم است.
معتقدم این گروه افراد همان «بَنو سَرج» هستند که در زیارت عاشورا به طور خاص لعنت شده اند. چرا که برای انجام همین عمل شنیع، اسبهایشان را محکم زین کردند و در شام به خاطر همین زین کردنشان بود که اولادشان به «بنوسَرج» مشهور شدند.
و به طریق اولی به همین دلیل (یعنی برای راندن بر پیکر امام) بود که هم اسبها را لگام زدند و هم چشم بندشان زدند تا اسبها پیش پایشان را نبینند و با مهار و کنترلی که سوارکاران انجام دهند ناخواسته و بدونِ داشتنِ دیدِ لازم، بر جسم امام علیه السلام پا بگذارند.
برای توضیحِ نقاب چشم بند به ضربالمثلی که در جنوب غرب ایران استفاده میشود، اشاره میکنم که میگوید: «شدم عین اسب شیرهخونه». یعنی اسبی که صبح تا شب راه می رود اما شب که چشمش را باز میکنند میبیند که همان جایی است که صبح بوده. این ضربالمثل برای حالتی است که کسی میخواهد بگوید در یک کار طولانی نتیجه ای به دست نیاورده. این را عرض کرد که نشان دهم چشم بندهایی مثل چشم بند اسبهای عَصاری (عُصاره گیری) هست که کاملا چشم اسب را می بندد و کاملا کاربردی برای بستن چشم است.
شیره خانه مکانی مانند آسیاب است برای گرفتن شیره کنجد، انگور، خرما، دانه های روغنی… که در آن دو سنگ بزرگ افقی روی هم است و چوبی به کمر یک اسب بسته شده اند تا اسب در این اتاق کوچک دور سنگ بدَود. برای جلوگیری از خستگی اسب و گیج نرفتن سرش، به او یک چشم بند میزنند و او از صبح تا شب احساس میکند مسافتی را طی کرده در حالی که فقط دور خودش چرخیده است.
لِگام هم برای همین بوده که اسبها را به خوبی مهار و هی کنند و مجبور به جلو و عقب رفتن و پا گذاشتنِ ناخواسته بر بدنِ حضرت کنند.
منظور از لِگام زدن چیست؟
عباس موزون:لِگام زدن این گروه جنایتکار هم پس از پایانِ جنگِ در کربلا برای مهارِ بهترِ سر اسبها بوده تا بتوانند آنها را با دقت لازم جلو و عقب برانند و مجبورشان کنند که دقیقاً پا را روی بدن مطهر امام حسین(ع) بگذارند و حتی وقتی هم بدن را با چشمان بسته زیر نعل خود حس میکند قطعا تلاش میکند تا پا را جای دیگری بگذارد که در این مرحله از لگام استفاد میکردند. یعنی قدری چشم بند (تنقبت) قدری هم الجمت(لگام بندی) کمک میکرد به اجرای این عمل وحشیانه و البته برای اینکه سوار بهتر بتواند به بدن اسب بچسبد و مهارش کنند زین هم باید به خوی سفت و بسته شده باشد و برای این کار نیاز به «اسرجت» یعنی زین بندی ِ مناسب و محکم است.
برای مهار موفق و اجبار کردن اسب به انجامِ این کار پیش نیازی هر سهی این کارهاست: «اَسرَجَت»، «اَلجَمَت» و «تَنَقَّبَت».
نتیجه این اقدامِ شنیع به حدی بوده که در گزارشهای تاریخی آمده است که بدن مطهر امام حسین(ع) به زمین چسبید.
آخرین دلیل محکم برای این فرضیه که نقاب زدن اسبها توسط این گروه و فقط برای همین کار بوده این است که: نقاب زدن همه اسبهای یک لشکرِ چند ده هزارنفره در جنگی که لشکر مقابل صرفا حدود صد نفرند و حتی تک تک به میدان می آیند توجیهی ندارد که خطری برای آسیب به هزاران اسب داشته باشد تا لازم شود کل لشکر عمربن سعد نیازمند نقاب فلزی جنگی برای اسب هایشان شوند.
به ویژه آنکه طبق گزارشهای تاریخی بسیاری یاران امام حسین(ع) به صورت تک نفره به جنگ با لشکر یزید میرفتند و در بسیاری موارد آنها اما به صورت گروهی به یاران امام هجوم میبردند. ضمن اینکه همه افراد لشکر یزید مردان جنگی زبده و یا فرماندهانی ثروتمند که صاحب اسبهایی گران قیمت و یا دارای تجهیزات جنگی کامل مانند زره و نقاب فلزی برای اسب ها و … نبودهاند پس ضرورتی هم برای داشتن نقاب فلزی جنگی زدن برای آن همه اسب در لشکر چندهزار نفره وجود ندارد. به این دلایل میتوان گفت این افرادی که بر اسب شان نقاب زده اند تمام لشکر چندهزارنفر نبوده اند که لعن اختصاص عام برای همه شان داشته باشد بلکه افرادی خاص برای انجام کاری خاص و بسیار وقیحانه و وحشیانه این کار را کرده اند که سزاوار لعنت شده.
در جایی که حتی سرها را بر نیزه کردن در زیارت نامه اشاره و لعن نشده. بریدن دست ها و … اشاره و لعن نشده. پس چرا باید مطلب ساده ای مانند زین بستن و لگام و نقاب بستن بر اسب تا این اندازه زشت و شنیع و لایق لعن شده باشد؟
زیرا زشتترین و بزرگترین اهانتی که طبق نامه و دستور کتبیِ ابن زیاد به عمربن سعد انجام شد منتهای دنائت و زشتترین حرکت نمادین لشکریان یزید بوده که پس از بریدن سرها و پس از پایان کل ماجرا انجام شده و نهایت وحشیانگی و ناجوانمردانگی در آن روز در آن دشت خونینی همین حرکت بوده. پس این سه لعن مربوط به همان زشتترین حرکت در کربلا میتواند و چونکه صد آمد نود هم پیش ماست. یعنی وقتی زشتترین اقدامِ یزیدیان در آن روز لعن شود، عملاً تمامی اقداماتشان در آن روز خونین لعن و اشاره شده.
نهایتا اینکه چرا در زیارتنامه عاشورا به اتفاقات تلخ و غمبار دیگر به صورت کلی اشاره شده و از واژه «قِتال» استفاده شده است و از آن همه مصیبت با اهمیت فقط به این بخش اشاره شده و این عمل به صورت خاص لعن شود.
چه دلیلی باعث شد تفسیری که از معنی این واژه در طول تاریخ شده بود به نظر شما غلط باشد و درباره آن پژوهش کنید؟
موزون:فکر کردن به اینکه چرا باید این همه بر این واژه تأکید ویژه شده و تعدد و تنوع نظراتِ غیرکامل در این باره موجب تمرکز بنده بر مفهومِ اصلی این واژه و تلاش ذهنی برای کشف این ابهام شد.
از سوی دیگر با خود میگفتم در واقعه کربلا مصیبتها و جنایات بسیار سنگین و فجیعی در صحنه رخ داده است . اما در متن زیارت اصلاً به آنها اشاره ای نشده است. چرا؟؟
میشود از خود پرسید که آیا حتی وقایع تلخ و مصیبتباری مانند نحوه شهادت حضرت علی اصغر(ع) و تیری که به گلوی نوزاد زدند یا بریدن سر امام حسین(ع) و ده ها تن یاران ایشان، یا بر نیزه کردن ها و …. حتی در زیارتنامه یک اشاره ی کلی هم به آنها نشده است اما در این عبارت گروهی که اسبشان را آماده میکنند «اسرجت و الجمت و تنقبت» به طور ویژه لعن شدهاند. چرا؟؟
برای بنده این سئوال بزرگی بود که چرا از آن همه مصیبتهای عظمی رخ داده اما متن زیارتنامه به جای پرداختن به آنها، صرفا به پرداختن به جزئیات فیزیکال و بسیار پیش پاافتاده و بدیهی جنگ، (یعنی آماده کردن اسبها) این طور انحصاری و موکدانه تبیین و تاکید و تشریح و لعن شده؟ و از همه کنشگران و سربازانی که وحشیانه تیر به حنجر نوزاد زدند، آب را تحریم کردند، سرها را بریدند و دست ها را بریدند و … صرفا همین گروه خاص، آن هم به صورت ویژه و مستقیم لعن شده که زین و لگام و نقاب بر اسب ها زدند؟؟ پس چرا پیاده ها یا مثلا تیراندازانِ لشکر یزید این طور با اشاره صریح مستقیم واقع نشده و در متن زیارت، جزئیات کارهایشان مورد تاکید و تشریح ولعن مستقیم قرار نگرفته؟؟
و در پاسخ، به این فرضیه رسیدم که: علّت این است که لشکر یزید بعد از انجام آن همه جنایت و ظلم در کربلا و کشتن مردان لشکر امام حسین(ع) و رسیدن اهداف ظاهریی سیاسی نظامیش باز هم به انجام این عمل (عزیزترین پیکر مخلوقات خدا را زیر پای اسب و … لهیدن) اقدام ورزیدند که این کار، دیگر اوج وحشیگری و از حیث نمادین و بی احترامی کردن، بدتر از تمام جنایات قبلی در کربلاست. و به همین دلیل در متنِ زیارت عاشورا از تمام کلیات و جزئیات جنگ فقط به این موضوع که در مرحله آخر اتفاق افتاده اشاره کرده که نهایت وحشی بودن این گروه را به اثبات برساند.
چه مدت انجام این پژوهش طول کشید؟
عباس موزون:معمولاً روند انجام پژوهشها به دو صورت است: یک حالت، پژوهش مستمر در طول سالهاست که نتایج به تدریج تکمیل و تهیه میشود. به عنوان مثال پژوهش درباره حرکت یک ستاره ممکن است طی سال ها پیگیری و رصد بر حرکت آن بر مدار معینی بررسی انجام شود و حالت دوم موضوعی است که سالها روی آن پژوهش انجام میدهید ومدتها بر آن تمرکز و مطالعه دارید ولی به نتیجه نمیرسید تا اینکه روزی و در یک لحظه پاسخِ اولیه، به صورتِ جرقهوار در ذهن پژوهشگر ایجاد شده و در قالب فرضیه اولیه، پاسخ پدیدار میشود. از این مرحله به بعد راهها به یکباره باز میشود و پژوهشگر میتواند بر اساس فرضیه درستی که یافته به تکمیل و تجمیع داده ها بپردازد و برای پاسخی نو به پرسش کهنه خود و دیگر محققان، داده ها و اطلاعات صحیحی که به نظرش پاسخ مسأله تحقیق است را گردآوری و پاسخ نهایی و دقیق در کوتاه مدت فراهم و نتایج کشف را ارائه کند.
کشف معنای اصیل و اصلیِ «تَنَقّبَت» برای بنده از این گونه دوم بوده. یعنی اگرچه سالها در این باره تأمل و مطالعه داشتم و دربارهاش فکر و تعمق میکردم ولی کشف پاسخ اصلی با یک جرقه ذهنی مربوط به ماه صفر امسال بود و پس از آن تحقیقاتم را با مدارک و مستنداتِ موجود تکمیل و نهایی کردم.
در پایان این مصاحبه میخواهم بیت اول غزلی را که درباره اسب امام حسین(ع) سروده ام تقدیم کنم.
این اسبِ نازنین و عزیز، آخرین شاهدِ ماجرا از زندگانِ لشکر اما بوده که به عنوانِ تنها موجود زمینیِ زنده مانده از سمت لشکر ایشان تا آخرین لحظه حاضر و شاهد و ناظر شهادت ایشان بوده و درباره حرکتی که در آخرین لحظه قبل از شهادت حضرت انجام داده گفته شده هنگامی که بدنِ مطهرِ حضرت امام حسین(ع) با آخرین ضربت از بالای اسب کج و سنگینی پیکرِ ایشان به سمت پایین متمایل شد، این اسب که بسیار باهوش و مهربان بوده سریع بر زمین مینشیند تا حضرت به آرامی از اسب جدا شود و بر زمین قرار بگیرد.
بیت اول غزلِ بنده این است:
«سوار بر اسب نبود و اسب، برمیگشت/ و خاک، با خون، به نعل، سرخ تر، میگشت»
«به یالها دست زد و به خاک در غلطید/ و خاک در خون ز یال سرخ تر میگشت»
انتهای پیام
جناب موزون بفرمایند
بافرض صحیح بودن نظره شان،آن گروهی که اسبان را زین کردند و لگام زدند و نقاب زدند ،تا اینجا که عملشان یک عمل معمولی هست اما چون عمل پاره پاره شدن امام بعد شهادت بوده و حتما زین و لگام و نقاب اشاره شده هم بعد از شهادت امام بوده و قصدشان له کردن و جسارت به بدن امام بوده اینهمه با تاکید مورد لعنت گرفته
سوال:آیا این عمل شنیع بر پیکر بی جان هر فرد دیگری هم صورت پذیرد باز مورد لعن است؟
یعنی اینکه مسلمان(شاید هم انسان )بدن بیجانش اینقدر حرمت دارد که بعد از شهادت(مردن)هر اهانتی به بدنش همینقدر مورد لعن خداست؟
مثله کردن بدن بی جان حرامِ، آن که بدن مقدس و مطهر و نازنین ابا عبدالله الحسین سلام الله علیه بود، لعنت ابدی خداوند نصیبشان…
با سلام
خیر به هیچ وجه قابل قیاس نیست.
ایراد این جنایت این است که روی ولی خدا صورت گرفته نه اینکه صرفا کاری در اوج پستی بوده
این عمل علی رغم زشتی بی نهایت برای هر فردی شایسته لعنت الهی نبوده و قابل قیاس با این عمل نیست
با عرض درود بر پویندگان راه راستی
چه کردن با قلب پاره پاره زینب
امان از دل زینب
سلام
در متن دقت کنید ،سپاه یزید هر کاری که فکرش رو بکنید کردند،حتی پیرمرد های دشمن از عصا برای کشتن استفاده کردند و حتی فقیر های دشمن که توان خرید شمشیر نداشتند از سنگ استفاده کردند تا بالاخره امام و یارانشون شهید کردند،در کل برای شهید کردن امام و یاران از هیچ چیزی دریغ نکردند ،میخوام بگم حالا که همه رو شهید کردن چه لزومی داشت بر پیکر شهدا اسب بتازونن؟ وچرا به این حرکت افتخار میکردن ؟این عمل نشون میده سپاه یزید از انسان بودن خارج شدن و از حیوان پست تر شدن .پس به سپاه یزید انسان نمیشه گفت،حالا این کسایی که انسان نیستن آیا رواست که روی بدن انسان ها اسب بتازونن؟اون هم روی بدن امام حسین که بالاتر از انسان بود وخلیفه خدا روی زمین برای هدایت انسان هایی مثل من وشماست ،که منو هدایت کنه که اگه شیعه نشدم حداقل آزاده بشم و از انسانیت خارج نشم،و اون دنیا بوزینه و خوک محشور نشم .حالا از جنبه دیگه باید گفت کهسپاه غیر انسانی یزید حتی از کشتن یه بچه کوچیک هم صرف نظر نکردند،امام به دشمن فرمود با من مشکل دارید به این بچه ها چه کار دارید بچه ها تشنه هستند،اگه بچه هارو انسان در نظر بگیریم آیا حقشون این بود که دشمن آب ببنده و بچه ها تشنه بمونن ؟حتی به جای آب تیر سه شعبه که تیر معمولی نبوده به گردن بچه ها بزنن تا جایی که سر از بدن جدا بشه؟بچه ها رو اگه بچه ی امام هم در نظر نگیریم انسان که بودن . باید نسبت به امامان همه ما بصیرت پیدا کنیم و ازخدا بخواهیم مقام امام ها و جایگاهشون در تمام ابعاد زندگیمون نشون بده تا بفهیم امام حسین کی بود ،و شهید کردن امام یعنی چی ،و بعد از شهید کردن آخه چرا اسب تازوندن بر بدن بی جان،و بعد از تازوندن آخه چرا افتخار کردن،و بدتر ازهمه چقدر تلاش کردن و فکر کردن و نقشه کشیدن که اسب هارو باچشم بند بر بدن ها حرکت بدن،اخه اسب در حالت عادی روبدن پانمیذاره و…
در زیارت ناحیه مقدسه نقل شده در آن زمان امام زنده بوده
طبعا کار حرام بزرگی انجام داده
اما اینکه بدن امام علیه السلام رو با دیگر مسمانان مقایسه کنی سخت در اشتباه هستی . خداوند محمد و آل محمد را برگزید و انهارو صراط مستقیم خود قرار داد . پس نباید توقع داشته باشی بدن امام با دیگر بدنها نزد خدا یکسان باشه . حتی امروزه مردم مثلا بزرگ خاندان یک احترام و جایگاه مخصوصی داره و اهانت کردن به ان شخص خیلی جرم بزرگی محسوب میشه در مقایسه با دیگر افراد ان خاندان . ریس جمهور یک کشور .
پس برگزیدگان خداوند رو با دیگر مردم مقایسه نکن لطفا
من جایی شنیدم امام حسین علیه اسلام در آن موقع که اسب ها بر بدنشان میتاختند زنده بودن
نفس مقایسه پیکر مادی انسان کامل با هر پیکر مادی دیگری ناشی از جهل در مقایسه است و نفس مقایسه لعن در واقعه عاشورا با لعن در هر پیشامد دیگری هم از عدم علن ناشی میشود، والا حرمت پیکر مومن و بیحرمتی به ان بارها در مسایل ادیان مطرح شده و بدیهی است
تا کور شود هرانکه نتواند دید
بی انصاف نیوز حسود اب رو بریز همونجا که میسوزه
فعلا که دین،، دکان سه نبشی شده برای کاسبان دین فروش و هر روز یکی بانگ بر میآورد که عطر من معطر تر است،،
خدایا خودت به داد این ملت برس ، که از بنده خدا دیگر هیچکاری بر نمی آید !
ایشان هم باید همچون مداح معروف سعید حدادیان استاد دانشگاه شود و همین مسایل و راز و رمزها را در دانشگاه تدریس کنند تا بلکه دانشجویان و جوانان ما رستگار شوند …
آقای موزون که حرف بدی نزده ولی تو اتصاف نیوز برو یه سر به سخنان گو هربار رئیس جمهور محبوبتون روحانی بزن ببین چه جفنگیاتی که نگفت
بدن مطهرِ امامِ معصومِ، متوجه هستید؟ امامِ معصوم با همه مخلوقات فرق میکنه، بالاتر از همه انبیاء الهی هستند البته بجز رسول الله محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم. ما حتی درباره بدن بی جان هم داریم که مثله نباید کرد چه برسه به بدن مطهر و مقدس معصوم، خدا بدترین و شدیدترین و وحشتناک ترین لعنت هارو نثارشون کنه( که البته کرده طبق همین زیارت عاشوراء قدسی)که با امامِ معصوم با پاره تن رسول الله و امیرالمؤمنین و خانم فاطمه زهرا اینطور رفتار کردند، به خاک سیاه که نشستن تا ابد، لعنت بهشون تا ابد… خدایا چقدر این داغ سخته، یا حسین جان الهی برات بمیرم مولاجانم، کاش ما بودیم له میشدیم خاکستر میشدیم سپر شما میشدیم… ضمنا زیارت عاشوراء قدسی هستش یعنی از جانب خود الله تبارک و تعالی نازل شده بر معصومین علیهم السلام. خدایا ما را با محمد و آل محمد زنده بدار و بمیران و برانگیخته فرما تا ابد، لحظه ای از آن عزیزان جدا مفرما یا ارحم الراحمین…
خدا حفظتون کنه جناب موزون
خدا خیرتون بده
چشم بدخواهان و حسودان تون کور
بذارید بسوزند همینجور که دارن میسوزن
با قوت ادامه بدید خدا یار و یاورتون
بله اتفاقا اگه امثال جناب موزون اساتید دانشگاه بودن شاید اوضاع فکری و عقیدتی فرهنگی نوجوونا و جوونا خیلی بهتر بود… کاش منم شاگرد شما بودم انسان دلسوز شریف و دغدغه مند و خداترس نه مثل اساتید خدانشناس منفعت طلب دروغگو بیسواد غرب زده مثل … و …
لذت بردم از تفسیر زیبای جناب موزون عزیز.هم برنامه رو دیدم هم اینجا مصاحبه شون رو خوندم ای کاش میشد گل زیارت عاشورا رو تفسیر کنن و بزارن تو پیجشون ماهم بهره ببریم.
با سلام و احترام
با مراجعه با متن و ترجمه کتب ادعیه خصوصا مفاتیح خواهید دید که بسیاری از مترجمین تنقبت را از قدیم به معنای نقاب بر صورت اسب زدن آورده اند و این مطلب اصلا بدیع نیست.
اینکه زیارت شریف عاشورا دارای بدون و مفاهیم عالیه هست اصلا مورد تردید نیست اما این ترجمه ساده را که از قبل بوده با این آب و تاب به عنوان کشف محیرالعقول تلقی کردن و به سادگی هجمه به فصول علمای سابق کردن اصلا شایسته متدینین از عامی تا علمی گرفته نیست. بنده نظرم نسبت به آقای موزون عوض شد.
ایشون از ارادتمندان علما در هر زمانی هستن، هیچگونه بی احترامی هم نکردن؛ که اگر غیر از این بود، بنده خودم اعتراض میکردم. نمیدونم چرا اینطور برداشت کردین!
شما کجا از قبل این را دیده بودید؟.…
تو همون مفاتیح هم که ادعا کردی هیچ صحبتی از نقاب اسبان نشده بلکه به مهیا شدن معنا شده لست
واقعا جای تشکر دارد آقای موزون خیلی جالب بود شرح فوقالعاده ای بود و کامل .
انشاالله سیدالشهدا به همه محبان و شیعیان و مسلمانان جهان نظر لطف داشته باشند .
خیلی بحث قدرتمند و قوی بود . عالی
با سلام
خیر به هیچ وجه قابل قیاس نیست.
ایراد این جنایت این است که روی ولی خدا صورت گرفته نه اینکه صرفا کاری در اوج پستی بوده
این عمل علی رغم زشتی بی نهایت برای هر فردی شایسته لعنت الهی نبوده و قابل قیاس با این عمل نیست
با عرض درود بر پویندگان راه راستی
خیلی جالب بود
چندین سال درگیری ذهنی داشتم که چطور ممکنه اسب بدن انسان رو لگدمال کنه از خیلی از دوستانی که سوارکار بودند یا با اسب سروکار داشتند پرسیده بودم ولی اونها هم جواب درستی نداشتند.
لعنت خدا بر قاتلان سیدالشهدا
منکه استدلال رو دور لزذهن ندیدم اما یعنی نوع تیتر زدنتون کاملا مشخصه که چقدر حقیرید که به قصد تمسخر اینجور تیتر میزنید
موافقم
اقای موزون بعد از کلی مطالعه و تحقیق واژه تنقبت رو تفسیر کردند و اطلاعات خودشون رو در اختیار دوستداران زیارت عاشورا گذاشتند ولی متاسفانه پایگاهی خبری برخلاف نامش بی انصافانه تیتری توهین امیز زده. متاسفم
سلام
در متن دقت کنید ،سپاه یزید هر کاری که فکرش رو بکنید کردند،حتی پیرمرد های دشمن از عصا برای کشتن استفاده کردند و حتی فقیر های دشمن که توان خرید شمشیر نداشتند از سنگ استفاده کردند تا بالاخره امام و یارانشون شهید کردند،در کل برای شهید کردن امام و یاران از هیچ چیزی دریغ نکردند ،میخوام بگم حالا که همه رو شهید کردن چه لزومی داشت بر پیکر شهدا اسب بتازونن؟ وچرا به این حرکت افتخار میکردن ؟این عمل نشون میده سپاه یزید از انسان بودن خارج شدن و از حیوان پست تر شدن .پس به سپاه یزید انسان نمیشه گفت،حالا این کسایی که انسان نیستن آیا رواست که روی بدن انسان ها اسب بتازونن؟اون هم روی بدن امام حسین که بالاتر از انسان بود وخلیفه خدا روی زمین برای هدایت انسان هایی مثل من وشماست ،که منو هدایت کنه که اگه شیعه نشدم حداقل آزاده بشم و از انسانیت خارج نشم،و اون دنیا بوزینه و خوک محشور نشم .حالا از جنبه دیگه باید گفت کهسپاه غیر انسانی یزید حتی از کشتن یه بچه کوچیک هم صرف نظر نکردند،امام به دشمن فرمود با من مشکل دارید به این بچه ها چه کار دارید بچه ها تشنه هستند،اگه بچه هارو انسان در نظر بگیریم آیا حقشون این بود که دشمن آب ببنده و بچه ها تشنه بمونن ؟حتی به جای آب تیر سه شعبه که تیر معمولی نبوده به گردن بچه ها بزنن تا جایی که سر از بدن جدا بشه؟بچه ها رو اگه بچه ی امام هم در نظر نگیریم انسان که بودن . باید نسبت به امامان همه ما بصیرت پیدا کنیم و ازخدا بخواهیم مقام امام ها و جایگاهشون در تمام ابعاد زندگیمون نشون بده تا بفهیم امام حسین کی بود ،و شهید کردن امام یعنی چی ،و بعد از شهید کردن آخه چرا اسب تازوندن بر بدن بی جان،و بعد از تازوندن آخه چرا افتخار کردن،و بدتر ازهمه چقدر تلاش کردن و فکر کردن و نقشه کشیدن که اسب هارو باچشم بند بر بدن ها حرکت بدن،اخه اسب در حالت عادی روبدن پانمیذاره و…
با سلام ، یعنی شما میفرمائید حدیثی که به خدا و پیامبر نسبت داده شده در چنین سطح پائینی از معنا و مفهومه که بیاد سه تا کلمه که هرکدوم یک جمله جداس رو بیان کنه که همگی لعن کردن به یک گروه باشه کسانیکه اسبها رو زین کردن و لگام زدنو نقاب زدن؟!!!!
بنظر من معنیش میشه کسانیکه ماسک زدن در اون زمان و ظاهرا خودشونو یارو فرمانبردار امام و تحت بیعت امام عصرشون معرفی کردند و کسانیکه بعد از اون واقعه به هر دلیلی نرفتندو باز نقاب یا ماسک خونخواهی زدند و کسانیکه تا به امروز با ادعای دیانت و تشیع و دوستی اهل بیت زیر این نقاب و با فریب مردم امرار معاش میکنند و دست به هر جنایتی میزنند و فکر کنم این شعر حافظ بهش بخوره ؛
داشتم دلقی و صد عیب مرا میپوشید
خرقه رهن میو مطرب شدو زنار بماند
یا بقول پروین اعتصامی ؛
مارا به چوب و رخت شبانی فریفتهاند
این گرگ سالهاست که با گله آشناست
یه شعریام هست از یه خواننده معروف …..
ای بازیگر …… صبحا که از خواب پا میشیم نقاب به صورت میزنیم یکی معلم میشه و ....
بنظر من اون کلمات هر کدوم یه گروه خاصی رو عنوان میکنه مثل اینه که بیایم برای معرفی نفرات یه تیم فوتبال بگیم اونایی که لباس قرمز پوشیدن و شرت سفیدو اونایی که جوراب بلند و …
یا اینکه کلمات هر کدوم یک گروه خاص یا نفرات خاصی رو عنوان کرده باشه مثل کسانیکه تو جنک تدارکات جنگ رو آماده میکردن مثلا گروهی نعل میزدن و گروهی یا کسی زینها و فرد یا افرادی اون نقابها رو آماده و روی صورت اسب میزدند که بعید میدونم سطح یه حدیث منتسب به خداوند انقدر سطح پائینی داشته باشه
شما مصاحبه رو کامل دیدید؟!!!
در ادامه وقتی واژه تنقبت رو به معنای نقاب زدن اسب معنا کردن و اکی شد، رفتن سر موضوع اصلی.
موضوع این بود که چرا اسب که حیوانی هستش که خرگز بر بدن انسان نمیتونه و دوری میکنه از این کار، ولی در عاشورا وین اتفاق افتاد. پاسخ این هست که اون خبیث ها به صورت اسب ها نقاب زدن و چشمشون رو بستن تا امتناع نکنن ک سینه و کمر شهرا رو بشکنن.
این یعنی اون خبیث ها آنقدر پست بودن که حتی حیوان رو فریب دادن که به بدن شهدا جسارت بشه. این خودش یه روضه هستش دوست محترم!
سلام.بنظرم.نقاب.دشمنان خودراحق جلوه می دادند.وامام حسین ع را با…. با آنکه می دانستن حق هستن
سپاسمندم این معنا،به واقع دقیق و درست و بقول معروف_ موی لای درزش نمیره_ از یک انسان با
نگاه ژرف با اون چهره مهربان و فکری موزون ماندگار شد
دنبال چه میگردید ، چقدر برای دیده شدن شروور از خودتان به تاریخ حقیقی اضافه میکنید ، کربلا یک مکتب است آقای موزون شما در حدو اندازه این مکتب نیستی ، خیله خوب دیده شدی ، شما با حرکات موزون بهتر به چشم میای ، الان کل ایران کربلاست عده ای دارن آبروی نظام رو میبرن ، بقیه هم دارن سختی میکشند ، همه دارن تحمل میکنند بعد تو این وسط دنبال چی هستی ، یعنی برای خندیدن دلقک نیاز نداریم ،
این هم شد استدلال؟ شما اگر فکر میکنید حرف ایشون نادرسته، استدلالت رو بگو. اهل علم رو بکوبم و افتخار کنم که خودم دلسوز هستم؟؟!! شما که دارید یک انسان رو تحقیر میکنید اونم به جزای اینکه یه مطلب علمی رو توضیح داده!
آقای موزون مگه رییس و مدیره که از ایشون مطالبه های آنچنانی داری؟
سطح مطالعه و تحقیق و پژوهش شما در چه سطحی است ؟
به جز موضوع دیده شدن که برای شما بسیار مهم بوده ، مطلب دیگری به چشم شما نیامد
اتفاقا باید آفرین گفت به استاد موزون عزیز که انسان علمی و پژوهشی و کاملا چند بعدی و همه جانبه نگر هستند که وجه بسیار مهمی است
واقعا چقدر بر دانش بشر افزوده شد با این کشف محیرالعقول!!؟
دیگه از فردای این کشف انسانهای بیشتری به سوی سعادت و آسایش و سلامت و تعالی دنیوی و اخروی خواهند رفت و به زندگی متعالی تری دست خواهند یافت!
دیگه زباله گرد و گور خواب و اختلاس گر و دزد و زورگیر و بیماری های لاعلاج و … هم از جامعه به کلی حذف و ناپدید خواهند شد…
یاللعجب!
پس چون زباله گرد و … تو جامعه هست، بقیه تحقیقها و پیشرفتها هم کنسل بشه!؟ واقعا غثعقل امثال شما اینو میگه!؟ متاسفم واقعا
با سلام و درود برسالار شهیدان و تمامی عزیزانی که روشنگر راه و روش این بزرگوارانند.
مطلب بسیار علمی و مبین بود.فقط یک سوال؛ اگر عبارت اسرجت و الجمت و تنقبت فقط اشاره به زیر اسب گرفتن بدن مطهر ابا عبدالله دارد ، پس چرا در آخر این فراز از کلمه لقتالک استفاده میکند؟مگر در آن زمانی که این گروه وحشی تصمیم به انجام این کار گرفته بودند،ابا عبدالله شهید نشده بودند؟
پس چه دلیلی داشت که از عباراتی دیگر استفاده نکند؟و اگر منظور از این جمله صرفا زیر اسب گرفتن بدن بی سر ابا عبدالله که قبل آن به شهادت رسیده بودند،بود، دیگر نباید از عبارت لقتالک استفاده میشد.
این مطلبی که آقای موزون الان اشاره کردن به نقاب زدن به اسب ها و … حاج سعید حدادیان دقیقا سال ۱۳۷۳ کاملا توضیح دادن چه معنایی داشت
ایشون خیلی دیر اقدام کردن ولی باز خداخیرش بده
داخل عمرم دروغگو تر از این سایت ندیدم بعد اسم خودشون گذاشتن انصاف نیوز
بنظر منطقی میاد.
ممنون از این مطلب
سلام ،خودتون هم خوب میدونیدکه آقای موزون یکی ازعالی ترین وبهترین برنامه های اثرگزارودرصداوسیماساخته،ودرصدبالایی به دنبال تکراربرنامه زندگی پس اززندگی حتی شده هفته ای یکبارهستندچون واقعااین انسان سرکش رومتنبه میکنه،وایشان اصلابه دنبال پول وشهرت ومنفعت نیست،خداخیردنیاوآخرت رونصیبش کنه،ودرراهی که داره میره ان شاالله خداوامام زمان علیه السلام یارش باشه،وخداکسانی روهم که مدام مانع ایشان میشن واذیتش میکنند رو به روش خودش آگاه کنه آمین یارب العالمین
درضمن ازین تفسیرکلمه تنقَّبَت هم واقعالذت بردم چون همیشه برام سوال بوداسب چطوری روبدن انسان میره…..آخه حیوان شعورش ازانسانی که به درجه بالای پستی رسیده حتماشعورش بیشتره
شاید چون جناب آقای موزون عمامه ندارد به شما برخورد…
چرا کلی حرف میزنید دقیق با اسم بفرمایید که قبل از آقای موزون کدام عالم محترم به این معنی اشاره کرده اند؟
اگر هم قبل از ایشان کس دیگری به این معنی اشاره کرده باز نمیتوان آقای موزون را چنین بیخاصیت جلوه داد که شما میخواهید چون شاید ایشان ندیده اند و یا دلایل دیگر…
عباس موزون انسانی محترم، تلاشگر و انصافاً تأثیر گذار است. چرا احترامش را به همین آسانی میشکنید.
اتفاقا اینها با عمامه دارها مشکل دارن دوست عزیز، چون ایشان را روحانی بدون عمامه میبينن، باهاشون زاویه دارن و در کل با روحانی و روحانیت و حرف حق مشکل دارن. خدا عاقبت همه ما رو ختم بخیر کنه
با سلام خدمت آقای موزون
در تحقیق تان به این موضوع اشاره نکردید؛
اینکه هر اسبی را که تازه نعل بزنند، آنقدر پا بر زمین می کوبد تا آرام شود و در حین پا کوبیدن مانعی هم زیر پایش باشد اهمیت نمی دهد .
دوم اینکه؛ یک تحقیق میدانی از نسخه های تعزیه خوان های عرب و ایرانی های قدیم داشته باشید قطعا پاسخ تان را در معنی لغات زیارت بدست خواهید آورد چون تعزیه خوان های اصیل هم اسب سوار واقعی بودند و هم از جنگجویان پیشکسوت در اجرای نمایش نزدیک به واقعیت استفاده می کردند .پس تحقیقی کامل در نسخه های قدیمی تعزیه به جواب دقیقتر خواهید رسید .
ای کاش منم هم می توانستم محقق شوم.
من الله التوفیق
اسب در حال تاختن حتی از سنگ بزرگ هم دوری میکنه. از طرفی توی مقاتل گفتن اسب ها بر بدن ها تاختن. نگفتن پا رو به زمین کوبیدن.
محققی تحقیق و پژوهشی کرده و فرضیهای رو با استدلال مطرح کرده، شما اگر قبول ندارید با دلیل و مدرک پاسخ بدید و ردش کنید
این که چنین تیتری میزنید و مطلب رو اینطور بیان میکنید، نشان از بی انصافی، کوتهفکری و حقارت خودتونه…
به نظر «بیانصافنوز» اسم برازنده تری برای این خبرگزاری باشه
با سلام بسیار مطلب علمی و منطقی و مفیدی بود ولی چرا تیتر مطلب. از طوری نوشته آید که خواننده حس می کند دارید موضوع را مسخره می کنید؟؟ البته شاید من اشتباه میگم
متن رو بخونید میفهمید چرا !!!!
بنظر من این اقا اشتباه فهمیده. نقاب منظور چهره دوگانه ریا که مجتهدان وابسته به یزید حکم به کشتن حسین حقیقت دادند. نقاب و دو چهرگی منظور نویسنده است شهدا در یک محل نبود محل جنگ فراخ بود و شهدا پراکنده در سطح صحرا.
کلمه نقاب که در زبان عربی برای مرد استفاده نمیشه. اون زبان فارسی ما هستش که توش نقاب رو برای مرد هم استفاده میکنیم. :/
باسلام
بنده هم قبل از خوندن این تحقیق جامع، حسم نقاب ریا و نفاق بود ولی با توجه به خیلی از دلایل و مستندات که توضیح داده شد من جمله همخوانی معنایی با دو واژه قبل یعنی اسرجت و الجمت کاملا مجاب شدم که صحبتهایشان درسته؛ ضمن اینکه اسبها رو مخصوص روی پیکر امام علیه السلام دواندند و درغیراینصورت هم پس از پایان جنگ، جمع کردن پیکر شهدا به جهت اقدام برای این عمل شنیع، کار ساده ای بوده
با اسم انصاف نیوز خیلی بی انصاف هستید وقتی تلاش یه همچین محققی که تو دوره ی خودش نمونه نداره رو به این شکل تیتر میزنید!!!
هر بار کلامی از ایشون میشنویم مطلبی به علم ما اضافه شده اینقدر که صحبتهای ایشون سند و مدرک
دقیق دارن…
بگو دقیقا از کجا ناراحتین که همچین تیتری گذاشتین؟؟؟
به نظر من ایشون خیلی دقیق و موشکافانه بررسی کردن. کاملا معلوم بود که با دقت مطالعه کردن. استدلال هاشون کاملا منطقی بود. مردم هم دوست داشتن. وقتی کسی با تحقیق و استدلال درست بیاد جلو همه استقبال میکنن. شما هم نیاید موش بدوونید. بجاش اگه استدلال ایشون رو دلایل محکم قبول ندارید دلایلتون رو بگید. تیترتون مغرضانه هستش. شما باید بدونید که یه انسان میتونه چند تا کار رو همزمان به صورت تخصصی بلد باشه. ایشون هم چند مهارتی هستش. بجای اینکه تشویقش کنید دارید با تیتر این شکلی مثلا آسیب میزنید؟ خب نمیتونید برادر من. بیشتر کارتون خنده دار بود.
,,به نظر من آقای موزون کارشون و تحلیلشون عالی بود. حرف درست و منطقی دیگه قابل تاییده دیگه. چرا میگید مفسر زیارت عاشورا هم شد؟
خب مطالعه کرده . بلده. داره به ما هم یاد میده. دوست داشتید برای خودش نگه داره؟. اونم همچین نکته نابی رو. به نظر من انصافا معلم خوبیه. خیلی خوب توضیح میده.
سلام و درود خدا بر آقای موزون عزیز
عالی بود .تحقیقات
در پناه حق همواره سلامت و عاقبت بخیر شید. الهی آمین
درود بر شما.اگرامثال زیبا کلام که دائم با عقاید و باورهای مردم ضدیت می کنند یه چرت و پرتی گفته بود باآب وتاب به خوردمردم می دادند اما امثال آقای دکترمو زون راتحمل نمی کنند چون با تحقیق و مطالعه وسندومدرک حرف می زند.خدایا عاقبت مارا به خیر کن.
درود بر شما آقای موزون عالی بود
اولا : تیتر تحقیر آمیز است جناب انصاف نیوز
دوم : اسب حیوانی نجیب است ، من از کودکی با حیوانات مختلف اهلی بودم ، اتفاقا از اسبی چموش هم به زمین افتادم و حیوان برای حفظ جان من به محض افتادم ساکن ماند تا من از زیر دست و پایش سالم دور شدم ،
سوم اینکه: حیوانات هم برای رفاه تردد چشم دارند و قطعا بر بدن انسان پانمیگذارند با دلایل جناب موزون موافق هستم
چهارم: قطعا با چشم باز حیوانی چون اسب بر بدن انسان پا نمیگذارد ، بخصوص که آن بدن یک امام معصوم بوده
پنجم: معصومین علیهمالسلام به زبان حیوانات مسلط بودند ، روایت معروف امام رضا علیه السلام که ضامن آهو شدند ..
در آخر : اگر آنها چشم اسب را نمیبستند قطعا این جسارت توسط اسبان انجام نمیشد و آبروی لشکر یزید در حضور سربازانش میرفت و همان دلیل بود که لشکریان به کار سخیف خود پی ببرند و از دستورات سرپیچی کنند …
خداوندا لعنت کردم و تو هم لعنت کن هرکس که مهیا شد و اقدام کرد و چشم پوشید از حقیقت تا واقعه عاشورا را نادیده بگیرد و آن را کتمان کند
الهی آمین
واقعا عالی بودوتحت تاثیرقرارگرفتم
درودبرشمااستاد بزرگوار
سلام.ضمن تشکر از آقای موزن بخاطر اقدامات گذشته و بخصوص برنامه بسیار خوب زندگی پس از زندگی که بی نهایت برای خودم و خانواده ام و اکثریت اطرافیانم شاهد بودم بسیار آموزنده بود واکنون نتیجه این تحقیق عالمانه و نظریه بسیار شایسته اش باعث شد علاقه ام به خواندن مداوم زیارت عاشورا و رفتن مکرر به زیارت سیدالشهدا برایم صد چندان شود. چرا که آشکار شدن رمز همان کلمه برایم یک دنیا معنا ومفهوم به همراه داشت واینکه در کنار تدبر در قرآن لازم است بر احادیث و بخصوص احادیث قدسی مثل این بزرگوار می بایست خوب تدبر نمود.
سلام علیکم
بنده همیشه میدانستم که منظور از تنقبت، نقاب زدن بر اسبان بوده تا رمی نکنند و بتوانند آنان را بر بدن مطهر حسین بتازانند.
نمیدونم چرا این را به عنوان یک کشف مطرح کرده اند
اگر ممکنه دلیلش رو بفرمایید که چرا آن مطلب بعنوان یک کشف مطرح شده است
بین علما در تفسیر کلمه تنقبت اختلاف بوده لینک زیر مطالعه گردد:
https://fa.wikifeqh.ir/%D8%AA%D9%86%D9%82%D8%A8%D8%AA_%D8%AF%D8%B1_%D8%B2%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%AA_%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7
خط امام حسین ع هم فرد را از آلودگی ها و نفسانیت حیوانی میرهاند و با عقلانیت و ارزشهای انسانی و آزادگی و تعالی روحی آشنا میکند و هم جامعه را از خط فکری اموی میرهاند. خط فکری اموی یعنی؛اکتفا
به ظواهر دین و محروم ساختن مخاطبان از تفکر و حق طلبی و عدلتخواهی و ظلم ستیزی
در خط اموی دین طلبی ظاهری فرصتی است برای چپاول بیشتر وبهتر مخاطبان وبه دلیل توقف در ظواهر دین، مردم توان تحلیل و فریب اعمال شده علیه خود را از دست می دهند…
سلام .من نظرم در مورد نقاب زدن متفاوته .من غکر میکنن انان که نقاب زدن یعنی کسانی رو میگویند که خودشان را مخفی کردند تا به یاری امام (ع) نیایند یا نقاب توجیه زدند و گفتند ما زن و بچه داریم ،ما جنس در انبار داریم خراب میشود ،یا خودمان نمی اییم وای پول و مرکب و شمشیرمان برای تو ای حسین واز این جور حرفا که کلی توجیح و رنگ عوض کردن بوده
سلام .من نظرم در مورد نقاب زدن متفاوته .من غکر میکنن انان که نقاب زدن یعنی کسانی رو میگویند که خودشان را مخفی کردند تا به یاری امام (ع) نیایند یا نقاب توجیه زدند و گفتند ما زن و بچه داریم ،ما جنس در انبار داریم خراب میشود ،یا خودمان نمی اییم وای پول و مرکب و شمشیرمان برای تو ای حسین واز این جور حرفا که کلی توجیح و رنگ عوض کردن بوده یعنی در ظاهر نقاب میزدن میگفتن که ما دلمون میخواد با شما باشیم ولی در روز موعود شانه خالی کردن و حب دنیا براشون عزیز تر بوده
اول سلام به استاد آقای عباس موزون دوم من خودم در حادثه تصادفی که داشتم چند تا از دندههای من شکست طوری درد داشتم که به سختی نفس میکشیدم ثانیا آنها میخواستند نهایت هتک حرمت نسبت به امام حسین را انجام دهند لعنت خدا و همه موئمنین بر آنها باد انشالله به زودی با ظهور آقایان مهدی انتقام از همه آنها و طرفدارانشان گرفته خواهد شد .
چند بار بگم شرف داشته باش بی انصاف نیوز،نداری،مرد باش،نیستی انسان باش،نیستی برو گمشو،برو همون جایی که مثل خودت هستند،با اون تیتر زدنتون،همه اسکولند شما با هوش؟
تناسب معنایی با دو واژه قبل از خودش که اسرجت و الجمت باشه نداره. طبق تحقیقات ایشون هم گفته شده و کاملا منطقی و عقلانی هستش. من خودم قبل از خوندن این تحقیق، حسم در مورد معنی این واژه و منظور از نقاب، نقاب نفاق بود، چون خیلیا چهره واقعی خودشون رو نشون ندادن و با نامه هاشون باعث حضور امام علیه السلام در وادی کربلا شدن و اون اتفاقها افتاد ولی با خوندن این تحقیق کامل و جامع، کاملا مجاب شدم. ان شاءالله خداوند آقای موزون رو عاقبت بخیر کنه.
با عرض و سلام و ادب خدمت اقای موزون مطالبتون و تحقیقاتون عالی بود خدا ب شما سلامتی و عزت بدهد
خداروشکر که بعضی شخصیتها مثل عباس موزون با حرفاشون باعث میشن ،اصلاحطلبان بیناموس و بی هویت و غرب لیسس و خَم ، گاهی وقتا اسلامشناس بشن.
من که با همین نظر موافقم و خیلی ناراحت شدم وغصه خورم واشک ریختم لعنت بر
یزیدیان آن زمان واین زمان
معذرت میخوام ولی شکر خوریش به تو نیومده که اقای موزون چی میگه
السلام علیک یاسیدی یااباعبدالله
درمسیرعاشقی پیرامون معشوق هرزمزمه،ناله،
نحوا،تحلیل وتفسیرباهمه عظمت مصیبت
حال خوش ارادت رادارد.
تشکرازتلاش آقای موزون ،درتفکرواندیشه ماهم
نزدیک به همین ابزارفرآیندتحقیق است.
یک نکته درمطلب ایشان بودکه اکثرمحققین
نظامی نبوده یاجنگ رانمی شناسند،درست
خوب بودبه جهت تسهیل درانتقال نظریه
نمونه سرج،لجام یانقاب الحصان رادرپایان
دریابین مطالب به تصویرمی کشیدند.
یادوستان رحمت کش انصاف،چراکه نسل
امروز،خواننده ورهرومشایه راغنی ترراه
قبله عشق می نماید.اجرتون باخدای حسین ع
مخاطب بنده ،شما ،،،نویسنده و یا هر فعال رسانه ای که بر این مقاله فاخر و الهی اشاره کردید و القاب یا اوصافی رو به منبع و مصاحبه کننده نسبت دادید،… بنده شما رو از روزی میترسانم که به چشم خود خواهید دید که قضاوت دیگران و دادن نسبت های ناروا به مخلوقات خدا، علی الخصوص محبین اهل بیت و علی الاشد، ارادتمندان《حضرت حسین ابن علی علیه السلام》دارای اثاری است که در همین دنیا شروع میشود و تا ابد گریبانتان را رها نخواهد کرد. وحشت و خوفی که تصور ان لرزه بر وجود خوار و خاکی و ضعیف و فانی انسان میافتد. بترسید
این چه تیتر توهین آمیزی هست که زدید؟؟؟؟
نمیدونم چرا برنامه آقای موزون باعث ناراحتی انصاف نیوز شده
ولی بسیار شخصیت محبوب و با سوادی هست ایشون….